جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز


سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز
هنگامی كه سخن از سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز به میان می‌آید، سریعاً ریسك و خطر به ذهن متبادر می‌شود. دلیل آن نیز واضح است. چرا كه بسیاری از طرح‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز از هر نوع، معمولاً با ریسك و خطر همراه هستند. برخی‌ها سرمایه‌گذاری در طرح‌های مخاطره‌ای را نمی‌پسندند. در فعالیت‌های اقتصادی و مالی كه مخاطره وجود دارد، بازده بالقوه نیز موجود است. بدون مخاطره، بازده‌ای در كار نخواهد بود. در واقع كسب سود بدون قبول مخاطره، امكان‌پذیر نیست.
بطور خلاصه می‌توان ادعا كرد بررسی ریسك شركت‌های سرمایه‌گذار خطرپذیر را می‌توان براساس ملاك‌های مختلف تقسیم‌بندی كرد و مورد مطالعه قرار داد. مانند:
▪ براساس مرحله‌ای كه محصول در آن قرار دارد و فرایند تولید در آن مرحله انجام خواهد شد
▪ براساس بررسی عوامل مربوط به ریسك‌های مختلف سرمایه‌گذاری كه شركت سرمایه‌گذاری با آن روبه‌رو می‌شود.
▪ براساس بررسی چند عامل اصلی و اساسی از میان ریسك‌های مختلف كه برای شركت سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بیشتر حائز اهمیت است.
● ریسك‌های موجود در مراحل مختلف
وقتی همه فرصت‌های موجود، همراه با ریسك باشند، بزرگ‌ترین ریسك این است كه این فرصت‌ها را از دست بدهیم. ریسك، معمولاً نتیجه عدم پیش‌بینی نیست بلكه ناشی از چشمپوشی است.
شركت‌ها و مؤسسات در هر مرحله از توسعه و رشدشان كه باشند با ۵ نوع ریسك روبه‌رو هستند:
۱) ریسك میزان رشد
۲) ریسك مربوط به فناوری
۳) ریسك بازاریابی
۴) ریسك مالی
۵) ریسك مدیریت و گروه اداره‌كننده
ریسك، غیر قابل اجتناب است، بنابراین باید آن را مدیریت كرد.
از زمانی كه یك شركت شروع به تأسیس می‌كند؛ مراحل زیر را در پیش روی دارد:
مرحله ایده اولیه۱، مرحله شروع به ساخت۲، مرحله آزمایش طرح، مرحله رو به رشد و ورود اولیه به بازار۳، مرحله رشد، مرحله توسعه۴ و مرحله بلوغ۵
● ریسك‌های موجود در مرحله اول (مرحله ایده اولیه)
▪ ریسك رشد: به معنای احتمال عملی نشدن ایده اولیه
ریسك مربوط به فناوری و ریسك محصولات: احتمال غیرواقعی بودن ایده فناوری یا احتمال جدید نبودن ایده
▪ ریسك مربوط به بازاریابی و وجود رقبا: احتمال اشتباه در سنجش میزان بازار و رشد محصول و فروش آن در بازار
▪ ریسك‌های مالی: احتمال تخمین نادرست هزینه‌های شروع عملیات و هزینه‌های سرمایه‌ای
▪ ریسك مربوط به تیم مدیریت: احتمال فقدان تجربه تیم در كسب و كار مورد نظر و یا عدم وجود هر نوع تجربه مربوطه
● ریسك‌های موجود در مرحله ورود اولیه به بازار
▪ ریسك رشد: مرحله ورود و انتقال از محل مرحله انكوباتوری به محیط واقعی، نیازهای بازار و قوانین آن را باید بشناسد؛ احتمال عدم توجه به رقبا و ایجاد محصول رقابتی.
▪ ریسك فناوری: بالا بودن مقیاس تسهیلات محصول؛ عدم توسعه یك محصول منحصر به‌فرد در بازار.
▪ ریسك مربوط به بازاریابی: احتمال متفاوت بودن آزمایش بازاریابی برای نمونه‌های اولیه با میزان بازار محصول واقعی و تولید شده، عدم پذیرش بازار، وجود رقبای بزرگ، عدم تكرار كسب و كار، فشار هزینه بر كیفیت محصول یا خدمات مربوط به مشتری.
▪ ریسك مالی: عدم وجود سرمایه كافی، تراز منفی به جریان نقدی (خروجی بیشتر از ورودی‌ها)، گردش ضعیف دارایی، تأكید بر فروش به جای سودآوری
▪ ریسك مربوط به تیم مدیریت: بالا بودن سرعت ترفیع بدون در نظر گرفتن ارزیابی نیازها، گزینه‌ها و كاركنان، عدم آگاهی از اینكه چه چیزی مورد انتظار است. استفاده نكردن از افرادی كه ارزش آنها با فرهنگ‌شان مطابقت دارد. عدم توانایی در هدایت ریسك به‌گونه‌ای كه توسعه را تثبیت كند.
● ریسك‌های موجود در مرحله رشد
مرحله رشد، مرحله‌ای است كه خطوط تولید گسترش یافته و سبك مدیریت از حالت غیررسمی به رسمی تبدیل می‌شود.
▪ ریسك رشد: میزان توانایی شما در داشتن چشم‌اندازی مرتبط، با ایجاد توازن بین نیازهای امروز و فردا و هماهنگی منابعی كه در حال آزمایش هستند. به آسانی نمی‌توان با نرخ رشد اصلی، میزان مخاطره‌پذیری جدید را افزایش داد. اگر انجام كارهای یكسان و مشابهی را به منظور دست یافتن به موفقیت ادامه دهید، تقریباً واضح است كه شكست می‌خورید.
▪ ریسك مربوط به تكنولوژی و تولید: دستیابی به موفقیتی زودرس با استفاده از خط تولید ساده به معنای توانایی در رویارویی با رقبایی نیست كه دارای سرمایه بوده و روابط مشتری بالا و قوی هم دارند. فناوری جدید و تولیدات نو و توسعه آنها، منابع مهم عملیات رشد سریع كسب و كار است.
▪ ریسك مربوط به بازاریابی و رقابت: بازخورد ضعیف بازار، برنامه راهبردی ضعیف مرتبط با بازاریابی، افزایش میزان برگشت سفارش، شكایت‌های مشتری.
▪ ریسك مالی: اهرم بالا، تأمین مالی كوتاه‌مدت، عدم توازن در مواد اولیه، استراتژی ضعیف مالیاتی مرتبط با وجه نقد و همچنین استراتژی ضعیف مالی، افزایش مدیران ارشد.
● ریسك مدیریت و تیم مدیریت:
▪ وجود حدود سازمانی: كاركنان، چشم‌انداز خود را نسبت به شغل یكدیگر از دست می‌دهند.
كاركنان، توانایی فهم روابط بین كارهای مختلف را ندارند و نمی‌دانند كه چگونه این روابط باعث دستیابی به اهداف سازمانی می‌شوند. كاركنان بیشتر از آنچه كه سازمان را به صورت كل ببینند، توجه به واحد كاری خود دارند. وقتی حدود سازمانی سخت و محكم باشند، شركت توانایی خود را در زمینه تغییر در عملكرد و واكنش خویش نسبت به محیط خارجی، از دست می‌دهد. عدم وجود هر گونه برنامه‌ریزی راهبردی، تغییر اولویت‌هایی كه در دستیابی و استفاده از فرصت‌ها وجود دارد، جلوگیری از توسعه ساختار، فراگرد و كنترل‌ها، استخدام افرادی كه باهوش‌تر از شما نباشند، از دست دادن افراد كلیدی، عدم احساس شراكت دیگران در كار، سیستم‌های ضعیف پشتیبانی تصمیم‌گیری، عدم كفایت سیستم‌های داخلی كه پاسخگوی مشتریان و كاركنان نیست، تضاد بین بخش رسمی و غیررسمی، ضرورت اصل پیتر، مشكل بودن تصمیم‌گیری درباره نقش‌ها، اختیارات و مسئولیت‌ها.
● چرا شناخت مخاطره اهمیت دارد؟
اگر مفهوم مخاطره و اهمیت آن نزد سرمایه‌گذاران را ندانید، بسیار بعید است كه در امر سرمایه‌گذاری بتوانید به موفقیت دست یابید. بنابراین، فهم مخاطره و عوامل مؤثر بر آن در سرمایه‌گذاری برای كارآفرینان و سرمایه‌گذاران، امری حیاتی به نظر می‌رسد.
خوشبختانه، گرچه مخاطره موضوعی پیچیده است و غالباً مورد بررسی‌های علمی و تخصصی قرار می‌گیرد، فهم آن و حتی اندازه‌گیری و مدیریت آن به صورت جدی از طریق شعور متعارف، امكان‌پذیر است. قواعد و قوانین مخاطره و همچنین مدیریت آن تحت قوانین ساده اقتصاد دانش شعور متعارف- قرار می‌گیرند.
علاوه‌بر آنچه گفته شد، قوانین اقتصادی دیگر نیز در این حوزه كاربرد دارند. مانند این جمله: «هیچ چیزی مانند یك غذای مجانی نیست»، با این تفاصیل دیگر بهانه‌ای برای عدم فهم مخاطره و بی‌اعتنایی به آن توسط سرمایه‌گذاران و كارآفرینان باقی نخواهد ماند.
اگر كمی با این مفهوم آشنا شوید دیگر سؤال‌های متداول سرمایه‌گذاران و پاسخ‌های كارآفرینان، برایتان عجیب نخواهد بود. اگر این مفهوم را خوب بفهمید، می‌دانید چگونه باید آن را اداره كنید و این موجب خواهد شد سؤال‌های متعددی برای شما مطرح شود.● مخاطره چیست؟
پدیده مخاطره، با عدم اطمینان در درامد مرتبط است. این عدم اطمینان در زندگی طبیعی است و باعث می‌شود تا صبح كه می‌خواهید از منزل خارج شوید، در به همراه بردن چتر خود تردید كنید و یا ندانید آیا ۱۰۰ سالگی خود را خواهید دید یا خیر. فهم مخاطره مبتنی است بر فهم منشاء این عدم اطمینان و میزان آن. فهم عدم اطمینان در درامد وابسته است به فهم اینكه: اگر حوادث معینی اتفاق بیفتند، چه نتایجی در بر خواهند داشت؟ برای ارزیابی مخاطره‌آمیز بودن طرح‌ها باید به این پرسش‌ها پاسخ دهیم.
گرچه گفته می‌شود حجم سرمایه‌گذاری می‌تواند زیاد باشد، اما باید توجه داشت كه بحث درباره مخاطره‌آمیزتر بودن آن بدون مقایسه با دیگر عوامل، بی‌معنی است. همیشه باید پرسید «مخاطره‌آمیزتر نسبت به چه چیزی؟». در مقام مقایسه مخاطره، همواره باید توجه كرد كه میزان مخاطره در سطوح متفاوتی ظاهر می‌شود.
سرمایه‌گذاری در بازار سهام، پرمخاطره‌تر از سرمایه‌گذاری در بانك است. سرمایه‌گذاری در بانك، پرمخاطره‌تر از خرید سهام دولتی است؛ حتی اگر بانك جزء بانك‌های مشهور و پرسابقه باشد.
شما به این امید سرمایه‌گذاری می‌كنید كه میزان تورم صفر یا منفی باشد. ریسك محقق نشدن این امر، طبیعتاً بیش از ریسك خرید اوراق بهادار دولتی است.
● سطوح مخاطره
به‌طور كلی سطوح مخاطره را می‌توان به انواع گوناگون تقسیم كرد: ریسك سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز، ریسك سهام عادی شركت‌ها، ریسك سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های عمومی بازار، ریسك سرمایه‌گذاری در سهام قرضه شركت‌ها، ریسك وام‌های تجاری، ریسك وام‌های ساختمان و سكونت، ریسك سپرده‌های جزء بانكی، ریسك اوراق قرضه دولتی. همه اینها، انواع مختلفی از سرمایه‌گذاری هستند. وام‌های تجاری، براساس میزان مخاطره، ممكن است در طبقه‌بندی‌های مختلفی قرار گیرد. نكته مهم این است كه سرمایه‌گذاری خطرپذیر در طیف سرمایه‌گذاری‌هایی است كه در انتهای جهت پرریسك، قرار می‌گیرد.
● منابع مخاطره در سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز
مهمترین منابع مخاطره در سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز، عبارتند از:
▪ تقاضاهای نامشخص: هنگامی كه سطح مصرف یك محصول كه در كارخانه‌ای با سرمایه‌گذاری خطرپذیر تولید شده است، برای ما معین نباشد.
▪ ریسك مدیریتی: هنگامی كه طراحان، مبدعان ایده‌ها و اشخاص خبره و با تجربه در این امور، تجربه مدیریتی لازم را ندارند. لزوماً خلاقیت در طرح و ابتكار، دلیل موفقیت در اداره مسائل تجاری و بازرگانی نیست. همان‌طور كه تجار موفق لزوماً مبتكرین موفقی نیستند.
▪ كمبود نقدینگی: هنگامی كه برای سرمایه‌گذار، خروج از پروژه و تحصیل دارایی- به علت خریداران اندك شركت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و نبود سرمایه‌گذاران جایگزین- مشكل باشد.
▪ ریسك شركت سرمایه‌پذیر: هنگامی كه سرمایه‌گذاری‌های جدید زمانبر و منابع مالی ضعیف بوده یا در سال‌های ابتدایی تأسیس شركت، اصلاً منبع مالی وجود نداشته باشد و شركت برای تأمین مالی، به شرایطی پر مخاطره و یا منابعی استقراضی، متكی است.
▪ ریسك مهندسی معكوس: هنگامی كه امكان تقلید و فعالیت مشابه برای رقبا موجود بوده و آنها می‌توانند سرمایه‌های خود را به سمت محصول مورد نظر سوق دهند.
▪ ریسك پیشرفت سریع: هنگامی كه صحت و سلامت یك ابتكار جدید، اهمیت زیادی برایمان ندارد، زیرا ابتكارات و اختراعات دیگری هستند كه می‌توانند به سرعت جای آن را گرفته و سود مورد نظر را كسب كنند. این مشكل، بخصوص در بخش‌هایی كه سرعت پیشرفت آنها سریع است، مانند فناوری اطلاعات، بیشتر به چشم می‌خورد.
انواع دیگری از مخاطره نیز وجود دارد، بخصوص در ارتباط با محصولات مشخص. آنچه در بالا ذكر شد، هدف ما را تأمین خواهد كرد. ممكن است انواع مخاطره مذكور با سطوح مخاطره در سرمایه‌گذاری‌های غیرمخاطره‌ای، مقایسه شود. مثلاً تولید نان را در نظر بگیرید. میزان تقاضای مصرف‌كننده در محدوده خاص قیمتی، مشخص است. بسیاری از مراكز تولید نان و محصولات مشابه، در انظار عموم شناخته‌ شده‌اند و در بازاری سیال، می‌توانند براحتی و با هزینه‌ای اندك محصول خود را تولید كنند. تا زمانی كه رقابت شدیدی در مورد محصول وجود نداشته باشد، بعید است كه جهش در فناوری، سودآوری و یا عوامل دیگر مانند تولید نان پدید آید. فرایند تولید نان، متداول و همه‌گیر است و گردش مالی مشخصی دارد. چنین كسب‌هایی به‌طور طبیبعی دارای امتیازند و بی‌ثباتی مالی در آنها، نگرانی اصلی نیست. آیا همه باید در تولید نان سرمایه‌گذاری كنند؟ لزوماً خیر، اما گفتنی است كه تولید نان نیز مخاطراتی خاص خود- از جمله تغییرات الگوی غذایی مردم، معرف غذاهای جایگزین و غیره- دارد. همچنین، مدیریت نیز ممكن است نتواند خود را به سرعت با تغییرات محیطی تطبیق دهد. به‌طور كلی، مراكز تولید نان مایلند كم‌تغییر و جامد و در عین حال همه‌گیر و عمومی باشند. این مسئله ما را به بحث بازده، دلالت می‌كند زیرا بازده، روی دیگر سكه مخاطره است.
● بازده و مخاطره
برای سرمایه‌گذاران و كارفرمایان، رابطه‌ای مهمتر از رابطه ریسك و بازده وجود ندارد. مخاطره و بازده دو جزء جدا نشدنی هر معامله‌ای هستند. بدون مخاطره، بازدهی وجود ندارد و بدون بازده، مخاطره‌ای نخواهد بود. نمی‌توان تصور كرد كه سرمایه‌گذاران و كارفرمایان، روزنامه‌نگاران و مفسران، سیاستمداران و مشاورین و هزاران فرد دیگر، این اصل ساده را فراموش كنند. منطق آن نیز ساده است:
بدون قبول مخاطره، بازدهی عاید نخواهد شد. هیچ كس بدون خرید بلیت بخت آزمایی، در آن برنده نخواهد شد. بدون مخاطره، بازدهی وجود نخواهد داشت.
این جملات دلالت‌هایی برای ما دارند كه برخی از آنها عبارتند از:
هر جا كه درامدی وجود دارد، لزوماً مخاطره‌ای نیز وجود دارد. حتی اگر نتوانیم آن را بیابیم و ببینیم، جایی كه بازار بازدهی دارد، حتماً باید مخاطره‌ای هم موجود باشد. چالش سرمایه‌گذار این است كه مكان آن را بیابد و بزرگی آن را ارزیابی كند.
هر جا كه مخاطره‌ای وجود دارد و افرادی حاضر به پذیرش آن هستند، باید بازده‌ای نیز موجود باشد. اگر در جایی بازدهی متوقع نباشد، تبلیغات بازاریابی و هیچ رفتار تحریك‌كننده دیگری نمی‌تواند افراد را به‌طور پیوسته به پذیرش ریسك وادار سازد.
سرمایه‌گذاران و كارفرمایان، اصلی ساده دارند: اگر بازده‌ای كافی نیست، مخاطره نكن. كمی زرنگ‌تر و دقیق‌تر باش.
در مبحث قبل، به طرزی ساده و صریح قوانین اولیه را بیان كردیم. این كار عللی داشت؛ یكی از علت‌ها این است كه بسیاری از سرمایه‌گذاران و كارآفرینان به این قوانین ساده توجهی ندارند و در نتیجه بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها را از دست می‌دهند. به هر حال، شرایط واقعی كمی پیچیده‌تر از اینهاست، زیرا با سطوح مختلف مخاطره سروكار داریم و نباید برخلاف آنچه در بالا ذكر شده بود، آن را به صورت نواری سیاه یا سفید ببینیم.
● اندازه‌گیری مخاطره
مخاطره و بازده، قابل مدیریت هستند. ما بازده را بر پایه درصدی اندازه‌گیری می‌كنیم. علت ارتباط مخاطره و بازده این است كه یك بازده به روشنی دلالت بر میزان معینی از مخاطره دارد كه برای رسیدن به آن میزان بازده نباید از آن غافل ماند. در مقابل سطح مخاطره در هر پروژه و طرحی، میزان معینی از بازده در آن طرح وجود دارد.
اندازه‌گیری مخاطره تلاشی است برای ارزیابی اجزای تأثیرگذار در میزان مخاطره و مشخص‌كننده میزان بازده مورد انتظار.
● سرمایه‌گذاری خطرپذیر و ریسك
در تخمین عدد شاخص، ریسك‌های اضافی شركت‌های سرمایه‌گذار خطرپذیر نیز به حساب می‌آیند. شاخصی مثل ۲ یا ۳ یا حتی ۴ برابر متوسط ریسك سهام در بازار برای شركت‌های پرمخاطره، مسئله‌ای غیرمعمول نیست. بر طبق دلایل بالا، این مخاطره اضافی ناشی از نگرانی‌ها در مورد میزان نقدینگی، نگرانی‌های مدیریتی، تقاضای اقتصادی و عوامل عدم اطمینان دیگر در این نوع سرمایه‌گذاری‌هاست.
به سادگی می‌توان مشاهده كرد كه چگونه یك سرمایه‌گذاری خطرپذیر كه ۳ برابر پرخطرتر از سرمایه‌گذاری در بازار سهامی كه با بازده ۳۰ درصد به مشتریان عرضه شده، باید بیشتر سود ده باشد.
● میزان مخاطره چگونه بسیار بزرگ می‌شود؟
برخی اوقات، می‌توان برخی شاخص‌ها را به حدی كمتر از واقع تخمین زد كه سرمایه‌گذاران به طرح‌های مخاطره‌آمیز متمایل می‌شوند. نقدینگی و میزان سختی خروج از طرح‌های مخاطره‌پذیر نمونه‌هایی مناسب از ریسك در این‌باره هستند. تحقیقات تجربی طولانی در بازارهای سرمایه نشان داده است كه هزینه خروج از سرمایه‌گذاری برای شركت‌های كوچك، حداقل دو برابر شركت‌های مشابهی است كه حجم و نقدینگی لازم برای توجیه سرمایه‌گذاری در بازار عمومی سهام را دارا هستند. هزینه‌های خروج در شركت‌های خصوصی، معمولاً به صورت كاهش قیمت سهام خود را در بازار نشان خواهد داد. بنابراین، در جایی كه گزارش یك ارزیابی می‌تواند سهم یك شركت خاص را ۵۰۰ دلار عنوان كند؛ اگر نقدینگی و هزینه‌های خروج از سرمایه‌گذاری به حساب آیند، این ارزش ممكن است تا ۲۵۰ دلار كاهش یابد. مخاطره پرداخت این هزینه به این معناست كه بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران می‌بایستی جبران‌كننده این هزینه‌ها بوده و لذا باید بیشتر از حالت عدم وجود این هزینه‌ها باشد.
● ارزیابی مجموع مخاطرات
سرمایه‌گذاران و كارآفرینان چگونه باید از این اطلاعات در ارزیابی بازده و مخاطره استفاده كنند؟ ما در ارزیابی سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز، موارد زیادی را به كار می‌گیریم. مانند: انواع اطلاعات تجربی، تحقیقات مفهومی و نظری، اطلاعات بازار و تجربه فرد در معاملات متعدد. برای سرمایه‌گذاران و كارفرمایان، میزان مخاطره‌ای كه در طرح‌های خود با آن مواجه‌اند، بسیار مهم است. برای این منظور، باید به ارقام زیر توجه كنید:
▪ منظور كردن نرخ بدون مخاطره كه همه سرمایه‌گذاران به آن نیاز دارند. در اروپا متوسط ۸ درصد است.
▪ تنظیم بازده متوسطی كه سرمایه‌گذاری در بازار سهام با تخمین شاخص حدود ۱ انتظار دارند.
برای تخمین شاخص، همه عواملی كه در تعیین مخاطره در طرح‌های مخاطره‌آمیز نقش داشته و آن را پرمخاطره‌تر از سرمایه‌گذاری در بازار سهام، لیست كنید. این عوامل، ممكن است مخاطره نقدینگی، مخاطره مدیریت و موارد مشابه را در برگیرند.
▪ با توجه به لیست تهیه شده و ذهنیت خود، عددی را پیشنهاد كنید كه در مخاطره بازار ضرب شده (در این مثال ۸ درصد بود) و به نرخ بدون مخاطره اضافه شود.
▪ محاسبات را انجام دهید.
این محاسبات، دید روشنی از میزان مخاطره در سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز به شما ارائه می‌كنند. با اضافه كردن ۱۰ تا ۱۵ درصد به عدد نهایی خود، مقداری خطا هم منظور كنید.
در حال حاضر، درك كرده‌اید كه این امر بیشتر هنر است تا علم و به قوه تشخیص بالا نیاز دارد. رقمی كه به دست آورده‌اید شاخص و نشانه‌ای است در خصوص بازده‌ای كه پروژه باید تخمین كند. تا سرمایه‌گذاران راضی به سرمایه‌گذاری شوند و لااقل سود پروژه‌های مشابه را تأمین كند.
نویسنده : محمد رستمی
پانوشت‌ها:
۱. Gestation
۲. Inception
۳. Roll out
۴. Expantion
۵. maturity
منابع:
www.۱۰۰۰ventures.com
Book: Venture Capital Handbook
Book: Venture Capital, Entrepreneurship and public policy
www.Fundingpost.com
منبع : ماهنامه صنعت خودرو


همچنین مشاهده کنید