جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


با هری‌پاتر خداحافظی کن!


با هری‌پاتر خداحافظی کن!
هری‌پاتر خیلی خوش شانس بود. هیچ كتابی، هرچند هم معركه، چنین شور و شعفی چنین استقبالی را تجربه نكرد. چنین هیاهویی برای یك كتاب، احتمالا‌ از قرن نوزدهم به این طرف، وقتی كه مردم نیویورك برای خواندن پاورقی‌های چارلز دیكنز به دكه‌ها هجوم می‌بردند بی‌سابقه بوده است.
جی‌كی‌رولینگ، زنی كه هری‌پاتر را نوشت خیلی خوش شانس بود. از كتاب چهارم به این طرف، مردم شبانه جلوی كتابفروشی‌ها صف می‌كشیدند تا اولین خواننده هری‌پاتر باشند. حالا‌ هم كه همه می‌دانند این كتاب آخر است، تب هری‌پاتر چند برابر شده است. اگرچه از همان لحظه‌ای كه كتاب به دست هری‌پاتربازها رسید، به سرعت فتوكپی شد و روی اینترنت رفت. اگرچه بدجنس‌تر‌ها سرنوشت دروغین شخصیت‌ها را به سرعت روی اینترنت و در وبلا‌گ‌ها گذاشتند و تا حس خواندن چیزی نو را از خواننده بگیرند. حتی هواداران سرسخت هری‌پاتر جمع شدند و تایپ كتاب را شروع كردند تا اولین وبلا‌گی باشند كه داستان كامل را به دیگران می‌بخشند. حتی یك نسخه تقلبی ۶۰۰ صفحه‌ای از كتاب آخر در اینترنت پخش شد و البته تاكنون چنین چیزی اصلا‌ سابقه نداشته است اینكه یك نفر بنشیند و یك نسخه كاملا‌ تقلبی از چیزی را بنویسید كه می‌داند چند روز دیگر اصلش به دست مردم می‌رسد. حتی رولینگ هم تصور چنین چیزی را نمی‌كرد. ‌
اما بگذارید خیلی صریح بگویم: هری‌پاتر و قدیسان مرگبار تقریبا مثل هر رمان دیگری است. كامل نیست، ایرادهایی دارد و البته این ۷۵۹ صفحه كمی‌ زیادی به نظر می‌رسد. اما وقتی به دستاوردهای آخرین بخش از یك كتاب ۷ جلدی نگاه می‌كنیم، می‌توانیم همه این اشتباهات یا كم‌كاری‌ها را نادیده بگیریم.
نوشتن جلد پایانی یك رمان خوب واقعا سخت است. یك جا رولینگ از طرف رون می‌گوید: حتی وقتی می‌خوای همه چی رو فقط به هم بریزی، اگه استرس داشته باشی و بخوای فكر كنی، خیلی سخت می‌شه. تقریبا بی‌سابقه بوده كه نویسنده‌ای ۷جلد كتاب دنباله‌دار موفق بنویسد و همه آنها خوب از آب در بیایند. این دستاورد رولینگ است. تك‌تك هری‌پاتر‌ها لیاقت دارند كنار ۶ كتاب دیگر در كتابخانه قرار بگیرند و آخری بیشتر از بقیه لا‌یق ماندگاری است، اگرچه از همه غمگین‌تر است. ‌
بعد از شروعی آهسته و دلپذیر به همراه یك صحنه عروسی در خانه ویسلی‌ها، رولینگ به داستان شتاب می‌بخشد تا ۵۰۰ صفحه بعدی از آن نمی‌كاهد. پرحادثه توصیفی كمرنگ از آن چند ده پیكار رمان میان نیروهای خیر و شر است. استعداد رولینگ در نوشتن دیالوگ‌ها یا ساخت دقیق شخصیت‌ها نیست. گاهی اوقات رولینگ چیزها را طولا‌نی یا تكراری شرح می‌دهد. اما بدون‌شك او داستانسرای واقعی حوادث و نقشه‌های پرپیچ و تاب است. او نابغه‌ای است كه می‌تواند تصورات خیالی‌اش را از جهانی جادویی با جزئیاتی چنان فراموش نشدنی بنویسد و آن را واقعی‌تر از جهان خواننده به خوردش بدهد. ‌
رولینگ موفق شد چون به خوانندگانش باج نداد. این آخرین هری‌پاتر مناسب‌ترین پایان برای مجموعه به شمار می‌آمد چون مجموعه‌ای از پایان‌ها نبود، این آخرین هری‌پاتر گستره داستان را عمق بخشید. همان‌طور كه نویسنده گفته بود داستان آخر تاریك‌تر، اما از آن مهم‌تر عمیق‌تر هم هست. بله! كسانی در كتاب آخر می‌میرند و شمار اندكی از شخصیت‌های پراهمیت برای خواننده هم جز همین دسته هستند. اما این كتاب درباره اینها نیست. این مجموعه نه درباره مرگ و زندگی هری‌پاتر، كه نحوه مواجهه او با زندگی و مرگ است. این كتاب آخر به خصوص درباره بزرگ شدن است، درباره دردها و رنج‌های بزرگ شدن. هری‌پاتر در كتاب آخر با جهان به تنهایی روبه‌رو می‌شود، او حتی به انگیزه‌های مرشد بزرگش، آلبوس دامبلدور هم شك می‌كند. و از همه مهم‌تر او با فناپذیری خودش رودررو می‌شود. ‌
هری‌پاتر و قدیسان مرگبار داستان یك دگردیسی كامل است. داستان هری، رون و هرمیون، ۳ بچه مدرسه‌ای است كه به مبارزان جنبش مقاومت تبدیل می‌شوند كه بزرگ‌ترین و البته تنها هدف‌شان فقط و فقط این است كه زنده بمانند. آنها با جادوهای كوچك دبیرستانی، با سرنخ‌هایی كه دامبلدور به جا گذاشته، باهوش خود (به خصوص هرمیون) و با مهربانی به راه خطرناك خود می‌روند. مرگ‌خواران همه جا هستند و دیگر فرقی نمی‌كند جادوگر باشی یا مشنگ، تو در خطری. هری‌پاتر و رفقایش مهم‌تر از همه به دنبال قدیسان مرگبار هستند، اما صحبت بیشتر درباره این بخش ماجرا بی‌فایده است، داستان را نباید لو داد و لذت كشف آن را از بین برد. ‌ داستان آخر، داستان عشق‌ها و ازدواج‌ها هم هست. دو ازدواج در كتاب صورت می‌گیرد و هری‌پاتر هم رابطه عاشقانه‌اش را با جینی وسعت می‌بخشد. خوانندگان ك‌مسن و سال‌تر احتمالا‌ با خواندن چنین بخش‌هایی از كتاب، كه بی‌پرواتر شده، صورتشان سرخ می‌شود و خجالت می‌كشند. اگرچه به نظر می‌رسد اكثرا همراه با هری‌پاتر بزرگ شده‌اند و این ماجراها را از سر گذرانده‌اند. ‌ كتاب آخر، داستان قدرت‌گیری ولدمورت در جهان سیاست جادوگری و زندگی مخفیانه هری، رون و هرمیون است. با خواندن كتاب آخر یاد هراس‌های آنه فرانك در كتاب خاطراتش می‌افتیم، آنه دختركی یهودی بود كه در جریان جنگ جهانی دوم خاطراتش را در دفترچه‌ای می‌نوشت و بالا‌خره قربانی هولوكاست شد. در واقع هری‌پاتر و قدیسان مرگبار خواننده را به شدت به یاد جنگ جهانی دوم و جنبش‌های مقاومت علیه هیتلر می‌اندازد. كتاب آخر جی‌كی‌رولینگ وزارت حقیقت در كتاب ۱۹۸۴ شاهكار جورج اورول را به یادمان می‌آورد. ‌
وقتی داستان شروع می‌شود می‌دانیم كه این داستان خداحافظی است، خداحافظی با مثلث رون، هری و هرمیون. رولینگ این خداحافظی را به خوبی سازمان داده است، این شاید غمگین‌ترین بخش كتاب آخر باشد. ‌
امكان ندارد كه هری‌پاتر و قدیسان مرگبار را به پایان برسانید و درگیر احساسات متفاوتی از رضایت تا غم نشوید و این غم به خاطر پایان ماجراهای هری‌پاتر نیست، وقتی آخرین صفحه قدیسان مرگبار را می‌خوانید، مجبور می‌شوید از كتاب اول دوباره شروع كنید. شاید هری‌پاتر و سنگ جادو مانند اولین بار برایتان شگفت‌انگیز نباشد، اما حالا‌، حالا‌ كه می‌دانید مجموعه چطور به پایان می‌رسد، تك‌تك داستان‌ها طور دیگری به نظر می‌رسند. حالا‌ همه چیز زیر نور پایان آخرین كتاب معنای تازه‌ای دارد. ‌
این غمی ‌كه شمار زیادی از خوانندگان هنگام خواندن درگیر آن می‌شوند، آن اشك‌ها كه وقتی به پایان كتاب نزدیك می‌شویم از چشم‌ها سرازیر می‌شود، هیچ ربطی به سرنوشت شخصیت‌ها ندارد، همه چیز مربوط به بلوغ است و رسیدن آن موعد. هری‌پاتر و قدیسان مرگبار بیش از هر چیز داستان پایان كودكی است. خوانندگانی كه به همراه داستان‌های هری‌پاتر بزرگ شده‌اند، در واقع داستان پایان كودكی‌شان را می‌خوانند. خداحافظی با هری‌پاتر مثل خداحافظی با بخشی از وجودشان است. رولینگ به صبر آنها با پایانی صادقانه و عمیق - حداكثر آنچه كه یك كودك انتظار دارد - احترام گذاشت. اما هری‌پاتر - مجموعه هری‌پاتر - بیش از اینها به كودكان و به ما هدیه كرد. جذابیت هری‌پاتر انكارناشدنی است، هر بار كه بخواهیم به آن كودكی باز گردیم می‌توانیم روبه‌روی كتابخانه بایستیم و یك جلد هری‌پاتر را دوباره انتخاب كنیم. به نظرتان جادو معنایی جز این دارد؟
كاوه شجاعی
منابع: نیوزویك و تایم
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید