جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دغدغه روایت تاریخی


دغدغه روایت تاریخی
● نگاهی به رمان «موج ومرجان» نوشته رضا رئیسی
یكی از رمان های خوبی كه اخیرا در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر شده است، رمان موج و مرجان، نوشته رضا رئیسی است.درباره این كتاب و نقاط قوت و ضعفش حرف و حدیث زیاد است كه در شماره های آینده به آنها می پردازیم. اما نقدی كه پیش روی شماست حاصل نگاه یكی از منتقدان ادبی است كه ظاهرا بیشتر به نقاط ضعف رمان پرداخته اند. به هر روی خاصیت نقد همین است كه منتقد می تواند از زوایای گوناگون به متن بپردازد.
اما ذكر این نكته ضروری است كه نقد مورد اشاره، بیانگر نظر دست اندركاران تهیه صفحه ادب و هنر روزنامه كیهان در مورد این كتاب و یا سایر كتاب هایی كه در آینده معرفی خواهند شد، نیست و صرفا نقدی است كه شاید خود ما هم بر این نقد، نقد داشته باشیم:
بنابر یك اتفاق جالب و خوشایند كتابی به دستم رسید با نام «موج و مرجان» از انتشارات «سوره مهر». با ولعی توصیف ناپذیر وقتی را برای خواندن كتاب تدارك دیدم و شاید با عجیب ترین تجربه ام در عرصه كتاب خوانی مواجه شدم.
در مقدمه این رمان آمده است با این وصف پذیرای هرگونه نقد و توجیه از سوی مخاطبان محترم هستم و با وجود توضیح و اثبات هر ادعایی خود را ملزم به اصلاح متن در چاپ های بعدی می دانم.[ یك لحظه احساس می كنید كه در حال مطالعه یك كتاب مستند و یا تاریخی خواهید بود اما كمی كه به عقب تر مراجعه كنید مشاهده خواهید كرد، رمان-موج و مرجان - علیرضا رئیسی.كتاب در حوزه ادبیات مقاومت و تحولات آغاز انقلاب و بعد هم جنگ تحمیلی است.
آنچه كه در كتاب روشن تر می نماید احساس ادای دین و علاقه نویسنده به انقلاب و اینكه چه زحماتی و چه خون هایی برای انقلاب هزینه شده اند. به گمان این اندیشه در حوزه ادبیات مقاومت به یك پارادایم معمول كه از طرفی قابل ستایش و از طرفی بازدارنده است تبدیل شده است.
اما عرصه ادبیات داستانی مقاومت مولفه دیگری نیز دارد كه همانا داستان است. به این معنی كه نویسنده متعهد می شود داستان بگوید و «چون كه صد آمد نود هم پیش ماست.» داستان گویی نیز مقتضیات خود را دارد. این كه باید مؤلفه های این نوع را به رسمیت بشناسیم و علاوه بر آن برآنها اشراف داشته باشیم، آن هم رمان كه نسبت به فهم متعارف ما در مقابل داستان هم كامل تر و هم هیجان انگیزتر است. شاید این جمله را در مورد رمان شنیده باشید «كسی كه رمان می خواند دیگر آن آدم دیروز نیست» و این چیزی نیست جز قدرت و اعجاز این گونه ادبی.
نویسنده با كلمات در این قالب ذهنیتی نو پدید می آورد و چه بهتر كه ادبیات مقاومت نیز مسلح به این سلاح باشد.
رئیسی در موج و مرجان بیشتر دغدغه روایت تاریخی و حالا كمی هم داستان وار سال های مورد بحث را دارد و كمتر به داستان گویی و نویسنده رمان بودن توجه دارد. شاهد این مدعا نیز خود كتاب است مثلاً نویسنده با ازدحام اتفاقات و حوادث روبروست، در فضایی متشتت كار می كند و قاعدتاً هم نمی تواند هیچ كدام از این حوادث را ملبس به داستانی آراسته و یا قسمی فاخر از یك رمان نماید در خط سیر داستان اتفاقات موازی اما بی حاصل زیادی اتفاق می افتد كه هیچ كمكی به داستان نمی كند، كه تنها خستگی را برای مخاطب در پیش دارد.
طرح اصلی رمان در حد كلیشه های سطحی و متعارف در نظر گرفته شده. فراموش نكنیم منظور یك طرح پیچیده لابیرنت گونه نیست بلكه این ازدحام حوادث باعث می شود كه مخاطب فصل های دیگر را نیز چون فصل اول كتاب پنداشته و شاید عطای خواندن آنها را به لقایش ببخشد. باور كنید اگر كسی بخواهد رمان بخواند در قفسه تاریخی كتابخانه به دنبال كتاب مورد علاقه خود نمی گردد. همچنین عكس این قضیه هم صادق است.
رئیسی مثل اینكه شخصیت پردازی را چندان نمی پسندد و یا عنصری ضروری برای رمان برنمی شمرد. اگر شما به تاریخ و یا حافظه تاریخی مراجعه نكنید از این كنده دودی برای شناختن مرد خرمشهر - محمد جهان آرا - در این رمان بلند نمی شود. با این قرار اگر شما یك مورخ و یا یك خرمشهری هم باشید دلیلی ندارد كه اگر شما جهان آرا را می شناسید پس رمان را بهتر درك می كنید چرا كه گزاره های یك رمان محصول ذهنیت مؤلف است و علی القاعده نباید خبر از واقع بدهد. البته هرجا هم كه ناپرهیزیی صورت گرفته و اندكی به شخصیتی پرداخته شده بی نصیب از اجر نمانده است. بماند كه در این شخصیت پردازی ها چندان هم بی طرف نبوده. دقت كنید مثلاً ]شیخ شبیر به توده رنگهای درهم و برهم مقابلش نگاه می كند و باز هم به حرف هایش ادامه می دهد[ این توصیف كافی است كه شیخ شبیر برای مخاطب تصویر شود.
فراموش نكنیم، نمی توانیم به این بهانه كه در حوزه ادبیات مقاومت كار می كنیم رمانی ضعیف بنویسیم چرا كه این خود عذری بدتر از گناه است به ادبیات جهان نگاه كنید. رمان «برباد رفته» آنقدر كه یك داستان بی نقص است یك تقویم و روزشمار جنگ های داخلی ایالات متحده نیز هست و یا حتی در حوزه ادبیات فرهنگ هم لوییجی پیراندلو نیز اینگونه است.
ما باید بتوانیم هر مقوله را سوا و منفرد ببینیم، اما خوب با هم ادغام كنیم. روایت صرف و توجه نازل در «موج و مرجان» به داستان اصلی ترین ضربه را به اثر زده، با وجود اینكه همه تحولات نزدیك یك دگرگونی (انقلاب) و هم جنگ دم دست رئیسی بوده اما او هر دو را فدای یك قرائت سطحی از وقایع یك برهه تاریخی نموده است.
شاید بتوان موج و مرجان را نوعی اظهار وفاداری به سرزمین و آن برهه از تاریخ دانست؛اما آن را نمی توان یك رمان قوی و ماندگار در حوزه ادبیات مقاومت دانست.
سبحان همتی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید