شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


برای بار چهارم


برای بار چهارم
تجربه رونق نفتی سال های اخیر که خود نخستین تجربه در افزایش درآمد کشورهای جهان سوم هم نیست، بیش و پیش از هر چیز نشان می دهد که مشکل «کمبود سرمایه» در کشورهای رشدیابنده افسانه ای بیش نیست و دولتمردان این کشورها معمولاً می کوشند تا ندانم کاری ها را پشت افسانه کمبود سرمایه پنهان کنند.
مطابق این تجربه تا زمانی که درآمدها و به ویژه درآمدهای خارجی اندک است، تا حدی انضباط مالی، سختگیری در هزینه ها و مراقبت در محل و چگونگی مصرف هر واحد از منابع به شدت و دقت تمام اعمال می شود؛ اما به محض افزایش یکباره درآمدها، گاه یک شبه همه آن ملاحظات و سختگیری ها رنگ می بازد و بعضاً همان آدم ها و همان سیستم ها رویه خود را تغییر می دهند و به ریخت و پاش منابع می آغازند.
شواهد آماری بیانگر آن است که- برای مثال- تا پیش از آغاز دهه ۱۳۵۰ خورشیدی و انفجار درآمدهای ارزی ایران و دیگر کشورهای نفت خیز، این کشورها هم به لحاظ اقتصادی و هم به تبع آن از نظر اجتماعی و سیاسی منظم ترین و باثبات ترین روندهای توسعه را می پیمودند. در ایران سراسر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی با رشد اقتصادی بسیار بالا و منظم و تورم بسیار پایین- غالباً در حد صفر- قابل نامگذاری است.
اما با افزایش قیمت نفت یکباره قانون برنامه پنج ساله به کلی کنار گذاشته شد، مصرف ارزی به چند برابر افزایش یافت، تعرفه های گمرکی به زیان اشتغال و تولید داخلی رو به کاهش گذاشت، سازمان برنامه و بودجه عملاً به حاشیه رفت و حتی در معرض انحلال قرار گرفت و از آن مهم تر و جالب تر، رفتار حکومت در صحنه سیاسی داخلی و بین المللی چنان تهاجمی شد که ادعاهای گزاف مانند دروازه های تمدن بزرگ و آقایی بر خاورمیانه و نصب حکومت دست نشانده در کشورهای کوچک دور و نزدیک و... به گویش و رفتار عادی تبدیل شد.
گویی در این دنیا زیربنا و حبل متینی محکم تر و ماندنی تر از تداوم ابدی درآمدهای نفتی وجود ندارد. در آن سال ها البته رفتار بیشتر دولت های نفت خیز جهان کمابیش یکسان بود. اما تجربه تلخ نیمه نخست دهه ۱۳۵۰ که افزایش شدید درآمدهای نفتی رفتار حکومت وقت ایران را چنان دگرگون کرد که نهایتاً از جنبه هایی به بروز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ انجامید، عبرتی برای اغلب این دولت ها شد.
چنانکه مثلاً در سال ۲۰۰۶ میلادی نیمی از درآمد ۵۵ میلیارد دلاری دولت کویت از محل صادرات نفت خام مستقیماً به حساب ذخایر ارزی این کشور واریز شده است. دیگر کشورهای نفت خیز هم کمابیش همین احتیاط را در پیش گرفته اند؛ تراز بازرگانی عربستان سعودی در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۵۰ میلیارد دلار بوده که یعنی این کشور در سال مورد اشاره، درآمد حاصل از صادرات روزانه ۷ میلیون بشکه نفت خام خود را ذخیره کرده است.
بروز بحران در بازپرداخت بدهی های خارجی سررسید شده ایران در اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، البته فشار اجتماعی و اقتصادی بی سابقه ای را بر کشور وارد کرد که در نوع خود سومین شوک حاصل از نوسان درآمدهای ارزی و مصرف ارزی کشور در مدت دو دهه بود. اما این بحران دست کم این خاصیت مثبت را در پی داشت که اقتصاد ایران را به مصرف ۱۲ تا ۱۵ میلیارد دلار واردات سالانه برای یک رشد اقتصادی ۵ تا ۶ درصدی آشنا کرد و به گونه ای عادت داد که این نظام تا پایان دهه ۱۳۷۰ دوام آورد.
با افزایش درآمد ارزی، البته از اوایل دهه ۱۳۸۰ واردات نیز رو به افزایش گذاشت؛ اما به سبب این عادت و نیز نیرومندی بنیه اقتصادی کشور بر اثر سرمایه گذاری های کم نظیر دهه ۱۳۷۰، این افزایش واردات افزایش رشد اقتصادی کشور را نیز در پی آورد مثلاً نرخ رشد تولید ناخالص داخلی به ۶/۷ درصد در سال ۱۳۸۱ رسید که آن نیز در نوع خود رکوردی برای همه سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می آید.
اگر واردات خدمات به میزان سالانه ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار ارزبری را هم به حساب آوریم، در سال ۱۳۸۵ بیش از ۵۰ میلیارد دلار صرف واردات کالا و خدمات به کشور شده و برآوردها حاکی است که امسال این رقم حتماً از مرز ۶۰ میلیارد دلار عبور خواهد کرد.
به عبارت دیگر، کشور در حالی برای دو سال ۱۲۰ میلیارد دلار واردات داشته که میانگین نرخ رشد اقتصادی از ۵ درصد فراتر نرفته است؛ حال آنکه اقتصاد ایران در ۱۰ سال پیش و برای رسیدن به این نرخ رشد، در ۶ تا ۸ سال این مقدار ارز مصرف کرده است.
به عبارت روشن تر، ما اکنون به مراتب پرریخت و پاش تر از گذشته خرج می کنیم و جدا از آنکه وابستگی اقتصاد ایران به دلارهای نفتی را به ۵ برابر سال های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰ رسانده ایم، بهره وری این اقتصاد را نیز کاهش داده ایم. اگر بنا بود با نرخ بهره وری و کارایی دهه ۱۳۷۰ کار کنیم، با واردات سالانه ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار اکنون می بایست نرخ رشد اقتصادی ایران بین ۱۲ تا ۱۵ درصد در سال می بود و نرخ بیکاری به پایین ترین حد تاریخی یعنی کمتر از نصف ارقام کنونی کاهش می یافت.
از نخستین تجربه در افزایش و سپس کاهش ناگهانی درآمدهای نفتی در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، گویی همه دنیا به اندازه کافی و برای همان نخستین بار پند گرفته اند جز ما که در حال تکرار چهارباره آن هستیم.
سعید لیلاز
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید