جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


‌عشق های خنده دار


‌عشق های خنده دار
فیلم سینمایی "قرنطینه" ساخته منوچهر هـادی مـلـودرامـی اسـت کـه مـی‌خـواهـد بـر مـرز مـیـان گیشه و دغدغه‌های ‌سازنده حرکت کند، اما آنچه ارجحیت پیدا کرده، توجه صرف به مخاطب در همه وجوه است.
این فیلم که در بخش ‌مهمان بیست و ششمین جشنواره فجر به نمایش درآمد و از چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت در گروه سینمایی عصر جدید ‌جایگزین فیلم "پابرهنه در بهشت" شد، از سوژه‌ای به شدت کلیشه‌ای و اشک‌انگیز بهره می‌برد و برای رویکردی ‌احتمالاً تـازه یـا خاص به موضوع انتخابی خود راهکارهایی طراحی کرده که در کنار هم به پیوندی مناسب نرسیده ‌و وجوه مجزا یکدیگر را پوشش نمی‌دهند. هادی در مصاحبه با مهر "قرنطینه" را اثری آبرومند و شریف ‌توصیف کرد که با سرمایه شخصی و دغـدغـه بـازگـشـت سـرمـایـه تولید شده است.
وی همچنین با اظهار نارضایتی از ‌زمان اکران فیلمش اظهار داشت: "قرنطینه" ‌قـرار بـود از اول خـرداد بـه نـمـایـش درآیـد کـه شـورای صـنـفی نمایش، ۲۵ ‌اردیبهشت را برای آن در نظر گرفت که متاسفانه ما زمـان کـافـی بـرای تـبـلـیـغـات نـداشـتـیـم . اوکـه نـخـسـتین تجربه ‌سینمایی‌اش را با هزینه شخصی ساخته در خصوص انتخاب سـوژه گـفـت: بـایـد بـه سـوژه‌ای فـکـر مـی‌کـردم کـه ‌سـرمایه را بـرگـردانـد. اگـر قـرار بـود بـا حـمـایـت دولـت یـا مـشارکتی فیلم می‌ساختم، قطعا به مولفه‌های هنری نیز بیشتر ‌توجه می‌کردم. مـخـاطب برای من اهمیت ویژه‌ای دارد، بنابراین سعی کردم فیلمی آبرومند و شریف بسازم تا با ‌مخاطب ارتباط برقرار و نـظر منتقدان را جلب کند.
این فیلمساز جوان که اعتقاد دارد فیلمش فیلم تلخی نیست ‌همچنین گفت: "قرنطینه" لحظاتی لطیف دارد که با احساس مخاطب درگیر می‌شود و با او ارتباط برقرار می‌کند. ‌من موضوع فیلم را با علم به کلیشه‌ای بودن و اینکه در گیشه جواب داده، انتخاب کردم. اما در ساخت سوژه از ‌ســاخـتــار و ایــده نــو بـهـره بـردم. "قـرنـطـیـنـه" در نـمـایـش‌هـای جـشـنـواره‌ای بـا مـخـاطـب خـود بـه خـوبی ارتباط برقرار کرد. هادی در اولین ساخته سینمایی‌اش که درباره دختر و پسری جوان است که دل در گرو یکدیگر دارند، ‌اما برای ازدواج با مشکلات بسیاری رو به رو هستند، تلاش کرده از زاویه نگاه خـود بـه مـلـودرام‌هـای گـیـشـه پـسـنـد ‌تـوجـه و وجـوه هنری را در کنار اهمیت به مخاطب لحاظ کند.
وی در مقطع ابتدایی به شکل گـیـری رابـطـه بین دختر ‌و پسر قهرمان قصه می‌پردازد تا یک عشق رویایی را بدون مقدمه بین آنها برقرار کند. شخصیت پسر (حــمــیــد ‌گــودرزی) بــه گــونــه‌ای پــرداخـتــه شــده کــه جــوانــی خـوشـگـذران و درگـیـر رابـطه‌های عاطفی مختلف است و با دیدن دختر ‌جوان (نیوشا ضیغمی) که متفاوت از قشر دخترانی اسـت کـه مـی‌شـنـاسـد، دل بـه او مـی‌بـنـدد. اخـتـلاف طبقاتی و حـرکـت بـر مسیر کلیشه‌ای ‌دختر فقیر و پسر پولدار نیز یکی دیگر از کلیشه‌های نخ نماست که برای رنگ‌آمیزی این رابطه عاطفی طراحی شده ‌و کارکرد آن هم چیزی جز رفتن به سمت مـلـودرام‌هـای آشـنـا و چـیـنـش مـوقـعـیـت‌هـای قـابـل پیش‌بینی نیست.
این وجه با ‌پرداخت منفی پدر پسر (رضا رویگری) و تکیه بر تنها بودن پسر در خانه‌ای که زنی جوان جایگزین مادر شـده، ‌دلایـل او را برای دل بستن به دختری از طبقه متفاوت کـامـل مـی‌کـنـد. فـیـلـم تـا جـایـی کـه قـرار اسـت ضـربـه کاری به ‌مخاطب وارد شده و تغییری در سطح روایتی ایجاد شود، بر مسیری قابل پیش‌بینی حرکت می‌کند و با تکیه بر ‌عشق زوج قهرمان فیلم بدون توجه به تضادها پیش می‌رود. اما از آنجا که طبق یک فرمول آشنا در موقعیت‌هایی که همه چیز خوب و خوش پیش ‌می‌رود، مخاطب، انتظار بر هم خوردن این ثبات و آرامش را دارد این اتفاق هم در روند ماجرا قابل پیش بینی ‌است. از این پس، روند داستان به گونه‌ای طراحی شده تا در عـیـن وخـیـم شدن تدریجی حال دختر، شرایط نیز برای ‌پسر سخت تر شده و فشار مالی، او را در موقعیت‌های خاص قرار دهد. موقعیتی که آشکارا تقابل او با پدرش را در ‌پی دارد که سـکـانـس درگیری لفظی آنها در مغازه مبل فروشی، پیامد آن است و در ادامه پدر، او را که از گاو ‌صندوق مغازه دزدی کرده به زندان می‌اندازد تا به این رابطه خاتمه دهد. در این بخش با زندان رفتن پسر شرایطی ‌فراهم می‌شود تا قصه بر بیمارستانی که دختر در آن بستری است متمرکز شود و این بار لحن ملودرام عاطفی فیلم ‌به سمت تلخی و سیاهی بیشتر حرکت کند.
بالطبع در ایـن بـخـش بـه دلـیـل بـار درامـاتـیـک ضـعـیـف کـه در ارتـبـاط با خط ‌اصـلی قصه وجود دارد، نیاز به طراحی خطوط و شخصیت هـای فــــرعــــی احـــســــاس شــــده اســــت. در ایــــن بـــخــــش نـــویــســنــده و ‌فـیـلـمـسـاز بـا آگـاهـی از عـمـق تـلـخـی حـاکم و صحنه‌هایی که پـیـشـرفـت بـیـمـاری را در دخـتـر جـوان پـی مـی‌گـیـرد، تـصـمـیـم ‌گرفته‌اند طنز را به عنوان راهکار وارد کنند. این تصمیم در اولین گام، رضا عطاران را به عنوان یک بیمار وارد ‌فیلم کرده تا با توجه به ظاهر تغییر شکل یافته و حال و هوایی که دارد فضای موجود را بشکند. هر چند سابقه ‌عطاران در حوزه طنز، اولین گزینه برای انتخاب او بوده ولی با توجه به شخصیت پردازی و گریم خاص ایـن ‌کـاراکـتـر، انـتـظـارات بـرای دیـدن حـضـوری مـتـفاوت از وی چندان هم بیراه نیست.
ولی واقعیت این است که این بار هم ‌مانند سایر نقش آفرینی‌های عطاران، او را با همان کدها و مولفه‌های آشنای بازیگری در حرف زدن می‌بینیم نه ‌کاراکتری تلفیقی از سابقه وی و پیشینه نقش. خط عاطفی طراحی شده برای ورود و حـضـور عـطـاران در قـصـه ‌دخـتـر جـوان هـم بـه نـظـر می‌آید با اولین انـتخاب‌ها انجام شده و عشق به ظاهر یک طرفه او به دختر بیمار آذری ‌‌(خاطره حاتمی) با چند بار تکرار، جذابیت لحظه‌ای خود را هم از دست داده و دیگر چیزی برای ارائه باقی ‌نمی‌ماند.
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید