جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برای اولین و آخرین بار


برای اولین و آخرین بار
پس از کودتای ۲۸ مرداد دکتر محمد مصدق بازداشت و محاکمه شد. به مدت سه سال دوره زندان را پشت سر گذاشت و پس از آن به قریه احمدآباد تبعید شد. دوران حصرخانگی مصدق تا به هنگام مرگ وی ادامه یافت.
مصدق در دوره رضاشاه نیز مدتی را در همین مکان حبس خانگی بود اما این بار محدودیت ها بیشتر بود و وی اجازه خروج از قلعه نه چندان بزرگی را که در حقیقت خانه پدری وی بود، نداشت. حضور مصدق در قلعه البته وی را از نظارت بر امور مربوط به جبهه ملی دور نداشت. مکاتبات او با سران جبهه ملی دوم و همچنین پاسخ وی به ادعاهای شاه که در قالب پاورقی «ماموریت برای وطنم» در روزنامه اطلاعات چاپ می شد، از جمله همین موارد بود.
مصدق در نهایت در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ در احمد آباد درگذشت. وصیت وی این بود که در ابن بابویه تهران در جوار شهدای سی ام تیرماه دفن شود، جایی که میزبان یار نزدیک وی، وزیر امورخارجه دولتش، حسین فاطمی نیز بود، اما تاکید شاه بر اینکه مرده و زنده مصدق نباید از احمدآباد خارج شود سبب شد وی به طور امانی در این روستا به خاک سپرده شود.
۱۴ اسفند ۱۳۵۷ نخستین و شاید آخرین مراسم دولتی در یادبود مصدق بود که در احمدآباد برگزار شد. هیات دولت نوپای بازرگان ۱۳ اسفند ماه در اعلامیه یی اعلام کرد در این مراسم شرکت می کند. همچنین به تمام ادارات و موسسات تابع خود در تهران دستور داد که از ساعت ۱۱ صبح فردا (۱۴اسفند) تعطیل شوند تا کارمندانی که مایل به حضور در مراسم هستند با منعی روبه رو نشوند.۱ مسیر تهران تا احمدآباد نیز در ساعات صبح یکطرفه اعلام شد. ارتش نیز اعلام کرد از ساعت یازده صبح در پادگان ها اتوبوس برای نظامیان و خانواده های آنان حاضر است تا با لباس نظامی و یا شخصی در این مراسم شرکت کنند.۲ سازمان های سیاسی چپ و چریکی نیز اعلام کردند در این مراسم شرکت می کنند. همچنین اعلام شد که آیت الله طالقانی در این مراسم سخنرانی خواهد کرد.
روز چهاردهم اسفند ماه سیل مردمی که در روزهای آغازین انقلاب هنوز شور بسیار در سر داشتند چشمگیر می نمود. روستای صد خانواری احمدآباد جمعیت بی نظیری را در خود دید که هیچ گاه در سال های بعد تکرار نشد. مراسم قرار بود ساعت ۲ بعدازظهر آغاز شود. از روز قبل اعلام شده بود شرکت کنندگان برای غذای ظهر خود فکری کنند. مردم با هر وسیله یی به سوی احمدآباد راهی شدند. جمعیتی که تعداد آنها از سوی مطبوعات آن زمان یک میلیون نفر و در موردی دیگر میلیون ها نفر اعلام شد.۳ در ورودی مزار دکترمصدق سه تصویر بزرگ نصب شده بود. تصویر امام در وسط و در طرفین آن تصاویری از دکتر مصدق و دکتر فاطمی.
بازرگان، بنی صدر، قطب زاده، حسیبی، یزدی و فروهر با هلی کوپتر عازم مقصد شدند و در کنار باغ فرود آمدند. روزنامه ها از حضور پنجاه عکاس و خبرنگار خارجی در مراسم خبر دادند. سخنران اول آیت الله طالقانی بود. پس از وی نماینده مجاهدین خلق و نماینده چریک های فدایی قرار داشتند که سخنرانی هر دو نفر با شلیک تیرهوایی و ناآرامی جمعیت ناموفق ماند. پس از آنها نیز هانی الحسن، که آن روزها به عنوان نماینده یی از انقلاب فلسطین در کنار انقلابیون حضور داشت و در نهایت هدایت الله متین دفتری رئیس کمیته برگزاری مراسم و داماد دکتر مصدق، سخنرانی کردند.
یکی از روزنامه ها فردای مراسم در توصیف فضای حاکم اینگونه نوشت؛ «از صبح دیروز مردم دسته دسته با اتوبوس، کامیون، وانت و اتومبیل شخصی، از تهران، کرج، قزوین و بسیاری شهرهای دور و نزدیک به سوی احمدآباد به راه افتادند. بسیاری از اهالی روستاهای اطراف احمد آباد نیز به سبب در دسترس نبودن وسیله نقلیه کافی، پیاده به آن سو روان شدند.» ۴
این روزنامه وضعیت مزار دکتر مصدق را نیز اینگونه توصیف کرد؛ «مزار دکتر مصدق بسیار ساده و بی هیچ نشانی از تجمل در یکی از اتاق های ساختمان اصلی قرار دارد. تختی دراز و پایه کوتاه که پارچه یی بر رویش کشیده بودند. همراه با دو عکس از مصدق و مقداری گل و چند شمع، بر روی مزارش قرار داشت.»
سخنرانی آیت الله طالقانی شاید مهمترین و ماندنی ترین بخش این مراسم بود. طالقانی در میان انبوه جمعیت پرشور و مشتاق سخنان خود را با محوریت یک سوال آغاز کرد و آن اینکه سران رژیم گذشته چه وحشتی از مصدق داشتند؟ «دکتر محمد مصدق، نام او، راه و روش او، مجموعه یی است از مبارزه بیش از نیم قرن ملت ایران.
دکترمصدق، در پی نهضت های پیش از فوت و ادامه نهضت های پس از وفاتش، حلقه یی و واسطه یی بود برای ادامه نهضت مردم ایران علیه استبداد و استعمار و استثمار.» آیت الله طالقانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مبارزات مرحوم مصدق به همراه شهید مدرس در دوران رضاشاه آنها را کسانی دانست که « این تز را نشان دادغندف که نه روس و انگلیس بلکه ملت.
این ملت است که باید سرنوشتش را به دست گیرد و راهش را بیابد . پیش برود.» طالقانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه «نتوانستم آن ترکیب وحدت، آن وحدت، آن نیروی انقلابی مسلحانه را دو مرتبه التیام بدهم» درباره اختلافات فدائیان اسلام با دکترمصدق نیز گفت؛ «مرحوم دکتر مصدق می گفت من نه مرد مدعی حکومت اسلامی هستم و نه می خواهم همیشه حاکم و نخست وزیر شما باشم. مجال بدهید، بگذارید من قضیه نفت را حل کنم. آنها می گفتند ما سهم بزرگی داریم، باید خواسته های ما را انجام دهی. این جناح را جدا کردند» آیت الله طالقانی در ادامه درباره زمینه های ایجاد اختلاف میان مصدق و کاشانی نیز گفت؛ «آمدند دو مرتبه سراغ مرحوم آیت الله کاشانی، این نهضت مال توست...دکترمصدق چه کاره است، تمام دنیا دست توست.»
مراسم سالگرد دکترمصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ ۵ در حالی برگزار شد که در ۲۳ اسفند تنها حزب جمهوری اسلامی که در آن زمان دیدگاه های متنوعی از نیروهای انقلابی را در خود داشت مراسمی خصوصی در بزرگداشت کاشانی برگزار کرد اما یک سال بعد و پس از کوچ بازرگان از دولت موقت و روی کارآمدن نخستین دولت رسمی در ایران زمانی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مراسمی در یادبود آیت الله کاشانی برگزار کرد یکی از سخنرانان از برگزارکنندگان این گردهمایی به خاطر در هم شکستن «توطئه سکوت... که تاکنون علیه آیت الله کاشانی اجرا شده است و غهمچنینف دست کم گرفتن نقش او در ملی شدن صنعت نفت»۶ تشکر کرد. البته دامنه این گسست بعدها گسترده تر شد.
در سال ۱۳۵۸ در قم کتابی با عنوان «روحانیت و اسرار فاش نشده نهضت ملی شدن صنعت نفت» منتشر شد که تهیه کنندگان، خود را با عنوان هواداران نهضت اسلامی در اروپا معرفی کرده بودند.
در این کتاب بدون اینکه تصویر مصدق را به عنوان قهرمان ملی ایرانیان مخدوش کنند به انتقاد از او و همچنین ستایش از آیت الله کاشانی پرداختند.۷ در مقدمه این کتاب با اشاره به وجود سانسور در زمان شاه آمده بود؛ «اما دریغ که امسال نیز (سال ۱۳۵۷) که سال دموکراسی انقلابی و فقدان سانسور بود سخنرانانی که در سالروز ملی شدن صنایع نفت لب به سخن گشودند تنها به بزرگداشت شادروان دکتر محمد مصدق- که بجا و بحق هم بود- بسنده کردند و دانسته یا ندانسته، بسیاری از حقایق مسلم تاریخی را ناگفته گذاشتند» البته این کتاب در نوع خود منحصر به فرد ماند و بعدها با افزایش شکاف میان نیروهای ملی و گروه های مذهبی میزان انتقادات از مصدق رو به افزایش گذاشت، تا جایی که حسن آیت، عضو حزب جمهوری اسلامی و مخالف سرسخت مصدق، در سلسله مقالات خود در روزنامه جمهوری اسلامی در مرداد ۱۳۵۸ از مصدق به عنوان مسوول کودتای ۲۸ مرداد انتقاد کرد.۸ آیت بعدها با دو کتابی که از خود بر جای گذاشت مخالفت با مصدق را به طور جدی پی گرفت.
پی نوشت ها؛
۱-روزنامه آیندگان، ۱۴ اسفند ۱۳۵۷
۲- روزنامه کیهان، ۱۳ اسفند ۱۳۵۷
۳- روزنامه کیهان در ۱۵ اسفند ماه تیتر زد؛ میلیون ها نفر در بزرگداشت مصدق شرکت کردند. روزنامه آیندگان نیز در تیتر فرعی خود نوشت؛ یک میلیون نفر دیروز بر مزار مصدق گرد آمدند.
۴- روزنامه آیندگان، ۱۵ اسفند ۱۳۵۷
۵- فرهنگ رجایی، مصدق نفت ناسیونالیسم ایران (مجموعه مقالات)، ترجمه کاوه بیات و عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر گفتار تهران ۱۳۷۲، صفحه ۱۹۶.
۶- همان، صفحه ۱۹۹.
۷- همان، صفحه ۲۰۱.
۸- حسن آیت، تحلیلی مستند از کودتای ۲۸ مرداد، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
پدرام الوندی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید