سال فیلم‌های سرگرم‌کننده

به نظر می‌رسد در سال ۲۰۰۸ مجدداً می‌توان به فیلم‌های پرفروش امید بست.
در درجه اول به نظر می‌رسد سیاستگذاران هالیوود به این نتیجه رسیده‌اند که مردم به چیزی نو احتیاج دارند. به این ترتیب فریبنده‌ترین فیلم سال پیش رو را باید «کلاورفیلد» دانست که همچون ترکیبی از «گودزیلا»، «بلرویچ»، «گمشده» و «دوستان» است که از فیلتر حساسیت‌های پس از یازدهم سپتامبر رد شده باشد. گرچه مت ریوز کارگردان فیلم است، اما عامل اصلی ساخت فیلم را باید جی جی «لاست» آبرامز دانست. تنها نکته‌ای که با تماشای تیزر فیلم می‌توان پی برد این است که موجودی غول‌آسا و خشمگین به نیویورک پای خواهد گذاشت.
افرادی که آن‌قدر جسارت دارند تا به سراغ ایده‌ای کاملا نو بروند، دست‌کم تصمیم گرفته‌اند سراغ بهترین‌ها بروند و یک یا دو بازیگر جدید نیز به کار گیرند. «بتمن آغاز می‌شود» از نمونه‌های موفق چنین فیلم‌هایی بود. امسال نیز شاهد بازگشت مجدد کریستین بیل با لباسی نو، موتوسیکلتی تازه و دشمنی (تا حدودی) جدید در قالب هیث لجر به نقش «ژوکر» در «شوالیه تاریکی» خواهیم بود. یکی از شگفتی‌های سال ۲۰۰۸ انتخاب رابرت داونی جونیر که سوءشهرت زیادی در زمینه ناتوانی جسمی دارد، برای ایفای نقش اصلی «آیرن‌من» است. البته جان فاورو، کارگردان فیلم قول داده ساخته‌اش «نوعی ‌سوپرمن باشد که گویا رابرت آلتمن آن را کارگردانی کرده است.» به‌هرحال شاید با این مساله بتوان به نوعی کنار آمد، اما در مورد ادوارد نورتن در نقش «هالک شگفت‌انگیز» چه باید گفت؟
تیم راث نیز برای عقب نماندن از قافله در «نفرت»، اثری در حال و هوای «هالک»، حضور خواهد یافت. در ادامه سیل ابرقهرمانان، ویل اسمیت نقش یک جرم‌ستیز بی‌رحم را در «هنکاک» ایفا خواهد کرد. هیدن کریستنسن و جیمی بل نیز در «جامپر» به کارگردانی داگ لیمان، علیه گروهی از بدکاران به پا خواهند خواست. تیمور بکمامبتوف، فیلمساز موفق روس و خالق «نگهبان شب»، در سال ۲۰۰۸ «تحت تعقیب» را روانه سینماها خواهد کرد، که طی آن شاهد کمک آنجلینا جولی به جیمز مک‌آووی برای پیدا کردن گرگ درونی‌اش خواهیم بود.
در نهایت باید از دو فیلم دیگر نام برد که بدون هیچ ستاره‌ای نیز می‌توانند به موفقیت دست یابند؛ حماسه غیرمتعارف و ماقبل تاریخی «ده هزار سال قبل از میلاد مسیح» با حضور ماموت‌ها و ببرهای دندان شمشیری و انیمیشن روبوتی دیگری از «پیکسار» تحت عنوان «وال ای»، که احتمالا ترکیبی از «ای تی»‌ و «ترانسفورماتورها» است.
● بازگشت‌ها
همه می‌دانند کشتن یک قهرمان‌ خوب و پولساز هالیوودی، مانند «ترمیناتور» یا گلن کلوز در «جذابیت مرگبار»، امری محال است. اگر ۲۰۰۷ سال بازگشت نمایش‌های موزیکال بود، ۲۰۰۸ سالی مشابه در دنیای سینما خواهد بود. «ایندیانا جونز» در زمره ستارگانی است که بدون هیچ قید و شرط مورد استقبال قرار خواهد گرفت. بدون شک وقتی استیون اسپیلبرگ کارگردان فیلمی باشد و هریسن فورد شلاق به دست و شیا لبوف نیز در آن بازی کنند، حتی اگر عنوانش «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین»‌ باشد، نباید انتظار شکست آن را داشت.
بد نیست ذکری هم از ترمیناتور کنیم، چرا که او هم باز خواهد گشت. البته این بار از آقای فرماندار (آرنولد شوارتزینگر) خبری نیست و طبق شایعات کریستین بیل مقابل دوربین مک‌جی سازنده فیلم «فرشتگان چارلی» در «رستگاری نابودگر: آینده آغاز می‌شود» بازی خواهد کرد. با توجه به طرفداران بالقوه گروه «چهار نفره دلتا»، ساخت «سفر ستاره‌ای ۶» توسط جی جی آبرامز، امری بدیهی به نظر می‌آید. این فیلم به چگونگی گرد هم آمدن خدمه سفینه «یو اس اس اینترپرایس» می‌پردازد و در آن بازیگرانی کاملا گمنام به نام‌های کریس پاین به نقش کرک، زاکاری ‌سیلار‌ کوئینتو به نقش اسپاک در کنار سایمن پگ، جان کو و اریک بانا به نقش رومولان، بازی کرده‌اند.
راستی مشکلات روی زمین را چه کسی راست و ریس خواهد کرد؟ خدا را شکر که «جان رمبو» این‌جاست. کهنه‌سرباز بی‌کله سیلوستر استالونه، پس از آخرین موفقیت سیاست خارجی در همراهی با مجاهدین افغانی در سال ۱۹۸۸، این بار تصمیم گرفته به سراغ مردان خبیث در برمه برود.
● برتری انگلستان
شاید امسال بالاخره بتوان برای سینمایی که به مفهوم واقعی کلمه «بریتانیایی» است جشن گرفت، چرا که طی ماه‌های اخیر شاهد تولید فیلم‌های زیاد با بازیگران بریتانیایی، کارگردانان بریتانیایی، داستان‌های بریتانیایی و تولید شده در بریتانیا بودیم که همگی آثاری در خور تحسین هستند. سرپا ماندن سینمای بومی در این کشور را تا حدود زیادی می‌توان مدیون کایرا نایتلی دانست که هنوز به صنعت فیلمسازی زادگاهش پشت نکرده است.
او سال آینده در نقش دو قهرمان واقعی و تقریبا گمنام، روی پرده ظاهر خواهد شد. شخصیت اول جورجیانا، دوشس دِوونشایر و فعال سیاسی قرن هجدهم است، که زندگی‌اش به کارگردانی سول دیب در «دوشس» به تصویر کشیده شده است. ورا فیلیپس، نامزد سینا میلر، دیگر شخصیتی است که نایتلی در «لبه عشق» ساخته جان می‌بری نقش‌اش را ایفا کرده است. فیلمنامه این فیلم نوشته شرمان مکدانلد است که بر حسب اتفاق مادر کایرا نیز هست. سایمن پگ نیز در «چگونه دوستان خود را از دست دهیم و از مردم دوری کنیم» ظاهر شده است.
این فیلم را رابرت وید بر مبنای خاطرات توبی یانگ از دوران اقامت ناخوشایندش در نیویورک ساخته است.اگر کسی تمایل به شنیدن لهجه‌های ناخوشایند دارد، می‌تواند به تماشای «دختر دیگر بولین» بنشیند. این فیلم اقتباسی کاملا آمریکایی از یک مجموعه تلویزیونی بریتانیایی است که در آن اریک بانا در نقش هنری هشتم ظاهر شده و ناتالی پورتمن و اسکارلت جوهانسن نقش خواهران بولین را ایفا کرده‌اند. کسانی که در کودکی به تماشای جرمی آیرونز و خرس عروسکی‌اش در تلویزیون می‌نشستند، این بار می‌توانند دیداری دوباره با آنان در «بازدید مجدد برایدشد» داشته باشند. علاوه بر تمام این فیلم‌ها، سال ۲۰۰۸ بدون حضور دو شخصیت افسانه‌ای انگلیسی به پایان نخواهد رسید: «هری پاتر و شاهزاده دورگه» و دومین حضور دانیل کریگ در نقش «جیمز باند».
● مولفان ویدئویی
مسیر موفقیت در هالیوود از طریق‌ام تی وی، هنوز هم جاده‌ای شلوغ است. در عین حال بیشتر ساخته‌های اخیر مولفان ویدئویی آثاری کمابیش اتوبیوگرافیک بوده‌اند که Be Kind Rewind ساخته مایکل گاندری از جمله این فیلم‌هاست.
اسپایک جونز نیز فیلم پرهزینه‌ای بر مبنای کتاب پرفروش کودکان موسوم به «چیزهای وحشی کجا هستند؟» جلوی دوربین برده است. این فیلم تخیلی درباره پسربچه‌ای شیطان است که حکمران سرزمین هیولاهای وحشی می‌شود. فیلمنامه‌نویس محبوب دو کارگردان مذکور، یعنی چارلی کافمن، این بار فیلمنامه‌ای برای فیلمی به کارگردانی خودش تحت عنوان Synecdoche New York نوشته است. در این فیلم فیلیپ سیمور هافمن نقش یک کارگردان تئاتر جاه‌طلب را بازی می‌کند که شهری دقیقا مانند نیویورک برای خود می‌سازد، اما پس از مدتی در دنیای خودساخته‌اش گم می‌شود. کمپانی بریتانیایی «همر‌اند تانگز» نیز به دنبال موفقیت «راهنمای سفر مجانی به کهکشان»، این بار «پسر رمبو» را عرضه می‌کند. این فیلم داستان دو پسربچه در سال‌های ۱۹۸۰ است که سعی دارند نخستین فیلم‌شان را بسازند.گرچه این فیلم در جشنواره ساندنس گذشته با استقبال زیادی مواجه شد، اما هنوز از نمایش آن خبری به گوش نمی‌رسد. مارک رومانک را به عنوان مردی که در پشت صحنه بسیاری از آثار موفق بوده باید بدشانس‌تر از کافمن دانست.
قرار بود جدیدترین فیلم این کارگردان «عکس یک ساعته» باشد، اما پس از کناره‌گیری تام هنکس از پروژه همه چیز نقش بر آب شد. رومانک این بار با «مرد گرگ‌نما» به سراغ ژانر هراس رفته است. گفته می‌شود نقش اصلی فیلم را بنیچیو دل‌تورو بازی می‌کند که بدین ترتیب نیاز چندانی به چهره‌پردازی نخواهد بود. بیلی والش از دیگر فارغ‌التحصیلان دنیای ویدئو است که در سال جدید شاهد «خاطرات یک دلقک» به کارگردانی او و با بازی دانیل کریگ در نقش یک بازیگر ناموفق هالیوودی خواهیم بود. یوهان رنک سوئدی نیز تریلر مستقل «دانلود کردن نانسی» را عرضه خواهد کرد. در این فیلم ماریو بلو از طریق اینترنت قاتلی (روفوس سوئل) را استخدام می‌کند و سپس عاشقش می‌شود.
● شعله‌های جنگ همچنان زبانه می‌کشند
بله، درست است در دنیایی بی‌رحم زندگی می‌کنیم. جهان دستخوش منازعات گوناگون شده است. هر روز مردم زیادی کشته می‌شوند و خشونت در همه جا بیداد می‌کند، اما نظرتان درباره تام کروز در نقش یک نازی چیست؟ «ولکری» جدیدترین ساخته برایان سینگر است، که تام کروز در آن ایفاگر نقش کلاوس شنک گراف فن اشتوفنبرگ، افسر آلمانی و طراح نقشه قتل هیتلر است. سینگر در ساخت فیلمش از لوکیشن‌های واقعی استفاده کرده و از انجام هیچ هزینه‌ای نیز مضایقه نداشته است. بی‌شک آلمانی‌ها همیشه حسرت ساخت چنین حماسه جنگی‌ای را داشته‌اند، اما گویا جسارت کافی برای این‌قدر دست و دلبازی نداشته‌اند. ظاهرا دست‌هایی در پشت پرده باعث شده است بیشتر بازیگران فیلم ـ از جمله بیل نای، کنت برانا و ادی لازارد ـ بریتانیایی باشند. باید منتظر ماند و دید که آیا بازی این بازیگران بیشتر به چشم آکادمی خواهد آمد یا لهجه آلمانی و مدل موی بدشکل تام کروز؟
در این میان جنگ‌های در جریان نیز فراموش نشده‌اند و بدین ترتیب موج عراقی همچنان ادامه دارد. خوشبختانه بیشتر این فیلم‌ها به موضوعات انسان‌گرایانه پرداخته‌اند و بر طبل جنگ‌افروزی نکوبیده‌اند. بدین ترتیب بهره‌گیری لیبرال‌ها از تکنولوژی قرن بیستم باعث پدید‌ آمدن نوعی جدیدی از فیلم‌های جنگی شده است.
کیمبرلی پیرس، سازنده «پسرها گریه نمی‌کنند»، با استفاده از پیام‌های کوتاه برادرش از عراق «تلفات بس» را ساخته که به آسیب‌های روانی سربازان بازگشته از عراق می‌پردازد.

استیو رز
منبع: گاردین، ۲۹ دسامبر

منبع : روزنامه تهران امروز