جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


چند روز بیشتر مامان من باش!


چند روز بیشتر مامان من باش!
وقتی زمزمه داشتن پدر و مادرهایی به نام امین موقت توی پرورشگاه بپیچد، آن وقت بچه‌ها بیشتر از همیشه دور هم جمع می‌شوند، از آرزوها حرف می‌زنند، مثل آرزوی داشتن بابا، آرزوی داشتن مامان، آرزوی داشتن یک خانه، آرزوی نشستن سر سفره هفت‌سینی که مادر چیده باشد، آرزوی اینکه خانه‌شان دیگر پر از دود و غبار سیگار و تریاک نباشد، یا چه آرزویی می‌تواند مهم‌تر از این باشد که مادر بیاید و از آدم بپرسد «عزیزم ناهار چی دوست داری‌؟» یکی لبخند می‌زند، می‌گوید «من هر روز می‌گویم پیتزا!» او که بالای تخت نشسته و پاهایش را تاپ می‌دهد می‌گوید «یعنی می‌شود عید امسال پدر و مادر داشته باشیم و مثل بچه آدم برویم خرید؟!» یکی می‌خندد، می‌پرسد «مگر نه اینکه ما را به آدم حسابی می‌دهند، آن وقت حتما یک اتاق هم برای ما درست می‌کنند، نه؟!» «وای اگر من یک اتاق داشته باشم آن وقت به تمام در و دیوارش عکس جکی چان و بروسلی می‌زنم» اما آن یکی که از بقیه کوچک‌تر است کمی عقب‌تر نشسته، مثل اینکه بغض دارد، می‌گوید «چه قدر حرف می‌زنید، اما من فقط بابای خودم را می‌خواهم، خودش گفته وقتی از زندان آزاد شد می‌آید دنبالم، آن وقت مامان هم آشتی می‌کند و بر می‌گردد خانه. »
اما این پسر بچه نمی‌داند شاید، برگشتن بابا خیلی طول بکشد و مادر هیچ وقت آشتی نکند، بعد آن وقت اسمش را داخل یک لیست بلند بالای ۸۵ درصدی می‌گذارند و زیرش می‌نویسند، بد سرپرست، داخل این جمعیت که شود دیگر نمی‌تواند به این راحتی به کسی بگوید بابا و کسی را صدا بزندمامان!
آنها نمی‌توانند فرزند خوانده کسی شوند، روزهای پرورشگاه شب می‌شود، بعد همان‌طور که بزرگ می‌شوند عادت چشم دوختن به در از سرشان می‌افتد، حالا کمتر پتو را می‌کشند روی سر، توی تاریکی شب گریه می‌کنند و می‌گویند «خدا جون، اگر مامان و بابا بیایند من را ببرند قول می‌دهم هیچی نخواهم و بچه خوبی باشم.»
دکتر نصر، مدیرکل دفتر شبه خانواده، همین آرزوهای بچگانه را انگیزه برپایی همایشی با عنوان (اولین همایش علمی ــ کاربردی امین موقت، ابعاد و راهکارها) می‌داند واین همایش دو روزه با مشارکت قوه قضائیه در اهواز برگزار شد.
● ویژگی امین موقت
هفتم و هشتم اسفند مجتمع بهزیستی فتح‌المبین اهواز جای خوبی بود برای اینکه تعداد زیادی از قضات سراسر کشور، کارشناسان و آسیب‌شناسانی که با این دسته از بچه‌ها سرو کار دارند دورهم جمع شوند تا فکری به حال آنها بکنند.
دکتر نصربزرگ شدن در کانون گرم خانواده را بهتر از هر جا و مکان دیگری می‌داند و می‌گوید: در این همایش دنبال راهکارهایی هستیم که بتوانیم امکان بزرگ شدن این بچه‌ها را در فضاهای خانوادگی فراهم کنیم، بچه‌ها باید توی خانواده بزرگ شوند، با خواهر برادر دعوا کنند، سر عوض کردن شبکه تلویزیون فریاد بکشند و میان تمام این اتفاق‌ها تجربه‌های زندگی سالم را درک کنند. این همایش مقدمه‌ای بود برای آنکه بشود در آینده زوجی را به عنوان امین موقت معرفی کرد، سرپرستی این دسته از بچه‌ها را تا زمان احراز صلاحیت والدین به آنها سپرد.
البته این امکان وجود دارد که در شرایط خاص امین موقت تبدیل به فرزند خواندگی دایم شود. اما با توجه به احتمال برگشت این بچه‌ها به پدر و مادر اصلی خود دکتر نصر معتقد است نباید فراموش کرد که این بچه‌ها به همان اندازه که از حضور در خانواده جدید سر خوش می‌شوند جدایی آنها و بازگشت‌شان به خانه می‌تواند آنها را غمگین کند، پیدا کردن راهکاری برای رساندن این آسیب‌ها به حداقل، یکی دیگر از اهداف این همایش بود که با تشکیل گروه‌های کوچکی به نام کارگروه قرار شد عواقب امین موقت بررسی شود.
اما برای اینکه یکی از ما برود و امین موقت شود شرایط به سختی پدر و مادر خوانده شدن نیست همین قدر که دچار سوءسابقه کیفری نداشته باشیم و صلاحیت اخلاقی و روانی ما تایید شود می‌توانیم برویم دست یکی از بچه‌های نوزاد تا ۱۸ ساله را بگیریم و بیاوریم خانه، جای نگرانی نیست حتی اگر فکر می‌کنیم همین طوری هشت‌مان گرو ۹ است چه طور می‌توان یک نان‌خور دیگر هم به خانواده اضافه کنیم بد نیست روی کمک‌های مالی و حمایت‌های دفتر شبه خانواده حساب کنیم، شرایط امین موقت شدن چندان هم سخت نیست حتماً که نباید بچه نداشته باشیم تا درخواست امین موقتی بدهیم می‌توان دو یا سه تا بچه داشت و باز یکی از این آمار ۸۵ درصدی را برداشت و آورد و بزرگ کرد، دلواپس آن یک سوم مالی هم که باید به نام فرزند خوانده بزنید نباشید برای اینکه این بچه‌ها آن قدر قانع هستند که آن سهم یک سومی را هم نمی‌خواهند.
● من مخالفم!
برای اینکه بتوانیم آن روی سکه ماجرای امین موقت را ببینیم سراغ دکتر مجید ابهری، آسیب‌شناس اجتماعی و استاد دانشگاه رفتیم، دکتر ابهری یکراست رفت سر اصل مطلب و گفت «من با ماجرای امین موقت مخالف هستم! شاید این سیاست درکوتاه‌مدت از نظر عاطفی مفید باشد اما از نظر روانشناختی می‌تواند تبعات بسیار منفی داشته باشد.
بچه‌ها به خانواده تازه انس می‌گیرند، در آنجا با ابزار و تجهیزاتی از زندگی آشنا می‌شوند که تا قبل از این در خانه خود و یا مرکز بهزیستی ندیده‌اند، هر چند همه این اتفاق‌ها چیز خوبی است اما روزی که موعد آنها سر برسد و قرار شود بچه‌ها برگردند به خانه، آن وقت کنار گذاشتن آن ابزار زندگی برایشان سخت می‌شود، از سوی دیگر نمی‌توانند با خلأ عاطفی دوری از خانواده امین موقت کنار بیایند و مهم‌تر از همه اینکه دیگر نمی‌توانند سرپرست اصلی خود را بپذیرند برای اینکه تمام این مدت با استانداردهای تربیتی و زندگی دیگری روبه‌رو شده‌اند و تمام اینها بچه‌ها را دچار تضاد شخصیتی می‌کند و بچه‌هایی که دچار تضاد شخصیتی شوند، بیش از دیگران گرفتار اعتیاد، افت تحصیلی و ماجرای فرار از خانه و... خواهند شد.
● آن روی سکه
دکتر نصر احتمال می‌دهد شاید بتوان تعدادی از این بچه‌ها را پس از مدتی به عنوان فرزندخوانده به امین موقت‌ها سپرد، اما دکتر ابهری با این جای ماجرا هم مخالف است و می‌گوید «این بچه‌ها وارد خانه‌ای می‌شوند که آنجا یک یا چند فرزند خونی وجود دارد، باورش کمی سخت می‌شود که زوجی بتواند فرزندخوانده را با همان چشمی نگاه کند که بچه‌های خود را نگاه می‌کند اما نکته دوم آنکه این بچه‌ها بدون هیچ پشتوانه مالی مثل ماجرای همان یک سوم مال، فرزند خوانده می‌شوند که البته خوب هم هست چرا آدم باید بیاید یک سوم مالش را به نام بچه‌ای بزند که شاید یک روزما را رها کند و با بخشی از مال ما برگردد کنار خانواده اصلی خودش.
اما به عقیده دکتر ابهری بهترین جا برای نگهداری این دسته از بچه‌های بد سرپرست همان بهزیستی و مراکز نگهداری است. حتماً تا اینجای ماجرا شما هم مثل ما گمان می‌کنید دکتر ابهری با یک نگاه سرد و خشن به ما جرا نگاه می‌کند، چرا که معتقد است، این ۸۵ درصدی که نمی‌توانند فرزندخوانده شوند بهتر است تحت سرپرستی امین موقت هم قرار نگیرند، یا اگر قرار گرفتند پشتوانه مالی برای آنها در نظر گرفته نشود! آن وقت این بچه‌ها از ما نمی‌پرسند «یکی نیست تکلیف ما را روشن کند؟!»
● داشتن خانواده یا نداشتن
دکتر ابهری برای همه اظهارنظرهایش دلیل می‌آورد، مگر نه اینکه طبق قانون می‌شود خونبهای بعضی اشخاص را از بیت‌المال پرداخت کرد؟ خب به جای آنکه این بچه‌ها را با دست خالی روانه خانواده جدید کنیم می‌شود در صورت رد صلاحیت دائمی سرپرست واقعی آنها بودجه‌ای از صندوق بیت‌المال در نظر گرفت و برای این بچه‌ها به عنوان ارث پرداخت کرد.
از طرف دیگر شاید بهتر باشد زوج‌های میانسال را به عنوان امین موقت انتخاب کرد، برای اینکه بچه‌های آنها مستقل شده‌اند و در این شرایط بچه‌ها راحت‌تر می‌توانند با خواهر و برادرهای رضایی خود ارتباط برقرار کنند.
دکتر ابهری با سپردن بچه‌های کوچک زیر سه سال به عنوان امین موقت بیش از هر چیزدیگری مخالف است، حتی تصورش هم کمی سخت می‌شود که آدم رو‌به‌روی یک دختر بچه سه ساله بیایستد و بگوید تو تنها برای چند ماه یا چند سال پیش ما می‌مانی بعد باید بروی پی زندگی‌ات! اما بچه‌ها بزرگ‌تر که شوند به شرط آنکه دقیقاً به آنها گفته شود تنها برای مدت محدودی وارد این خانواده می‌شوند آن وقت شاید راحت‌تر بتوانند با تبعات آن کنار بیایند.
اما با تمام این حرف‌ها دکتر ابهری همچنان معتقد است بهتر است تا مشخص شدن تکلیف سرپرستی، این بچه‌ها در مراکز نگهداری شوند، البته به شرط آنکه مراکز ساماندهی شوند و از شکل یک مدرسه شبانه‌روزی در آید، برای اینکه آسیب‌ها را به حداقل برسانیم می‌شود بچه‌ها را از نظر سن و یا حتی طبقه اجتماعی طبقه‌بندی کرد، چرا باید بچه یک قاتل، دزد و... کنار بچه‌ای باشد که تمام خانواده‌اش در حادثه‌ای از دست داده، بچه‌ها می‌توانند خیلی سریع آموزه‌های تربیتی خود را منتقل کنند.
وقتی بچه‌ها را سوا کنیم آن وقت می‌توانیم برای دسته دوم برنامه‌ریزی‌های تربیتی خاصی داشته باشیم. راهکار دیگر اینکه می‌توان بچه‌ها را در واحد‌های سه ــ چهار نفره قرار داد بعد از زوجی خواست که در همان فضای پرورشگاه به عنوان امین موقت این بچه‌ها باشد تا برای آنها یک فضای شبه خانواده ایجاد شود. که بعد دچار آن همه تضاد در بچه‌ها نشویم.
اما با تمام این حرف‌ها و مخالفت‌ها وقتی زمزمه داشتن پدر مادرهایی به نام امین موقت توی پرورشگاه بپیچد، آن وقت بچه‌ها بیشتر از همیشه دور هم جمع می‌شوند، از آرزوها حرف می‌زنند و هیچ کدام دلشان نمی‌خواهد به روزی فکر کند که این رویا تمام می‌شود و آنها برمی‌گردند به همان خانه قدیمی نمور، حالا هر قدر که مادر رفته باشد یک متر پارچه کتان قسطی خریده باشد و برای همان لحاف کهنه قدیمی یک روکش نو کشیده باشد.
هرچند ما جای هیچ کدام از این بچه‌ها نیستیم شاید آنها همان اتاق نمور و آبگوشت بدون گوشت را ترجیح دهند به کباب‌های برگ و آن همه دیواری که کلی جا داشت برای چسباندن یک عالمه عکس.
مرضیه سبزعلیان
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید