جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سلامت و بهداشت روانی در قرآن


سلامت و بهداشت روانی در قرآن
در قرآن كریم آیات بسیاری وجود دارد كه فطرت وجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذكر شده علل و عوامل انحراف و بیماری ها و همچنین راه های تهذیب و تربیت و درمان روان انسان را نشان داده است.
آیاتی كه در خصوص روان انسان در قرآن كریم وجود دارند نشانه هایی هستند كه انسان برای شناختن خود و خصلت های گوناگونش می تواند از آن ها راهنمایی بجوید و برای دست یابی به روشی درست به منظور تهذیب و تربیت نفس خویش، توسط آیات مزبور ارشاد شود. ما به طور كامل می توانیم به كمك حقایقی كه در قرآن درباره انسان و صفات و حالات روانی او آمده است، به ترسیم چهره ای درست از شخصیت انسانی راهنمایی شویم و نیز انگیزه های اصلی محرك رفتار انسان و عواملی را كه در هماهنگ كردن شخصیت و تكامل و ایجاد بهداشت روانی او تاثیر به سزایی دارند، بشناسیم تا «روان شناسی قرآن» به صورت هماهنگ و منسجم در اختیار ما قرار گیرد.
روان شناسان جدید به دلیل این كه در پرتو پژوهش های خویش روش علوم تجربی را به كار می گیرند، خود را تنها در چارچوب بررسی آن بخشی از پدیده های روانی كه امكان مشاهده و بررسی موضوعی آنها وجود دارد، محصور می كنند و از پژوهش و كاوش درباره بسیاری از پدیده های مهم روانی كه از محدوده مشاهده و آزمون تجربی نمی گنجند، دوری می كنند. از این رو، كار بررسی در مورد «نفس» را از حوزه پژوهش های خود كنار گذاشتند، چون «روان» چیزی نیست كه بتوان آن را دید و یا به آزمایش گذاشت. به همین دلیل، این ها بررسی های خود را تنها به آن بخش از «رفتار» انسان كه قابل مشاهده و ارزیابی است، محدود می كنند؛ حتی برخی از روان شناسان معاصر پیشنهاد كرده اند كه نام «روان شناسی نوین» به «رفتارشناسی» تغییر یابد؛ زیرا روان شناسان كنونی بیشتر به بازتاب های رفتاری انسان توجه دارد نه به خود روان؛ از این رو نمی توان آن را دانش روان شناسی دانست.
یكی از پیامدهای گرایش به تطبیق روش های علوم تجربی در حوزه پژوهش روان شناسی این بود كه تنها به پدیده های روانی ناشی از فعالیت های فیزیولوژیك بسنده شد و بعد معنوی و حقیقت انسان در پژوهش ها به دست فراموشی سپرده شد؛ از این رو از تحقیق درباره مساله عشق، محبت و مانند آن بازماندند و از بحث در مورد كیفیت هماهنگی میان شخصیت انسان از طریق ایجاد توازن میان جنبه های مادی و معنوی او و موضوعات دیگری از این دست كنار گذاشته شد.
البته در سال های اخیر كوشش هایی از سوی روان شناسان در جهت شناخت روان آغاز شده است و توجه بیشتری نیز به ساز و كارها و عوامل سازنده واكنش ها و غرایز انسان و به پدیده های اصلی روانی چون محبت، عقل، شعور، آگاهی و ارزش های دیگر انسانی مبذول شده است ولی با این همه هنوز در آغاز راهی بس دشوار و دراز هستند.
● انگیزه های رفتار در قرآن
انگیزه ها نیروهای محركی هستند كه در موجود زنده حالتی از نشاط و فعالیت برمی انگیزد و رفتارش را آشكار می سازند و او را به سوی هدف یا هدف های مشخصی راهنمایی می كنند. انگیزه ها وظایف ضروری و مهمی برای موجود زنده انجام می دهند. در واقع این انگیزه ها هستند كه انسان را به برآوردن نیازهای اساسی و ضروری زندگی و ادامه آن وا می دارند؛ و نیز او را به انجام بسیاری از كارهای مهم دیگر كه در هماهنگ كردن انسان با محیط زندگی مفید هستند، بر می انگیزند.
این انگیزه ها یا جسمی یا روانی هستند. انگیزه های جسمانی برای حفظ نفس و بقای فرد و نوع مهم است، مانند گرسنگی، تشنگی، خستگی، گرما و سرما، درد و تنفس و انگیزه های جنسی. اما انگیزه های روانی، انگیزه هایی هستند كه به طور مستقیم نمی توان آنها را به حالت فیزیولوژیك بدن كه نتیجه نیازهای جسمانی هستند برگرداند ولی ارتباط با آنها دارند مانند عشق و محبت كه در نتیجه تاثیر و تاثر مهارت ها و عوامل رشد اجتماعی فرد به وجود می آیند. البته همه روان شناسان به وجود «عناصر فطری» در انگیزه های روانی اذعان دارند. در حقیقت انگیزه های روانی و نیازهای روحی، نیازهای فطری و اساسی در سرشت انسان هستند كه قابل فراگیری و اكتساب از محیط اجتماعی نیست، مانند نیاز به پیوستگی به دیگران، نیاز به بزرگی و ارجمندی، نیاز به هویت، و نیازهای دیگر.
پس اگر نیازهای معنوی در برگیرنده جنبه های معنوی نیازهای انسان هستند؛ مانند: عدالت خواهی، نیكی، زیبایی، نظم و اتحاد، این نوع نیازهایی كه فطری هستند موجب تكامل، رشد و بالندگی شخصیت فرد می شود و انسان را از حیوان جدا می سازد. انگیزه های دیگری در انسان وجود دارد كه بررسی آنها نشان می دهد كه برخی از آن ها فطری و برخی دیگر اكتسابی هستند و یا آن كه محیط تاثیر به سزایی در تكامل و رشد آن انگیزه وجود دارد.
الف) انگیزه مالكیت؛ این انگیزه از آن دسته انگیزه های روانی است كه انسان آن را در جریان رشد اجتماعی می آموزد؛ زیرا انسان از طریق فرهنگ محیط خود كه در آن پرورش می یابد و نیز از راه مهارت ها و آگاهی های شخصی، عشق به تصاحب پول و مستغلات و اراضی و اموال دیگر را می آموزد. به نظر او، این عوامل باعث می شوند تا در برابر فقر احساس امنیت كند؛ چرا كه به دست آوردن نفوذ و مقام و قدرت اجتماعی به او كمك می كنند. قرآن در بسیاری از آیات ، به انگیزه مالكیت اشاراتی دارد:
به طور فطری و غریزی حب و كشش به شهواتی چون زن و فرزند و كیسه های زر و سیم و اسب های نشاندار نیكو و چارپایان و مزارع و املاك زیبا و دلفریب نشان داده شد. این متاع زندگانی دنیاست. همین انگیزه مالكیت یكی از دو انگیزه مهمی است كه شیطان آن را در نفس آدم(ع) برانگیخت و باعث شد تا از فرمان خدا سرپیچی كند.
خداوند می فرماید: پس شیطان او را وسوسه كرد و گفت: ای آدم! آیا میل داری تو را به درخت ابدیت و ملك جاودانی راهنمایی كنم.
به نظر می رسد كه مالكیت نوعی غریزه در انسان باشد و وسوسه شدن آدم توسط شیطان كه او را به «ملكی پایدار» راهنمایی می كند می توان نتیجه گرفت كه انگیزه مالكیت در آدم و فرزندانش فطری یا غریزی است؛ هرچند برخی بر این باورند كه شاید این انگیزه را شیطان در انسان برانگیخت و به فعلیت درآورد؛ با این همه سخن نقص گفتار و برداشت ما نیست، چون تا به طور «بالقوه» در انسان چنین چیزی وجود نداشت، شیطان نمی توانست آن را برانگیزد. پس این انگیزه در انسان به طور بالقوه یعنی غریزی یا فطری در او وجود داشته و ابلیس تنها كاری كرد این بود كه آدم آن را از قوه به فعلیت درآورد.ب) انگیزه پرخاشگری و تجاوز؛ انگیزه پرخاشگری در رفتار تجاوزگرانه انسان در برابر دیگران با هدف آزار آنها ظاهر می شود. این انگیزه نیز غریزی و یا فطری است چنانچه فرشتگان به این مسئله اشاره دارند:
به یاد آور هنگامی كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من در زمین خلیفه خواهم گماشت: آنها گفتند: آیا می خواهی كسانی را بگماری كه در زمین فساد می كنند و خونها می ریزند وصال آن كه ما خود تو را تسبیح و تقدیس می كنیم.» خداوند فرمود: من چیزهایی را از اسرار آفرینش می دانم كه شما نمی دانید.
این انگیزه سپس در داستان فریب و اخراج خود را به خوبی نشان می دهد: «و گفتیم كه از بهشت فرود آیید كه برخی از شما برخی را دشمن هستید.» و پس از مدتی این دشمن، پرخاشگری و تجاوز خود را به صورت تجاوز قابیل نسبت به برادرش هابیل بروز كرد: «آنگاه هوای نفس او را به كشتن برادرش ترغیب كرد تا او را به قتل رسانید.»
قرآن بیان می دارد كه این انگیزه غریزی چگونه در رفتار و گفتار مانند غیبت، تهمت، ناسزا و تمسخر دیگران ظاهر می شود.
این انگیزه در نظر قرآن یك ابزار دفاعی و لازم برای انسان است تا در برابر تجاوز حیوانات و به ویژه ابلیس از خود دفاع كند ولی ابلیس با بهره گیری از این غریزه در جهت ضدتكامل استفاده و به كار گیرد.
عوامل چندی در این تغییر كاربری مؤثر است، بررسی ها نشان می دهد كه رفتار پرخاشگرانه متأثر از نحوه بینش، نگرش و تربیت و شرایط اجتماعی و فرهنگی دگرگون می شود و از یك ابزار كارآمد تكاملی به یك بیماری و ابزار در دست دشمن تبدیل می شود: « ما راه خیر و شر را نشان دادیم.»
ج) انگیزه رقابت؛ رقابت آن دسته انگیزه های روانی است كه انسان آن را از محیط رشد فرهنگی خود فرا می گیرد و تربیت فرد او را به جنبه های مثبت و خوب رقابت در جهت پیشرفتش براساس ارزش هایی كه جامعه به آن پای بند است، هدایت می كند؛ مثلا گاهی فرد از فرهنگ جامعه خویش رقابت اقتصادی، سیاسی، علمی، و یا انواع دیگر رقابت را كه در میان مردم در فرهنگ های مختلف بشری رواج دارد، می آموزد.
قرآن مردم را به رقابت در تقوای خدا و كار نیك و پای بندی به ارزش های والای انسانی و پیروی از روش الهی در زندگی تشویق می كند.
د: انگیزه دینداری؛ انگیزه دینداری نیز یك انگیزه روانی است كه ریشه فطری در سرشت انسان دارد؛ در اعماق انسان انگیزه ای است كه احساس می كند نیازمند آفریدگار و پناه بردن به او است. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در پناه جویی به خدا می یابد. انگیزه دینداری نیز یك انگیزه فطری است: «پس روی به جانب آیین پاك اسلام آور.»(۸) همان فطرتی كه خداوند مردم را بر آن آفریده است فطرتی كه در آن تبدل نیست.
● با انگیزه ها و درگیری روانی
انگیزه های انسان بسیار متنوع و متعدد است. این تنوع و تعدد گاه باعث می شود كه برخی از انگیزه ها با هم درگیر شوند؛ مثلاً انگیزه ای انسان را به یك سو و انگیزه ای دیگر به سوی مقابل می كشاند. در این صورت به انسان حالتی دست می دهد كه احساس سرگردانی و تردید می كند و از تصمیم گیری درباره تعیین سمت حركت و شیوه عمل خود ناتوان می شود. چنین حالتی را درگیری روانی می گویند، قرآن این درگیری روانی را كه اشخاصی در برابر ایمان موضعی مشكوك و تردیدآمیز دارند و از آن رنج می برند به خوبی تصویر می كند. این گونه افراد كسانی هستند كه نه كاملاً به سوی ایمان می آیند و نه به طول كامل به طرف كفر می روند بلكه در انتخاب حق و باطل مردد هستند و نمی توانند تصمیم نهایی را اتخاد كنند. (انعام/ ۷۱) در این آیه حالت درگیری روانی و سرگردانی و تردید ناشی از آن به خوبی توصیف شده است. در آیات دیگری چون توبه/۴۵ و نساء/۱۴۲ نیز به این حالت اضطراب و تردید اشاره شده است.
● ایجاد تعادل میان انگیزه ها
قرآن می كوشد تا میان انگیزه های متنوع و متعدد تعادل ایجاد كرده و انسان را از اضطراب و درگیری های روانی رهایی دهد. قرآن همه انگیزه ها را می پذیرد و آن را به عنوان غرایز یا فطرت مورد توجه قرار می دهد. سپس با بیان آموزه ها و دستورهایی می كوشد تا انسان با به كارگیری آنها توازن و تعادل شخصیتی را در خود ایجاد نماید.
قرآن از بشر می خواهد كه تعادل در انگیزه ها را مورد اهتمام قرار دهد، نه آن كه آنها را سركوب یا انكار نماید. در حقیقت قرآن، خواهان ایجاد تعادل و كنترل نه سركوب انگیزه هاست. میان این دو روش تفاوت های محسوس است.
ایجاد تعادل و كنترل به معنای بازداشتن ارادی یك انگیزه یا تمایل و مقاومت در برابر اشباع آن در شرایط نامناسب است و به معنای انكار یا نپذیرفتن آن نیست؛ اما سركوب یك انگیزه در حقیقت به معنای انكار، پست شمردن و نپذیرفتن آن است. قرآن به شدت با سركوب انگیزه ها مخالفت می كند زیرا سركوب انگیزه چیزی جز ایجاد بحران در تعادل شخصیتی انسان نیست. به طور كلی سركوب انگیزه ها و بیرون راندن آن از حوزه آگاهی به سوی ضمیر ناخودآگاه فراهم كردن زمینه های بروز بیماری های روانی است. چون با سركوب آن، انگیزه از دایره آگاهی و شعور دور شده و در اعماق ضمیر ناخودآگاه انسان مدفون گشته، اما از آن جایی كه به طور كلی نابود شده است، همواره خود را به صورتی دیگر مطرح می كند و همین مسأله موجب پیدایش عوارض گوناگونی می شود كه اضطراب، تزلزل و دیگر بیماری ها را در رفتار و جان آدمی پدید می آورد.
قرآن نمی گوید انگیزه های فطری را سركوب كنیم بلكه از ما می خواهد آنها را كنترل كنیم و بر آنها تسلط یابیم و طوری هدایتشان كنیم كه تعادل شخصیتی حفظ شود. خداوند می فرماید: «ای مردم از آنچه در زمین است حلال و پاكیزه را تناول كنید.» و نیز می فرماید: «ای اهل ایمان حرام نكنید خوراك های پاكیزه ای كه خدا برای شما حلال كرده است و ستم مكنید.» و نیز می فرماید: «مردان بی زن وزنان بی شوهر و كنیزكان و بندگان خود را به نكاح یكدیگر درآورید.» و یا می فرماید: «آن كس از زنان را به نكاح خود درآورید كه برای شما نیكو ومناسب با عدالت است.»
آیات فوق و آیات دیگری از قرآن به روشنی بیان می دارد كه نه تنها انسان نباید انگیزه های فطری و غریزه های خود را سركوب كند بلكه باید در ارضای آن از راه حلال بكوشد ولی هرگز نباید از حدود بگذرد. از این رو در همه آیات سخن از تقوا، عدم تجاوز و ظلم رفته است كه نشانگر خروج از حالت تعادل است. سركوب هر یك از این غرایز و انگیزه های فطری درگیری روانی و اختلالات روحی در پی دارد. همان گونه كه افسارگسیختگی و افراط در راه ارضای این انگیزه ها باعث خروج ازحد اعتدال و در نتیجه بحران روحی و روانی است.
حتی قرآن برای رسیدن به این سلامت روانی برنامه ها و راهكارهای پیشگیرانه ای را نیز به عنوان بهداشت روانی مطرح ساخته است تا انسان با به كارگیری آن از سلامت روانی در همه شرایط برخوردار گردد.
قرآن در راستای بهداشت روانی فرد و جامعه و رسیدن و یا حفظ سلامت روانی در شرایط نامساعد برای ازدواج راهكارهای پیشگیرانه ای را بیان می دارد تا فرد باتسلط بر غریزه جنسی آن را تا مدت محدودی به كنترل درآورد و آنان كه وسیله نكاح نمی یابند باید عفت پیشه كنند تا خدا آنها را به لطف خود بی نیاز گرداند.»
قرآن جوانان مسلمان را به زندگی در جامعه و محیطی تشویق می كند كه در غلبه بر انگیزه جنسی به آنها كمك كند و آنها را در معرض چیزهایی قرار ندهد كه سبب برانگیختن و تحریك غریزه جنسی شوند. ازاین رو، قرآن ازمردان مسلمان می خواهد كه از نگاه نامشروع خودداری كنند و از زنان می خواهد زینت و آرایش و زیبایی های جسمی خویش را آشكار نكنند و آن را بپوشانند. و از والدین می خواهد كه زمینه های برانگیختن جنسی را فراهم نسازند و فضای خانواده را طوری فراهم سازند كه فسادبرانگیز نباشد. بلوغ زودرس جنسی از آثار نادرستی فضای خانواده و جامعه است كه بهداشت روانی كودك و جوان را به مخاطره می اندازد.
قرآن به بهداشت روانی كودك توجه داشته و از علنی و آشكار شدن و در نتیجه بلوغ زودرس جنسی باز می دارد و از خانواده و جامعه به شدت می خواهد تا فضای سالم را برای كودكان آورد.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید