جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برای آخرین بار


برای آخرین بار
در خردادماه سال ۱۳۵۵، ایران برای دومین بار خود را میزبان جام ملت های آسیا می یافت. تعداد تیم های شرکت کننده در ششمین دوره این بازی ها کمتر از بازی های امروز بود و ایران پس از قهرمانی در بازی های سال ۱۳۴۷ در تهران و ۱۳۵۱ در بانکوک آماده بود تا برای سومین بار پیاپی به شکار جام قهرمانی مسابقات بپردازد.
در کنار پیروزی های جام ملت های آسیا، ایران همچنان دو سال قبل از جام ملت ها با کسب مدال طلای بازی های آسیایی تهران اعتماد به نفس مضاعفی را برای فوتبالدوستان این مرز و بوم به وجود آورده بود و انتظارات تنها سکوی قهرمانی بود.
از طرفی فوتبال ایران برای دومین بار پیاپی به بازی های المپیک راه پیدا کرده بود و پس از بازی های تهران در مونترال به دنبال کسب افتخارات تازه ای بود. بوی فوتبال و نسیم اشتیاق به پیروزی در کوچه و پس کوچه های تهران پیچیده بود و پیر و جوان و مرد و زن و کودک خود را آماده می کردند تا در جشن آقایی فوتبال آسیا شرکت کنند.
آن روزها فوتبال ایران حرف اول را در سطح آسیا می زد. و قهرمانی مجدد در آسیا یک وظیفه طبیعی بود،در آن بعدازظهر گرم خردادماه سال ۱۳۵۵، نوجوان سیزده ساله ای از خوزستان به تهران رفته بود تا بازی فینال ایران و کویت را در استادیوم یکصدهزارنفری از نزدیک ببیند. سی ویک سال پس از آن بعدازظهر در این سوی آب ها، هنوز که هنوز است خاطرات آن بعدازظهر گرم، صف طولانی بیرون دروازه ورودی، چشم های مشتاق جوانانی که آماده ورود به استادیوم بودند، چمن سبز و یکدست استادیوم، صدای بوق ممد بوقی و تشویق یکدست و ممتد خیل جمعیت در ذهن نوجوانان آن روز یافت می شود.
کویت حریف ایران در بازی فینال، با غلبه بر مالزی، چین و عراق به دیدار پایانی رسیده بود و آن روزها هرچند که معمولاً کویت در برابر تیم ایران شکست می خورد فوتبال این کشور می توانست مهمانی یکصدهزار نفری را به هم بریزد و دردسرساز باشد.نوجوان ما در خوزستان از طریق تلویزیون کویت که برد فرکانسش استان زرخیز را می پوشاند با فوتبال این کشور و بازیکنانش آشنا شده بود. کویت سال ۷۶ حریف قدری برای ایران به شمار نمی آمد و ملی پوشان ما چهره هایی چون قلیچ خانی، روشن، حسن نظری و آندرانیک اسکندریان را در کنار خود داشتند و حشمت مهاجرانی هدایت تیم را برعهده داشت. اما شماره ۷ جاودانه تیم ایران علی پروین بود که با حرکات تکنیکی و ظریف خود نبض تیم را برعهده داشت.
این بازی نخستین باری بود که من در کنار یکصدهزار تماشاگر خونگرم به تشویق تیم خود می پرداختم و تا قبل از شروع بازی همانند هزاران نفر با تشویق های مکرر نیمی از صدای خود را از دست داده بودم.
پس از آنکه علی پروین در دقیقه ۷۱ یکی از مهمترین گل های تاریخ خود را به ثمر رساند صدای انفجار شادی که از استرس چندساعته خبر می داد در استادیوم و خانه های سی میلیون گوش ها را کر می کرد و جشن نوینی در فوتبال کشورمان به رقم درآمد.
اما آن لحظه چگونه می شد باور کرد که سی ویک سال پس از آن پیروزی در حسرت چنان لحظه ای همچنان بمانیم و بسوزیم و نسل پس از نسل تنها با خاطرات آن روزها خود را حکمفرمای فوتبال آسیا بدانیم؟
اینک، در ابتدای چهاردهمین دوره بازی ها، بسیاری معتقدند که از نظر نفرات، پرستاره ترین و قدرتمندترین تیم تاریخ کشورمان را به تورنمنت می بریم و صرف نظر از تجربه تلخ جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان، انتظارات بالا رفته و خواسته جملگی قهرمانی تیم ملی ایران است.
بسیاری از ستارگانی که آخرین بار جام ملت ها را به تهران آوردند هرکدام به نوعی در فوتبال مملکت به کار مشغولند و همچنان می درخشند.بیژون ذوالفقارنسب، ابراهیم قاسمپور، حسن روشن، منصور رشیدی و غلامحسین مظلومی در لباس مربیگری انجام وظیفه می کنند. حسن نظری از موفق ترین مربی ها و گردانندگان آکادمی فوتبال در امریکا است.
این در حالی است که آندرانیک اسکندریان پس از سال ها بازیگری در امریکا اینک فرزند خود را در سطح بالای فوتبال مطرح کرده است.
در کنار تمام این نام ها همچنان علی پروین است که با ابهت حضورش در هر تیم تحت نام مربی یا سرپرست یا مدیر فوتبال ایران را تحت تاثیر قرار می دهد و همانگونه که در آن بعدازظهر گرم تهران با گل پیروزی اش کویت را به دهانه خلیج فارس پس فرستاد نبض مردم را در دست دارد.
در این شرایط مسوولیت امیر قلعه نویی و تیم پرستاره اش سنگین تر از پیش است زیرا که این بار او بایستی ناکامی سه دهه را جبران سازد. طلسمی که بالاخره باید روزی شکسته شود تا در این سوی کره زمین، از طریق ماهواره ها نوجوان آن روز و میانسال امروز با کودک ۷ ساله اش به یاد آن روزها معنای لذت پیروزی را دوباره مزمزه کند. مزه چیزی که مدت هاست فراموشش کرده ایم.
کاوه محجوب
ورزشی نویس مقیم امریکا
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید