شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


مرا دریاب تا بازار


مرا دریاب تا بازار
خستگی از چشم‌هایش می‌بارد. با آن کیف پر از جنس، بدون وسیله... لعنت به این شهریه دانشگاه که آدم را وادار به هر کاری می‌کند. از صبح راسته خیابان را گرفته و آمده بالا، توی خیلی از مغازه‌ها که وارد شده، هنوز لب به صحبت باز نکرده عذرش را خواسته‌اند... نه، از این راه پولی در نمی‌آید... چه کسی بود می‌گفت بازاریابی یکی از پول‌ساز‌ترین حرفه‌های دنیاست... چه مزخرفاتی! لطفاً این گزارش را بخوانید.
شاید این عبارت آمریکایی را شنیده باشید «دو دلار صرف تولید کن، با سه دلار تبلیغش کن و ده دلار بفروش» این سه دلار برای بازاریاب‌هاست.
هر جا که تولید و رقابت باشد بازاریاب هم باید باشد. در کشورهای صنعتی و پیشرفته بازاریابی و مهندسی کسب و کار به صورت یک رشته علمی جدا ناشدنی از بازار مورد توجه تولیدکنندگان است. بی‌خود هم نیست!
اگر یک تولید‌کننده کالایی را با هر کیفتی تولید کند، اما نتواند قابلیت‌ها و مزایای آن را به خوبی معرفی کند و اصلاً مشتری را از وجود کالای خود با خبر کند، تمام پروسه تولید او بیهوده است.
با این‌که بازاریابی یکی از مهم‌ترین قسمت‌های تولید تا فروش یک محصول به شمار می‌رود، با این حال هر قدر که تولید کنندگان و ارائه‌دهندگان خدمات روی استفاده از نیروهای متخصص در زمینه‌های فنی حساس هستند، بازاریاب‌ها از کم تخصص‌ترین و بی‌تجربه‌ترین افراد انتخاب می‌شوند.
این شاید به دلیل آن است که کمتر فرد تحصیل کرده‌ای حاضر به بازاریابی است، یا اصلاً ما به بازاریابی به چشم یک حرفه نگاه نمی‌کنیم و یا این‌که ما اصلاً بازاریاب حرفه‌ای نداریم. بازار ایران هنوز به دست بخش خصوصی نیفتاده و طبیعتاً تا حال با توجه به انحصار بازار، رقابتی وجود نداشته و نیازی به بازاریابی نداشته.
اما از این به بعد، به نظر می‌رسد بازاریابی به صورت یک حرفه و یک تخصص باید مورد توجه قرار بگیرد. این یک حرفه جدید است، برای روزگار جدید جامعه ایرانی.
● یک بازاریاب با سه مدرک
متولد سال ۵۴ است، دارای مدرک مهندسی پزشکی و نرم افزار و در حال حاضر دانشجوی رشته مهندسی کسب و کار که در ایران یک رشته نوپا به شمار می‌رود است.
مهندسی کسب و کار در واقع پاسخی است به نیاز بازار ایران به بازاریابی علمی. البته بازاریابی تنها یکی از زیر مجموعه‌های این رشته به شمار می‌رود، اما بیشترین انتظار از آن در واقع پرورش بازاریابان موفقی است که در آینده بتوانند نیاز بازار را به خوبی و به‌طور علمی شناسایی کنند و بتوانند به فروش تولید کنندگان کمک کنند.
هر چند به خاطر نوعی بیماری خاص تمام بدش دچار معلولیت است، اما هفت سال است که به‌طورتخصصی در زمینه مارکتینگ فعالیت کرده و باید گفت از بسیاری از افراد سالم ـ از نظر جسمی ـ در این رشته موفق‌تر بوده. در حال حاضر هم مدیر فروش یک شرکت بزرگ الکترونیکی است.
اگر برای هر شغلی یک خصوصیت عامل موفقیت به شمار برود، در بازاریابی پشتکار را باید اصلی‌ترین عامل دانست.
بسیاری از بازاریابان دانشجوهای جویای کار هستند که تخصص خاصی ندارند. و احتمالاً در اولین روز فعالیت خود از عدم موفقیت خود سر خورده می‌شوند و این کار را رها می‌کنند. اما او سرخورده نشده است و در حال حاضر ماهانه بیش از ۶۰۰ هزارتومان درآمد دارد. باید گفت در زمینه فعالیت خودش موفق بوده است.
علت انتخاب این زمینه فعالیت را با وجود داشتن تخصص در رشته‌های فنی مهندسی خود حس کردن خلأ موجود در معرفی محصولات می‌داند. او می‌گوید اکثر شرکت‌های فنی و مهندسی در معرفی محصولات و خدمات خود در ایران مشکل داشتند و هفت سال پیش او که در زمینه ارائه خدمات کامپیوتری فعالیت می‌کرده به نتیجه رسیده که اصلی‌ترین عیب کار او عدم توانایی معرفی صحیح خدماتش است. به خاطر همین در کلاس‌ها و دوره‌های خاصی شرکت کرده و امروز به یکی از موفق‌ترین‌ها در رشته فعالیت خود تبدیل شده.
او معلولیت خود را نه تنها نقص نمی‌داند، بلکه سرسختانه معتقد است که: «محرومیت موجب شکوفایی می‌شود». داشتن اطلاعات مناسب در زمینه فعالیت را اصلی‌ترین خصوصیت یک بازاریاب می‌داند و معتقد است که یک بازاریاب خوب باید نقاط حساس بازار را بشناسد.
او نداشتن صنف و اتحادیه را برای بازاریابان اصلی‌ترین نقطه ضعف این شغل می‌داند. او هم معتقد است که کارفرما اکثراً حقوق بازاریابان را پامال می‌کند.
حقیقت هم همین است، بازاریاب بیمه ندارد، بازاریاب حقوق و مزایای ثابتی ندارد، او از نتیجه فعالیتش برداشت می‌کند. طبیعی است که چنین شغلی امنیت بالایی برای صاحب خود به ارمغان نمی‌آورد. همین امر باعث شده تا بازاریابی به‌عنوان یک شغل واقعی در کشور ما مورد توجه قرار نگیرد.
بازاریاب موفق که امروز مدیر فروش یک شرکت بزرگ و معتبر است، به تازه‌کارها توصیه می‌کند در این شغل بیشتر از مدت فعالیت به نتیجه فعالیت خود تکیه کنند. یعنی به جای این‌که در فرم درخواست استخدام شرکت، مدت فعالیت و سمتشان را در شرکت‌های دیگر بنویسند، بنویسند تا چه اندازه توانسته‌اند روی فروش شرکت قبلی تأثیر بگذارند.
این یعنی در این حرفه نتیجه کار از همه چیز مهم‌تر است. در زمینه‌های مختلف پورسانت بازاریاب متفاوت است، اما به‌طور میانگین ۱۰ تا ۲۰ درصد درآمد ناشی از فروش کالا و یا ارائه خدمات به بازاریاب تعلق می‌گیرد. اما به خاطر نبود اتحادیه یا انجمن صنفی یا چیزی شبیه سندیکا معمولاً کارفرماها حقوق بازاریاب‌ها را که به خاطر نوع شغلشان دستشان به هیچ‌جا بند نیست ضایع می‌کنند.
بازاریاب باید خودش با استفاده از ترفندهای خاصی برای خود نقطه اتکایی ایجاد کند تا در مواقع لزوم در برابر کارفرما از خود دفاع کند.
مثلاً در بازاریابی تبلیغات، یک بازاریاب موفق کسی است که لینک‌ها و ارتباطات خود را با شرکت‌های بزرگ که همیشه بیلبرد و صفحات روزنامه‌ها و نشریات را برای تبلیغات مورد استفاده قرار می‌دهند به‌طوری حفظ کند که بدون او کارفرما نتواند با شرکت‌های مزبور ارتباط برقرار کند.
بنابراین کارفرما همیشه به بازاریاب خود نیازمند است و مجبور است تا حقوق و پورسانت او را به‌طور کامل پرداخت کند.
در این رشته از بازاریابی اصلی‌ترین نقطه اتکای بازاریاب در واقع ارتباط‌هایی است که با شرکت‌های بزرگ دارد. بعضی از شرکت‌های تبلیغاتی حاضرند گاه تا ۲۵ درصد برای این نوع بازاریاب‌ها در نظر بگیرند. ۲۵ درصد درآمد تبلیغات میلیونی رقم قابل توجهی است. این همان درآمد افسانه‌ای بازاریاب‌ها به شمار می‌رود. اما وارد شدن به این حلقه هم کار هرکسی نیست.
● ترجیحاً خانم نیازمندیم
شغلی بهتر از بازاریابی برای دانشجوی جویای کار وجود ندارد. در نگاه اول نیاز به اصلی‌ترین فاکتور داشتن شغل یعنی پارتی ندارد و مثل سایر مشاغل از متقاضی رزومه آنچنانی، پایان خدمت و... هم نمی‌خواهند.
همین‌که متقاضی این کار شود، کافی است. از طرفی روز اول به او می‌گویند از هر ۱۰۰ هزارتومان فروش ۲۰ هزارتومان (۲۰درصد) به‌عنوان پورسانت به او پرداخت می‌شود.
اما زمان زیادی لازم نیست، شاید کمتر از سه روز متوجه شود عقل کارفرما پاره سنگ برنداشته و واقعاً کسی حاضر نیست بابت جنس‌های او پول بپردازد. چهار روز کار و فعالیت، هیچ حقوقی در کار نیست، یک قرارداد بی‌ارزش و...
فروش داروهای تقویتی، کمربند لاغری و... برای خانم‌های خانه‌دار هم از همین دست هستند.
این اتفاق شاید برای ۱۵۰ نفر متقاضی هرکدام از آگهی‌های استخدام بازاریاب بیفتد. بخش استخدام بازاریاب روزنامه‌های کثیر‌الانتشار هر روز مملو از آگهی استخدام بازاریاب با ظاهری آراسته و روابط عمومی بالا جهت فروش هرگونه کالا و تبلیغ هر نوع خدماتی است.
کارفرمای ایرانی حاضر نیست به سرویس دهنده خود سرویس ارائه دهد و طبیعی است که او نتواند برای کارفرما خوب کار کند. این دور باطل همیشه در حال گردش است و نه بازاریاب حرفه‌ای ساخته می‌شود و نه کارفرما به هدف خود می‌رسد.
شاید به خاطر این باشد که اگر منصف باشیم بازاریابی زیاد هم کار آسانی نیست. هر خانم خانه‌داری نمی‌تواند تعداد زیادی قرص یا کمربند لاغری به فروش برساند. مگر دوره‌های دوستانه و زنانه چقدر هستند و اصلاً یک نفر چند نفر دوست دارد که از بین آنها چند نفرشان چاق هم باشند.تلقی ایرانی هم کار را سخت‌تر کرده که «جنس خوب تبلیغ نمی‌خواهد.»
به گفته مسئول پذیرش یکی از آگهی‌دهندگان استخدام بازاریاب برای یک شرکت ارائه دهنده خدمات وب روزانه بیش از ۱۵۰ نفر برای آگهی این شرکت تماس می‌گیرند. از این تعداد دو سوم آنها به خاطر این‌که اصلاً سواد و تحصیلات مناسبی ندارند کنار می‌روند. یک‌سوم باقی مانده اکثراً دانشجو و یا کارشناسان سخت افزار و نرم افزار جویای کار هستند.
اما اگر روزانه ۵۰ نفر به‌عنوان بازاریاب این شرکت با آنها قرار داد ببندند و از این تعداد فقط ۱۰ نفر آنها بتوانند کار کنند و با توجه به این‌که این شرکت در یک ماهه گذشته ۶ بار آگهی استخدام بازاریاب داده است، باید در حال حاضر این شرکت بیش از ۶۰ نفر بازاریاب داشته باشد. اما اینطور نیست، این شرکت هنوز نتوانسته یک بازاریاب جذب کند! این یعنی باور کنید بازاریابی کار زیاد ساده‌ای نیست.
● بازاریاب‌های فصلی
دقیقاً مثل قسمت استخدام منشی، قسمت استخدام بازاریاب هم آرام آرام تقریبا فقط «ترجیحاً» به خانم‌ها اختصاص پیدا کرده.
این آگهی‌ها اکثراً برای استخدام بازاریاب‌های تلفنی هستند، به خودتان رجوع کنید تا علت این تبعیض جنسیتی را بهتر درک کنید.
ترجیح می‌دهید پشت تلفن در مورد دادن آگهی در یک سایت اینترنتی یا فایل کردن منزل فروشی‌تان در یک بانک اطلاعاتی با یک خانم صحبت کنید یا یک آقا، دلیل تقاضای کارفرما هم دقیقاً همین است.
اگر یک‌بار ملک خود را در روزنامه آگهی کرده باشید، حتماً بیشتر از مشتری واقعی بازاریاب سایر روزنامه‌ها و سایت‌های اینترنتی با شما تماس می‌گیرند، این هم نوعی از بازاریابی خدمات است که اتفاقاً مطمئن‌ترین و رایج‌ترین آنهاست.
این بازاریاب‌ها اغلب خانم هستند و می‌توانند در منزل هم کار کنند، تمام وسایل لازم برای این کار عبارت است از یک خط تلفن ثابت، یک صفحه نیازمندی‌ها و مقادیر زیادی وقت.
به تمام آگهی‌دهندگان روزنامه‌های دیگر زنگ می‌زنند تا آگهی‌شان را با قیمت کمتر در روزنامه یا سایت خودشان درج کنند. و پورسانت مناسبی هم به‌دست بیاورند.
اما فقط این نیست، بخش دیگر بازاریابی‌های تلفنی برای شرکت‌های تبلیغاتی است. این‌بار به صاحبان شرکت‌ها، بنگاه‌های مسکن، واحد‌های خدماتی و... تلفن زده می‌شود و برای فروش کالاهای تبلیغاتی بازاریابی می‌کنند. فروش کیف‌ها، خودکارها، سررسید و... سایر کالاهای تبلیغاتی عمده فعالیت‌ها به شمار می‌رود. این نوع بازاریابی فصلی به شمار می‌رود.
شرکت‌های تبلیغاتی اکثراً خانم‌های خانه‌دار(با عنوان کار در منزل) و دانشجو‌ها را برای این کار استخدام می‌کنند. حدوداً از بهمن ماه به مدت دو ماه این فعالیت‌ها آغاز می‌شود، در این مدت بازاریاب‌ها هرچقدر فروش داشته باشند به همان اندازه پورسانت خواهند گرفت. اما به محض تحویل سال جدید، دیگر این بازاریاب‌ها به درد نمی‌خورند! چون کالاهای تبلیغاتی دیگر خریدار ندارند.
● هرم آرزوها
دوست دوران دبیرستانی که پنج ساله از او بی‌خبر بوده‌اید به شما زنگ می‌زند، همین که احوال‌پرسی ویژه نتوورکی‌ها رو شروع کند باید متوجه موضوع بشوید، بعد از پنج سال دلش برای تکیه کلام شما تنگ نشده.
این‌که: چه کار می‌کنی، فقط درس می‌خوانی یا کارهم می‌کنی؟ و بعد یک سری درد مشترک از بی‌کاری و... او یک پیشنهاد خوب برای شما دارد، عضویت در نتوورکی که قاعدتاً مثل هیچ کدام دیگر نیست و کاملاً هم قانونی است.
ساعت بخرید، سکه بخرید، هدفون بخرید و یا در یک دانشگاه مجازی ثبت نام کنید، پیشنهاد‌های عجیب نتوورکی‌ها هستند.
ساعت مچی شما روی دستتان به خوبی کار می‌کند، مارکدار و شیک هم هست، اصلاً هم علاقه‌ای به تغییر آن ندارید. اما آن‌قدر اصرار می‌کند، دعوت‌نامه شرکت در یک مهمانی را برای شما می‌فرستد و... تا که مجبور می‌شوید یک ساعت بی‌کیفیت را به قیمت مورد نظر او بخرید، به امید این‌که میلیونر شوید، بدون این‌که هیچ کاری کنید.
او می‌خواهد حتماً شما را ببیند، البته فقط می‌خواهد خودتان را ببیند، مهم نیست اگر بگویید تا ۲۰ روز آینده وقت ندارید، روز بیست یکم که وقت دارید؟
او حتی برای کسانی که شهامت «نه» گفتن را هم دارند پاسخ مناسبی دارد، قرار دادن در رودربایستی ویژه نتوورکی‌ها: «یعنی تو ۷۰ هزار تومن هم نداری، ۷۰ هزار تومن که پولی نیست» اما واقعیت این است که ۷۰ هزار تومن برای شما پول زیادی هم هست، برای او هم ۷۰ هزار تومن پول زیادی است، اگر نبود این همه پر چانگی نمی‌کرد.
به هر حال شما ۷۰ هزار تومن را می‌دهید، نه قرار دادی نه اوراق بهاداری، فقط شما زیر مجموعه او شدید، در این حالت چاره‌ای جز دعا برای این‌که زیر مجموعه‌های بیشتری بگیرد تا لاقل سرمایه شما جبران شود ندارید.
به لحاظ قانونی فعالیت هر نوع شبکه هرمی یا نتوورک مارکتینگ در ایران ممنوع است. اگر دنبال بهانه خوبی برای فرار از دست این اسطوره‌های پررویی و سماجت می‌گردید این‌که این کار غیر قانونی است بهترین جواب است.
نتوورکینگ یک شیوه تبلیغ محصولات است که در بسیاری از کشورهای جهان به‌طور اصولی دنبال می‌شود و از مؤثر‌ترین شیوه‌های مارکتینگ به شمار می‌رود. اما متأسفانه در کشور ما - مثل خیلی دیگر از جلوه‌های مدرنیسم - طور دیگری دنبال شد و در نهایت هم ممنوع اعلام شد. بر حسب اتفاق یا بدشانسی هم تعداد ورشکستگان نتوورکینگ بسیار بیشتر از مولتی میلیاردر‌های خیالی شد!
اما واقعیت این است که دوست دوران دبیرستان شما مقصر نیست، بی‌کاری به خصوص در نسل جدید، نبود امکانات مناسب و هزینه‌های بالا همگی باعث شدند تا او به هر دری بزند، حتی بارها و بارها برخوردهای سرد، قطع شدن‌های گوشی تلفن همراه و... را تحمل کند، فقط به خاطر واقعی شدن رویایی که هیچ وقت عملی نمی‌شود. دست آخر یک قبض موبایل و صورت حساب کافی‌شاپ و سفره خانه هم روی دست او مانده.
نتوورک مارکتینگ شاید در بسیاری از کشورها سودآور و قابل اجرا باشد، اما اگر واقع بین باشیم، برای کشوری که سطح درآمد مردم آن پایین است و هنوز صنعتی نشده، و تازه نتوورک مارکتینگ در آن غیر قانونی هم هست جواب نخواهد داد.
این هم مثل بسیاری از پدیده‌های ناقص الخلقه وارداتی است، یک پدیده زاییده بازار آزاد که در آن سود از اخلاق مهم‌تر است می‌خواهد خود را با محیط ایرانی سازگار کند، غافل از این‌که معادلات تأثیرگذار روی فعالیت‌های اقتصادی ایران با همه جای دنیا متفاوت هستند. حاصل دستبند بر دست کسانی است که بعضاً مصداق واقعیش نخورده و دهن سوخته‌اند. در این میان قانون هم مقصر نیست.
گفتند فعالیت‌های شرکت‌های هرمی (نتوورک مارکتینگ) غیر قانونی است، اما بازهم دوستان دوران دبیرستان می‌خواهند پرزنتتان کنند، چون این مثل هیچ کدام دیگر نیست!
● چیزی شبیه شست‌وشوی مغزی
گفت‌وگو با کسانی که عضو این شبکه‌ها هستند تقریباً بی‌فایده‌ترین کارها به شمار می‌رود. رضا یکی از آنهاست، فوق‌دیپلم نگه‌داری هواپیما دارد، از خدمت برگشته و بی‌کار است.
کاملاً مشخص است حرف‌هایی که می‌زند متعلق به او نیست، شما نمی‌توانید او را متقاعد کنید که نتوورکینگ نمی‌تواند برای او ویلای فرمانیه ارمغان داشته باشد.
حرف‌هایی می‌زند که اصلاً مربوط به بحث شما نیست، کاملاً مشخص است که از کلاس‌های آموزشی یاد گرفته است. او به کاری که می‌کند ایمان دارد، به باور خاصی رسیده که حتماً در آینده یکی از میلیونرهای بزرگ کشور خواهد شد. اگر بگویید واقع‌بین‌تر باش، شما را به فکر سنتی و کوته‌بینی متهم خواهد کرد. فکر او را به دهکده جهانی، بازار آزاد، مردان موفق آمریکا و.... بردند، در صورتی که پاهای او روی زمین روبه‌روی پارک شمشیری تهران است. جایی که هنوز انحصار در بازار،چرتکه حاجی بازاری‌ها، توصیه و سفارش و... حرف اول را می‌زند.
پدر رضا به او گفته باید کار کند، او حاضر نیست با مدرک فوق‌دیپلم آبدارچی یک شرکت یا کارگر ساده فلافل فروشی شود. دوست دارد خوش تیپ باشد، کیف لپ‌تاپ دست بگیرد و با هم‌سن و سالان خودش در مورد آخرین فیلم هالیوود گپ بزند.
چون اگر کسی بداند با همه خوبی‌هایی که دارد، اهل سیگار و... نیست، بدن سالمی دارد و خوش‌چهره و خوش‌اندام هم هست، دلپاک و مهربان هم هست، اطلاعات خوبی از ادبیات و موسیقی و هنر هم دارد، ولی آبدارچی یا کارگر ساده است، با او دوست می‌شود؟
او ۶۰ هزار تومن را که شاید برابر خرج یک ماهه او باشد برای شرکت در کلاس‌های دکتر(...) هزینه کرده است. کلاس‌هایی که از مشکلات روحی این افراد استفاده می‌کنند. در هر جایی بدون مجوز تشکیل می‌شوند، هیچ کدام از دانشجوها شهامت ندارند مدرک استاد را استعلام کند، شاید خجالت می‌کشند.
او از ۵۰ نفر دانشجوی بخت برگشته ۶۰ هزار تومن‌ها را گرفته، تا آنها را برای ورود به زندگی تازه آماده کند. در این کلاس‌ها بیشتر از روان‌شناسی، فن بیان و... صحبت می‌شود، آنها به دنیایی خیالی برده می‌شوند تا روزهای سخت خود را کمی فراموش کنند. با وعده و وعید‌ها هر روز بیشتر وقت و جوانی خود را از دست می‌دهند.
تشکیل‌دهندگان این کلاس‌ها باید افراد باهوش و فرصت طلبی باشند که از این موقعیت جوان‌های جویای کار و کمی رویایی این طور سوء استفاده می‌کنند.
اما مشکل اصلی کسانی هستند که موقعیت کار برای فوق دیپلم نگه‌داری هواپیما را فراهم نکردند، راستی ما در کشور چند فرودگاه داریم، و چند فارغ‌التحصیل این رشته؟ واقعاً برگزار کنندگان این رشته‌ها به فردای رضا هم فکر کردند؟
پدر رضا پول دانشگاه او را داده و حالا انتظار دارد رضا حداقل به اندازه مخارج روزانه‌اش درآمد داشته باشد. از طرفی رضا سر کلاس درس نشسته و از طرفی نمی‌تواند تن به کارهای چیپ بدهد! پس کلاس دکتر... همین جا می‌تواند او را راضی کند، با خیال، رویا و... ساده که نگاه کنید حقیقت این است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هنوز صنعتی نشده، در کشوری که هنوز صنعتی نشده صحبت کردن از بازاریابی تقریباً آن هم از نوع هرمی بیشتر به یک جوک شبیه است!
کدام تولید باید عرضه شود. این‌که عرضه ‌کننده بیشتر از تولید‌کننده باشد به نظر خنده‌دار است. رضا‌ها هر روز فارغ‌التحصیل می‌شوند، دکتر‌ها هر روز مدرک خلق می‌کنند و کلاس می‌گذارند، مسئولان هر روز فعالیت شرکت‌های هرمی را ممنوع اعلام می‌کنند. بقیه مسئولان هم از افزایش تولید و تأسیس کارخانه (با ظرفیت اشتغال‌زایی برای فقط ۱۰۰ نفر از جمعیت عظیم جوان کشور) و ریشه‌کن کردن بی‌کاری حرف می‌زنند.
او بعد از آمدن از خدمت تمام شماره‌های دفترچه تلفن قدیمی‌اش را گرفته، با هرکسی صحبت کرده، به زور گرفتار کردن دوستان در رودربایستی، رو انداختن به هر کس، درآمد حدود ماهی ۱۰۰ هزار تومن دارد، اما در برخورد اول برای این‌که شما را پرزنت خود کند از درآمد ۶۰۰ هزارتومنی حرف خواهد زد.
رضا هرروز با اتوبوس خط شمشیری- ولیعصر و ولیعصر-هفت تیر به تماشای دنیای خیالی می‌رود، سال‌ها جامعه برای او هزینه کرده تا امروز بتواند تولیدی داشته باشد، و او غیر از خیالبافی تولیدی ندارد.
● کلیک‌های طلایی
در یک چت روم شلوغ کاربری که از همه جذاب‌تر است یک لینک در روم عمومی منتشر می‌کند، همه کاربرهای چت روی آن کلیک می‌کنند. با کمال تعجب با عکسی از آن کاربر مواجه نمی‌شوند. یک صفحه با توضیحاتی در مورد یک نوت بوک و توضیحاتی که به سیستم تبلیغات... بپیوندید.
در همان لحظه که شما روی لینک شخصی او کلیک کردید، ۱۰۰ ریال به حساب او واریز کردید. این یکی از شگردهای بازاریاب‌های اینترنتی ایرانی است.
در بازاریابی اینترنتی ماجرا متفاوت‌تر از بازاریابی‌های تلفنی و حضوری و فیس تو فیس دنبال می‌شود. در این بازاریابی چیزی که ارزش دارد تعداد کلیک است. لوگوهای تبلیغاتی که در بعضی از سایت‌ها وجود دارند هم روش دیگری هستند. شما برای دیدن عکس هنرپیشه‌ها یا... روی این تبلیغات کلیک می‌کنید، اما به یک فروشگاه آن‌لاین سی‌دی می‌رسید! شاید شما ندانید که حضور شما در یک سایت چقدر برای یک شرکت بازاریابی درآمدزاست. تعداد کلیک، مدت زمان آن‌لاین بودن شما در یک سایت و... همگی از مواردی هستند که برای شرکت‌های بازاریابی و تبلیغاتی حکم اسکناس را دارند.
تبلیغات دعوت‌کننده و محیرالعقول برای جذب بازاریاب‌های اینترنتی از خود شیوه‌های بازاریابی جالب‌تر هستند. «پول پارو کنید» بعد از ورودتان به این نوع شبکه‌های تبلیغاتی برای آن‌که بتوانید فرد دیگری را جذب کنید، باید به دروغی که به فرد جدید می‌گویید ایمان بیاورید، که در لحظه کلیک پول به حساب شما واریز شده.
حساب واقعی برای شما وجود ندارد، تنها یک صندوق پستی است که در آن مبلغ دستمزد شما مشخص شده، اما خبری از اسکناس واقعی که بشود آن را با دست شمرد نیست. بعضی(و نه همه) از شرکت‌های بازاریابی اینترنتی که اقدام به استخدام بازاریاب می‌کنند واقعاً کلاهبرداران خوبی هستند.
هر چند میلیونر شدن در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان از طریق این کار تا حدی معقول است، اما باید قبول کرد در ایران ـ اگر به محافظه‌کار بودن متهم نکنندتان ـ تابه‌حال که کسی از این راه میلیونر نشده.
لااقل تا زمانی که خریدار ایرانی بابت عکس یک لباس از پشت شیشه مانیتور پول نمی‌دهد و ترجیح می‌دهد با مراجعه به پاساژ جنس واقعی را بخرد، میلیونر شدن بازاریاب اینترنتی هم یک توهم به شمار می‌رود.
اما شاید صاحبان شرکت‌های بازاریابی اینترنتی از این راه میلیونر بشوند، کارفرما به آنها بابت تعداد کلیک و تعداد ای‌مل فرستاده شده پول می‌دهد. اما صاحب شرکت با کارفرما به‌طور سنتی و با قرارداد کاغذی و اسکناس و چک واقعی معامله می‌کند. اما کاربر اینترنتی که شاید با توجیه «سنگ مفت، گنجشک مفت» هم‌زمان با چت کردن جیب او را پر پول می‌کند، هرگز حتی او را نخواهید دید!
بعد از یکی دو ماه کار کردن مجانی برای او، وقتی هیچ پولی به حساب بازاریاب آن‌لاین ریخته نشد، تازه باید دو ماه دیگر پشت تلفن(در بهترین حالت) پیگیر پولی باشد که در حساب مجازی به او وعده داده شده. در نهایت بازاریاب خوش‌خیال بعد از دو ماه امروز و فردا کردن از خیر پول‌هایی که قرار بود پارو کند می‌گذرد.
راه دیگر هم عضویت‌ها هستند. با عضویت در بعضی از سایت‌ها شما روزانه تعدادی تبلیغ را ویزیت می‌کنید. و بابت این ویزیت‌ها به شما پول پرداخت می‌شود.
جذب عضو برای این سایت‌ها هم راه دیگر بازاریابی است، شما به ازای هر ۱۰ عضو حدوداً یک هزار تومان دریافت می‌کنید. این همان ورژن بازاریابی هرمی در اینترنت است.
البته باید متذکر شد که این دریافت‌ها را ما تضمین نمی‌کنیم، و فقط آن‌چه را که در این سایت‌ها وعده داده شده بازگو کردیم.
به هر حال کنار آمدن جامعه ایرانی با این راه جدید امرار معاش کمی مشکل به نظر می‌رسد. خاصه این‌که دید زیاد مثبتی نسبت به اینترنت و جامعه مجازی هنوز وجود ندارد.
خیلی از پدر و مادرها که می‌خواهند بدانند فرزندانشان چه کاره هستند و پولشان را از چه راهی به‌دست می‌آورند، تصورشان از اینترنت محل اختفای قاتل قتل‌های آن‌لاین و یا محیطی فقط برای چت و وقت‌گذرانی است. که این همه به لطف بعضی از رسانه‌ها حاصل شده.
شاید در سال‌های آتی میلیونرهای اینترنتی در کشور ما هم پیدا شوند، اما فعلاً از آنها خبری نیست. پس بهتر است اگر یک کار واقعی با ماهی ۲۰۰ هزارتومان درآمد دارید به همان اکتفا کنید و سراغ چیزی که آینده آن مشخص نیست نروید.
نباید فراموش کرد، در ایران هنوز کردیت کارت معنی واقعی ندارد!
● هرزنامه‌ها
اگر یک ای‌میل داشته باشید، امکان ندارد که تا به حال ای‌میل‌های تبلیغاتی دریافت نکرده باشید. این ای‌میل‌ها همان هرزنامه یا اسپم‌ها هستند.
ای‌میل شما قیمت بالایی دارد، هرچند شاید ندانید. اگر در یک سایت دوست یابی، تفریحی و سرگرمی و... عضو شوید شاید، صاحب سایت ای‌مل شما را به شرکت‌های بازاریابی اینترنتی بفروشد. این شرکت‌ها هم ای‌میل‌های شما را به کارفرمایی که می‌خواهد کالا یا خدمات خود را تبلیغ کند می‌فروشد.
بعضی از بازاریاب‌های اینترنتی بابت ارسال ای‌میل‌های تبلیغاتی-گروهی پول دریافت می‌کنند. ارسال ای‌میل‌های تبلیغاتی از پردرآمد‌ترین بازاریابی‌ها در جهان به شمار می‌رود. البته ارسال این دست ای‌میل‌ها از نظر کارشناسان یک کار غیر اخلاقی به شمار می‌رود. محتوای این ای‌میل‌ها بعضاً حاوی مطالب پورنو گراف برای جذب مخاطب هستند که بدون توجه به سن کاربر برای او ارسال می‌شوند.
چندی پیش هم یک میلیونر روسی که از طریق ارسال هرزنامه به ثروت قابل توجهی دست پیدا کرده بود احتمالاً به خاطر همین کار توسط فرد یا افراد ناشناسی به قتل رسید.
جالب است که به جز استرالیا و نیوزلند بیشترین هرزنامه‌ها از طریق قاره آسیا ارسال می‌شود. یعنی آسیایی‌ها حرفه‌ای‌ترین بازاریاب‌های دنیا هستند. البته این‌که جایگاه ایران در بین ۹۰ درصد این هرزنامه‌ها کجاست مشخص نیست.
به هر حال این شغل بی‌دردسر و پردرآمد می‌تواند نظر خیلی از افراد را به خود جلب کند. بسیاری از آسیایی‌هایی که این هرزنامه‌ها را برای کاربران سراسر دنیا ارسال می‌کنند کارمندان شرکت‌های اروپایی و آمریکایی هستند. یعنی آنها تولید می‌کنند و آسیایی‌ها تبلیغ می‌کنند!
براساس گزارشی که شرکت امنیتی سیمانتک به تازگی منتشر کرده است، کشور‌های قاره آسیا و به ویژه چین به تنهایی به اندازه کل دنیا هرزنامه به ای‌میل‌ها ارسال می‌کنند.
در کشور ما به‌طور متوسط هر ۵۰۰هزار ای‌میل توسط شرکت‌های بازاریابی۸۰تا ۱۰۰ هزار تومان به فروش می‌رسد.
البته معلوم نیست که از این تعداد چند درصد آنها ای‌میل‌های واقعی باشند، و از آن مهم‌تر چند درصد این ای‌میل‌ها خوانده شوند!
بعضی از بازاریاب‌های سنتی اینترنتی وبلاگ به وبلاگ و کاربر به کاربر در سایت‌های دوست‌یابی می‌گردند و ای‌میل‌ها را یکی یکی جمع‌آوری می‌کنند. اما حرفه‌ای‌تر‌ها از رباط‌های جدید که بلای جان وبلاگر‌ها شده استفاده می‌کنند.
این رباط‌ها در سورس سایت‌ها و وبلاگ به‌طور خودکار جست‌وجو می‌کنند و در زمان کوتاهی مقدار قابل توجهی ای‌میل را از روی علامت «@» ذخیره می‌کنند.
راه چاره آن را شاید دیده باشید، بعضی از وبلاگر‌ها در آدرس ای‌میل خود به جای استفاده از«@» از«at» استفاده می‌کنند! این کار رباط‌های جست‌وجوگر را تا حد زیادی گمراه می‌کند.
نویسنده : امیرهادی انواری
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید