پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کودکانتان را نبرید!


کودکانتان را نبرید!
حسام الدین مقامی کیا:می‌گویند حرف راست را باید از بچه شنید. ما هم در سالن سینما، فیلم «عاشق» را تماشا می‌کردیم که یکی از تماشاگران خردسال، طاقت از کف داد و رو به پرده داد زد: «زود باش دیگه»! معلوم نشد مخاطب پسرک، فیلمنامه‌نویس بود که فیلم را کش‌دار و یکنواخت از آب درآورده یا به مهندس عاشق‌پیشه توی فیلم معترض بود که در ابراز عشقش کلی معطل می‌کرد و لفتش می‌داد.
راستش را بخواهید، مهندس (با بازی ایرج نوذری) هم خیلی مقصر نبود. آخر داستان، از همان اول، آنقدر روشن و قابل حدس بود که اهالی سالن خیلی زودتر از خود مهندس می‌دانستند که او باید عاشق پرستار تازه بچه‌هایش شود.
آخر، وقتی توی فیلمی، یک مرد پولدار همسر از دست داده و خوش‌قلب (همان مهندس) و یک دختر فقیر دم‌بخت مهربان (با بازی هانیه توسلی) حضور داشته باشند، بعد هم این دخترخانم بشود پرستار ۵ تا بچه شر و شور آن. آقای خوش‌قلب و تنها کسی هم باشد که توانسته از پس این بچه‌ها بربیاید و سر به راهشان کند.
دیگر چاره‌ای جز یک وصلت فرخنده باقی نمی‌ماند! می‌ماند؟! به‌خصوص که اسم فیلم هم «عاشق» باشد که یعنی دیگر همه چیز لو رفته.
ولی اگر شما شنیده باشید که «عاشق» یک فیلم موزیکال به حساب می‌آید، شاید همچنان راغب باشید، فیلم را ببینید و اگر به گوشتان رسیده باشد که اجرای صحنه‌های موزیکال بر دوش ۵ بچه بازیگوش است، احتمالاً بیشتر وسوسه می‌شوید که فرزندانتان را هم به تماشای فیلم بنشانید.
حرفی نیست. ولی اگر از دیدن صحنه‌های موزیکال، حوصله‌تان سر رفت و کمی هم از شلختگی این صحنه‌ها عصبی شدید، پای خودتان! من یکی که دوست ندارم بچه‌ام به تقلید از بچه‌های داخل فیلم، ادای خواننده‌های رپ را مفتخرانه دربیاورد. چون قبل از اینکه معتقد باشم «رپ» اساساً به درد بچه‌ها نمی‌خورد، معتقدم ادای بزرگ‌ترها را درآوردن، اصلاً اسباب افتخار نیست.
بچه باید بچگی‌اش را بکند حالا نه اینکه همه موسیقی‌های فیلم رپ باشند. ولی حرکات گروهی بچه‌ها هم که قرار است موزون و هماهنگ باشد، به هم ریخته و ناهماهنگ و ناموزون است و آنقدر طراحی جذابی ندارد که بهانه‌ای برای دیدن این فیلم به حساب بیاید.
راستش از اینکه بازیگوشی بچه‌های این فیلم در حد معلق کردن یک آدم از بالای پله‌ها هم گسترش پیدا کرده، چندان خوشحال نیستم. قبل‌تر هم گفتم که بچه باید بچگی کند و طبعاً یک کودک سرحال با یک گونی سیب‌زمینی بی‌تحرک بی‌خاصیت، فرق‌های زیادی دارد؛ از جمله بازیگوشی و سرزندگی ولی اینکه نقشه‌های بچه‌های فیلم تا حد نقشه مرگ پرستار بچه‌ها پیش می‌رود، به‌نظرم اصلاً خوشایند نیست. البته این بازیگوشی‌ها از اواسط فیلم به بعد یک‌باره قطع می‌شود و نه سرانجامی برای بچه‌های توی فیلم دارد، نه لقمه و نه انگیزه‌ای نصیب بیننده می‌کند.
ضمن اینکه اگر طرفدار فرزندسالاری نیستید، همان بهتر که فرزندانتان پای «عاشق» ننشینند چون بعد از دیدن عاشق احتمالاً به شدت وسوسه می‌شوند مفصلاً به پدر و مادرها خط بدهند و برای به کرسی نشاندن حرفشان، توی چای بزرگ‌ترها فلفل بریزند یا آنها را از پله معلق کنند! آن هم شاید به این خاطر که مثلاً پدر مجردشان را از تاهل دوباره منصرف کنند یا دخالت‌هایی تا این حد استراتژیک!
می‌دانم که خانم‌ها خیلی «رمانس‌پسند» هستند ولی حالا که داستان فیلم را هم می‌دانید، خودتان مختارید که فریاد آن کودک خردسال داخل سالن را جدی بگیرید یا نه و «عاشق» را برای تماشا انتخاب بکنید یا خیر!
منبع : روزنامه تهران امروز