جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بیداری اسلامی و راهبردهای آمریکا


بیداری اسلامی و راهبردهای آمریکا
●مقدمه :
اساس سیاست خارجی آمریكا در دهه ۱۹۵۰ باتز معروف « پایان ایدئولوژی » , دانیل بل آغاز شد , صاحب نظران از این دوره به عنوان دوره خیزش برای جهانی شدن دموكراسی لیبرالی یاد می كنند. این دوره در گفتمان جهانی غرب پس از فروپاشی بلوك شرق برجستگی خاص یافت . تا حدی كه فوكویاما , از دانیل بل نیز پا فراتر گذاشت و از پایان تاریخ دم زد. در این دوره لیبرال دموكراسی با تمام چالش و محدودیتهای درونی , خود را در اوج نظریه ها و مكاتب دیگر تصوركرد. لیبرال دموكراسی غرب به محوریت آمریكا در فرایند جهانی شدن خود را در سایه راهبرد و نظم نوین جهانی آمریكا در حالی كه سیر به اصطلاح تكاملی خود ادامه می داد , ناگهان خود را در مواجهه با چالش بزرگی به نام ایدئولوژی اسلامی دید.
در این مقطع كسانی مثل هانتینگتون تز « برخورد تمدن ها » را مطرح كردند. ترسیم آشكار راهبرد غرب بر مبنای برخورد با تمدن های دیگر بویژه دین اسلام كه پس از ظهور انقلاب اسلامی نیز وارد دوره جدیدی از احیای هویت شده بود , كنش و واكنش های جهان اسلام و غرب را تشدید كرد. منازعات از حوزه ارائه نظریات و تئوریهای فكری و سیاسی وارد رفتار دولتمردان اسلام و عموم مسلمانان شد. با شكل بخشی نوعی اجماع در فكر و رفتار مسلمانان , مبنای تشكلها و اجتماعات بسیاری شد. اضطراب و نگرانی جهان غرب از تحركات اسلامگرایی پس از حوادث ۲۰ شهریور به اوج خود رسید و خود را در چهره راهبرد شتابزده . آمریكا مبنی بر جنگ علیه تروریسم نمایان كرد. جهان غرب بدون مطالعه و شناخت جنبش های اجتماعی اسلامی و به بهانه مبارزه با تروریسم , این جنگ , را جنگ علیه دموكراسی و غرب اعلام كرد.
آمریكایی ها برای تثبیت هژمونی سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود در چارچوب طرح خاور میانه بزرگ ; با سه هدف مشخص , اقدامات خود را در جغرافیای اسلام آغاز كرده اند :
۱ ـ تسلط بر مراكز نفتی و دولت های منطقه برای تامین فرایند ارزان , مطمئن و مستمر انرژی
۲ ـ تامین امنیت و سلطه ی رژیم صهیونیستی بر خاورمیانه
۳ ـ مهار و یا انحراف جنبش های اسلامی برای جلوگیری از نفوذ این جریان به خارج از منطقه خاورمیانه .
●وضعیت بیداری اسلامی
اكنون به رغم همه شرایط تحمیلی و گسستگی امت اسلامی , روح واحدی به نام جنبش بیداری اسلامی در حال نضج گرفتن است , به گونه ای كه حتی غربی ها اعتراف دارند كه در هر كشور اسلامی انتخابات حقیقی برگزار شود , عناصر معتقد و پایبند به اسلام به عنوان منتخبان ملت ها زمام امور را در دست خواهند گرفت . بدین ترتیب غربی ها با وجود ادعای طرفداری از دموكراسی از برگزاری انتخابات حقیقی در كشورهای اسلامی هراسانند. مراكز راهبردی غرب بویژه آمریكااین مسئله را در چارچوب تعابیری مثل خاورمیانه « هارتلند » , « هلال خونین » و « هلال شیعه » مورد توجه قرار داده اند. عبارت هایی مثل « كابوس در راه است » , « شكست استراتژیك اصلاحات در خاورمیانه » , « فردا دیراست » , « باید چاره ای اندیشید » در این روزها از كلام بسیاری از تئوریسین های غربی شنیده می شود.
پیروزی شگفت انگیز جنبش های اصیل اسلامی از جمله كسب اكثریت ۱۳۲ كرسی پارلمان عراق از سوی شیعیان , پیروزی بی سابقه حماس در انتخابات شوراهای محلی فلسطین و كسب ۸۸ كرسی پارلمان مصر از سوی اخوان المسلمین . برای طرح های راهبردی آمریكا در حوزه سیاسی و امنیتی چالش آفرین شده است . این روند افزایش اقتدار و جایگاه سیاسی و امنیتی جریانهای اسلامگرا در منطقه و غرب را بدنبال داشته و حاشیه امنیتی مقاومی را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد كرده است . به طوری كه هر نوع حمله نظامی به ایران می تواند واكنش های خشونت آمیز مردم در مناطق شیعه خاورمیانه را به دنبال داشته باشد. ملاحظه این واقعیات , در چرخش راهبرد غربی ها از فاز تهدیدات نظامی و سخت , به راه كارهای مسالمت آمیز و نرم قابل مشاهده است . غرب به تدریج ناگزیر به پذیرش واقعیات جهان اسلام و اسلام به عنوان یك ایدئولوژی انقلابی شكست ناپذیر شده و ضرورت انجام تحقیقات وسیع درباره این موضوع را احساس كرده است . بنیاد « اسمیت ریچارد و راند » , دو سال قبل در پژوهشی تحت عنوان « اسلام دموكراتیك وعرفی , بازیگران , منابع و استراتژی ها » و به قلم « چریل بنارد » به این موضوع پرداخت :
« شكی نیست كه اسلام امروزین در یك حالت متلون و ناپایداری قرار دارد و از نظر داخلی و خارجی دچار كشمكش بر سر ارزشها , هویت و جایگاه خود در دنیای كنونی است و با رقبای خود در به دست آوردن تسلط سیاسی و معنوی دست و پنجه نرم می كند. این كشمكش موجب تحمیل هزینه ها و عوارض اقتصادی , اجتماعی و سیاسی و امنیتی در بقیه دنیا گردیده است . در نتیجه دست به تلاش فزاینده ای از درك و شناخت و تاثیر بر ماحصل این كشمكش زده است . به طوری كه در شرایط فعلی ما با چهارگروه , مواجه هستیم . همزمان , دنیای اسلام از چرخه فرهنگ جهانی امروزین خارج شده و وضعیت دشواری برای هر دو طرف (دنیای اسلام و غیر اسلام ) بوجود آورده است . در این راستا چهارگروه فكری قابل تمیز است :
۱ ـ كه اصول و ارزشهای دموكراتیك و fundamentalists ۱ ـ بنیاد گرایان ( فرهنگ امروزین غرب را رد می كنند. آنها خواهان دارا بودن و حفظ یك وضعیت قدرتمندانه و خشكه مقدسی هستند كه بتوانند دیدگاههای افراطی خود از قوانین و معارف اسلام را پیاده كنند. آنها مشتاق به استفاده از خلاقیت و تكنولوژی در دستیابی به اهداف خود می باشند.
۲ ـ این جریان خواهان یك جامعه محافظه كار traditionalits ۲ ـ سنت گرایان ( بوده و نسبت به مدرنیته , خلاقیت و تغییر , بدبین و ظنین هستند.
۳ ـ خواستار این هستند كه دنیای اسلام به modernists ۳ ـ مدرنیست ها ( جهان مدرنیته ملحق گردد و بتوانند مدرنیزه و اصلاح آن را با جهان همراه نمایند.
۴ ـ خواهان این هستند كه دنیای اسلام جدایی secularoists ۴ ـ سكولارها ( دین از سیاست را بدون دموكراسی های صنعتی غربی بپذیرد و دین به حوزه شخصی منحصر شود.
گروه های فوق دارای افكار كاملا متفاوت نسبت به مسایل مهم كه در دنیای امروزین اسلام جنجال آفرین اند ـ از جمله آزادی سیاسی و فردی , آموزشی , منزلت زنان , محاكمه مجرمین (مسائل قضایی ) , مشروعیت اصلاحات و تغییر و نگرش خود نسبت به غرب ـ می باشند. بنیادگرایان نسبت به غرب , و مخصوصا ایالات متحده آمریكا متخاصم بوده و به درجات مختلف مشتاق و مصمم به ضربه زدن و نابودی مدرنیته و دموكراسی , می باشند. لذا حمایت از آنها , به جز به طور موقت و ملاحظات تاكتیكی گزینه اصلی ما نمی باشد. سنت گرایان دیدگاههای نسبتا ملایم تری دارند. اما تفاوتهای قابل ملاحظه ای بین گروه های مختلف سنت گرایان وجود دارد. برخی به بنیادگرایان نزدیك هستند. اما باید اعتراف كرد كه هیچ كدام از آنها به صورت همه جانبه و از صمیم قلب دموكراسی مدرن و فرهنگ و ارزش های مدرنیته (مد نظر غرب ) را پذیرا نیستند و در بهترین حالت می توانند با این پدیده سازش ناآرامی بر قرار نمایند.
به اعتراف این مركز راهبردی , در میان این چهار گروه , مدرنیست ها و سكولارها نزدیكترین گروه به غرب و ارزش ها و سیاست های آن باشند. اما این گروهها در وضعیت ضعیف تری نسبت به دیگر گروهها قرار دارند و از نظر پشتوانه قدرتمند و منابع , تشكیلات سازمانی موثر و پایگاه مردمی رنج می برند. سكولارها , نیز در مرتبه ای بالاتر , علاوه بر غیر قابل قبول بودن به خاطر وابستگی های ایدئولوژی در ارتباط برقرار كردن با بخش های سنتی جوامع اسلامی دچار مشكل می باشند و مخاطبین كمی دارند. چریل بنارد در ادامه به جنبش های اسلامگرایی به محوریت شیعه اشاره می كند و می افزاید : « نخستین گزینه مقامهای عراقی درباره ایران بهبود رابطه با ایران است . با وجود این كه نمی خواهند مانند ایران حكومت كنند , اما قصد از سرگیری جنگ با آنها را نیز ندارند. این در حالی است كه آمریكا تاكنون تلاش خود را كرده است تا ایران را درانزوا نگه دارد » .
« مایكل لدین » نظریه پرداز آمریكایی در تكمیل این مطلب می گوید : خطر دیگر ناشی از این وضعیت كه احتمال دارد , اتفاق خواهد بیفتد , مشكل حكومت شیعی مدار كم و بیش دموكراتیك عراق است كه موجب برانگیختگی احساسات مناطق شیعه نشین عربستان سعودی (دیگر كشورهای شیعه نشین ) می شود. همان جایی كه همه نفت دنیا در آن وجود دارد. بنابراین شما باید چیزی را بیابید كه در واشنگتن باید « آخرین كابوس » فرض شود. منطقه ای شیعی به وجود آید كه كنترل بخش اعظم نفت جهان را در دست گرفته و مستقل عمل می كند. به گفته لدین , اگر می توانستید نگاهی به مجلات نظامی شصت سال بعد بیندازید , می دیدید كه در این مورد نوشته اند كه چگونه ما ارتش خود را از این جا (عراق ) خارج كردیم وچگونه ارتش در حال اضمحلال بود , درست مطابق حرفی كه چندی پیش رئیس محافظان نظامی گفته است كه ارتش در حال تبدیل شدن به یك نیروی از هم گسیخته است » .
مركز تحقیقات راهبردی آمریكایی كارنگی نیز در تایید آغاز جنبش اسلامی و در انزوا قرار گرفتن طرح اصلاحات آمریكایی در منطقه خاورمیانه , تاكید كرده است :
مسئله توسعه سیاسی شیعیان تنها پس از انقلاب ایران مورد علاقه ناظران سیاستهای خاورمیانه ای قرار گرفته است . مقطع كنونی , آبستن انقلابی بزرگ است كه از آمریكا صادر نمی شود. لحظه ای غم انگیز تر از این زمان وجود نداشته است . خاورمیانه در حال جوشیدن است و حال آن كه حاكمان مستبد و شكست خورده آن به بررسی مسایل سونامی سیاسی مهار نشده عراق و افغانستان مشغولند. قدرت رخدادهای انقلابی دموكراتیك در هر كدام از كشورهای منطقه وجود دارد. تا حدی كه موج جزر و مد حتی به تاریك ترین گوشه های این سیاره نیز رسیده است . به گونه ای كه پایه ها و اركان حكومت گوشه گیری مثل كره شمالی را نیز تكان داده است . ما به این نتیجه رسیده ایم كه انتخابات آزاد همه مسایل را حل نمی كند و به تعبیری كمر آمریكا را خواهد شكست .
نوام چامسكی دیگر متفكر آمریكایی نیز در تحلیل مشابهی از اوضاع حاكم بر جریانهای اسلامی در منطقه پیروزی قاطع شیعیان و تشكیل حكومت مستقل در عراق رامتذ كر شده و درباره تشكیل قریب الوقوع یك مثلث شیعی ضد آمریكایی در منطقه خاورمیانه هشدار می دهد. او درباره وضعیت جدید عراق و بهبود روابط تهران و بغداد می گوید :
موفقیت نامزدهای شیعیان در انتخابات اخیر عراق , نقش محوری حزب الله لبنان در بسیج تظاهرات حمایت آمیز از سوریه و موفقیت نامزدهای شیعه در انتخابات شهرداری های استانهای شرق عربستان سعودی بیانگر این واقعیت است كه هویت سیاسی جدید شیعه در حال شكل گیری در منطقه است . با تلاش های آمریكا برای دموكراتیزه كردن منطقه , ممكن است شرایط برای تغییر جایگاه تاریخی اقتصادی و اجتماعی نازل شیعیان از طریق اقدامات سیاسی مهیا شده باشد. لذا باید چاره ای اندیشید تا پیش از اینكه كلیه راه های سیاسی شیعیان به تهران ختم شود , شرایطی را كه شیعیان در هر دو كشور دارند به دقت بررسی كنند. اما باید بگویم كه نباید انكار كرد كه شیعیان ساختاری ایدئولوژیك با ماهیتی فراكشوری دارند و تهران بر احزاب سیاسی شیعه فعالانه تاثیر گذار است . در عین حال ایده ولایت فقیه آیت الله خمینی فقید , پلی ایدئولوژیك فراهم می كند كه رهبران ایران را به سایر شیعیان منطقه پیوند می دهند و این جهت گیری شیعیان را تعیین می كند. قدرت گرفتن شیعیان برای اندیشمندان آمریكایی به یك كابوس تبدیل شده است . هلال شیعی در حال گسترش از لبنان تا خراسان , بین النهرین , خلیج فارس و فلات ایران است . شیعیان سرانجام توانسته اند رهبری سیاسی را در عراق به دست بگیرند و در لبنان (حزب الله ) به پیروزی سیاسی دست یابند و در بحرین فعالانه فعالیت كنند. در این سه كشور شیعیان اكثریت جمعیت را تشكیل می دهند و مذهب شیعه عامل مشترك پیوستگی آنهاست . این روند صعودی در شرایطی است كه ۷۵ درصد جمعیت خلیج فارس در مرزهای شرقی عربستان سعودی و امارات متمركزند . در بحرین ۶۵ درصد جمعیت را شیعیان كه از مبارزه برای مشاركت سیاسی فروگذار نمی كنند تشكیل می دهند و آیت الله خامنه ای , آیت الله سیستانی و رهبران شیعیان عراق نزد مردم بحرین بسیار محبوب هستند . از طرفی ۷۵ درصد جمهوری آذربایجان نیز شیعه هستند و جزو هلال شیعه محسوب می شوند. این وضعیت بیانگر وجود پتانسیل موجود برای پیوستن به هلال شیعه می باشد.روزنامه آمریكایی لس آنجلس نیز مینویسد :
پیروزی گروههای اسلامگرا در قریب به اتفاق كشورهای خاورمیانه , موجب شگفتی تحلیلگران غربی و آمریكایی شده است . چرا كه در عراق , لبنان , مصر , به تازگی در فلسطین , هرانتخاباتی مستقیما پیروزی احزاب اسلامگرا را در پی داشته است . این در حالی است كه قدرت رو به افزایش مذهب , كه محور فعالیت اسلام گرایان است , تنها فاكتوری بود كه در دیدگاه گسترده جایگزینی حاكمیت مطلق با دموكراسی , از سوی دولت بوش , مدنظر قرار نگرفته بود. این روزنامه می افزاید :
این گروه های پیروز چه شیعیان عراق باشند , چه حزب الله لبنان و چه حماس فلسطین و چه اخوان المسلمین مصربه هر حال از دموكراسی در دنیای عرب , سود بسیار بردند. آنان قدرت زیادی از مخالفت گسترده با سیاستهای آمریكا به دست آوردند. به گونه ای كه عده ای از مسلمانان را متقاعد كردند كه دین آنان (از ناحیه طرح خاورمیانه آمریكا) در خطر است .
وضعیت معادلات منطقه درحركت روبه پیش خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبش های اسلامی و به ضرر مصالح غرب , در حال حركت است . این موج فزاینده نهضتی , در صدد شكستن موانع تصنعی غرب برای رسیدن به یك جامعه دین محور است و این خود باعث تغییر موازنه قدرت در میان جنبش های اسلامگرا به نفع جنبش های شیعه با پشتوانه فرهنگی انقلاب اسلامی شده است . آنچه در ایران اتفاق افتاد الگو شد , نه تنها برای شیعه كه برای اهل سنت هم نوعی مبارزه و شكلی از انقلاب , شاید در كل جهان آثار متفاوتی در جاهای گوناگون داشت .
اگر چه جنبش شیعی برای رسیدن به اهداف خود با چالش ها و موانع بسیاری مواجه است , اما این جریان در حال سیر صعودی و رشد به سوی جایگاه بالای قدرت سیاست است . درچارچوب راهبردهایی به اهداف مبارزاتی خود نزدیك می شود. هم اكنون مراكز مطالعاتی و دانشگاهی آمریكا به دلیل محوریت شیعه در فعال سازی جنبش اسلامی , بیشترین توجه و تمركز خود را روی تبیین ماهیت و عوامل رشد این جنبش قرار داده اند.
●جنبش شیعیان
به نوشته خبرگزاری آمریكایی یونایتدپرس , همواره یكی از كابوس سران آمریكایی تولد و اضافه شدن هر مكزیكی به جمعیت جهان بود , اما در قرن ۲۱ , پیروزی اسلامگرایان تبدیل به یك كابوس برای آمریكا شده است . در شرایط جدید حاكم بر كشورهای اسلامی موقعیت آمریكا هم از نظر حضورمستقیم , حضور فكری (ترویج لیبرالیسم ) و هم پل های ارتباطی انها اعم از جریانهای سكولار و دولتهای وابسته با چالش های جدی مواجه شده است و با رویگردانی عمومی روبرو گردیده است .
پروژه دولت سازی درعراق با غلبه اكثریت شیعه (۱۳۸ كرسی پارلمان ) بر جریانهای حاشیه ای وابسته به آمریكا , به نفع راهبردهای آمریكا نشد و پیروزی جنبش اخوان المسلمین در كنار پیروزیهای سیاسی و انتخاباتی حزب الله و جنبش حماس , نتیجه معكوس برای آمریكا به ارمغان آورد. این نتیجه ای نبود كه آمریكایی ها درچارچوب راهبردهایی مثل طرح خاورمیانه بزرگ و طرح دموكراتیزاسیون منطقه به دنبال آن بودند و به نوبه خود پیامدهای غیر قابل پیش بینی برای غرب به دنبال خواهد داشت .
نكته قابل ذكر در این بخش این است كه انتخاب افكار عمومی جهان اسلام از میان دو جریان اسلامگرا وسكولار از روی تساهل و ترجیح بلا مرجح نبوده , بلكه گزینش های انجام شده توام با شناخت و فهم در تایید این جریان و رد جریان مقابل بوده است . برآورد مطالعات غرب نیز موید این در خاورمیانه , از هر پنج نفر عرب Zogby نتیجه است . طبق گزارش مسلمان , چهار نفر معتقدند كه حمله آمریكا به عراق , باعث افزایش تروریسم در منطقه , ۷۶ درصد با انگیزه تسلط بر منابع نفتی و ۵۹ درصد به قصد تضعیف مسلمانان بوده است . به نوشته یك روزنامه تونسی تصویر آمریكا در دنیای عرب , به نقطه اوج بی اعتمادی رسیده است و بیش از ۸۶ درصد آنان معتقدند كه جنگ عراق باعث ناامنی منطقه , تقویت تروریسم , تضعیف روند دموكراسی و تشدید بی ثباتی خاورمیانه شده است .
خودآگاهی مسلمانان , اسباب شكل گیری بیداری اسلامی به منظور بازیابی هویت عقیدتی خود از یك طرف و شناخت نیات و مقاصد دولتمردان غربی از سوی دیگر شده است . این امر همچنین چالش جدی در عرصه معادلات منطقه ای بویژه در محدوده ی جغرافیای كشورهای مسلمان برای غربی ها و بویژه آمریكایی ها ایجاد كرد كه بعد از ۲۰ شهریور با اهدافی همچون تثبیت هژمونی سیاسی و نظامی , تامین امنیت رژیم صهیونیستی و تحریف ماهوی جریان جوان اسلام سیاسی و جنبش های پیشرو آن به منطقه هجوم آورده بودند.
●نتیجه پیامدهای ظهور بیداری اسلام برای راهبردهای غرب :
۱ ـ آمریكا با شعار حقوق بشر و دموكراسی سازی , طرح های خود را برای منطقه خاورمیانه معرفی كرد و در تحقق آن به دنبال تقویت جایگاه كاخ سفید در میان اذهان عمومی مسلمانان بود. اما در دست یابی به این هدف ناكام ماند.
۲ ـ آمریكا درچارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقه ای خود به دنبال سركوب هسته های مقاومت و جریانهای اصیل بیداری اسلامی بود. اما نتایج انتخابات در عراق , مصر , فلسطین , لبنان و حتی ایران شكست این ایده را اعلام كرد. امروز جریانهای اصیل اسلامی در تمام كشورهای عربی به مهمترین نیروی سیاسی و اجتماعی جهان عرب مبدل شده اند. كاخ سفید و عالم لیبرالیسم كه با تكیه بر سیاست تفرقه بینداز و حكومت كن در صدد حفظ و تشدید شكاف میان فرق اسلامی بویژه شیعه و سنی در نوع نگاه به سیاست و مواجهه با غرب بود , دراین نقطه نیز شاهد قیام مسلمانان اعم از شیعه و سنی علیه حضور فیزیكی و سیاسی خود بود. در تاكتیك ها و شیوه های مبارزه نوعی اقتباس جهان اهل سنت از روش های عقلایی و كارساز جهان تشیع در مبارزات قابل مشاهده است . نكته مهم دیگر گسترش تدریجی این باور است كه شیعه یكی از فرق اسلام است و دشمن اهل تسنن نیست , بلكه دشمن آمریكا و صهیونیست هاست .
۳ ـ پیامد دیگر , بیداری اسلامی بحران مشروعیت سیاسی در پایگاه های قدرت آمریكا در منطقه است . حاكمان وابسته به غرب امروز خود را با موج بازیابی هویت اسلامی مواجه می بینند و با تمامی تلاش ناقص خود برای كنترل آنها ناچار به عقب نشینی و تغییر در شیوه حكومتداری خود هستند كه خود از آن به عنوان اصلاحات یاد می كنند دولت مزدور نیز به ناچار مناسبات سیاسی و امنیتی خود با رژیم صهیونیستی و آمریكا را از حالت آشكار خارج كرده و به دیپلماسی پنهان , پناه برده .
۴ ـ اثر دیگر بیداری اسلامی بر هم خوردن ثبات و دوام راهبردغرب در سطح روابط بین المللی است . آمریكا و غربی ها همواره راهبردهایی با شاخص ها و تاكتیك های اصلی ثابت برای بلند مدت تعریف می كردند. اما اكنون آزمایش راهبردهای متنوعی را شاهدیم كه از روی ناچاری و سردرگمی اتخاذ می شود.
۵ ـ عقب نشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه , پس از ۳۸ سال اشغال ظهور علایم و نشانه های انفعال در ایده های تهاجمی صهیونیست ها و غربی ها , از تغییرات اساسی در معادلات قدرت در جهان بویژه در منطقه خاورمیانه حكایت دارد. تحولات چند ساله اخیر گویای آغاز دوران انفعال و تدافعی در جهان لیبرالیسم و در مقابل , شروع حالت خیزش و انقلابی در جبهه جریان های اسلامی است . به تعبیری جهان لیبرال در ابعاد مختلف به اوج رشد رسیده و سیر نزولی آن در منحنی سیاست و قدرت آغاز گردیده است و در مقابل بیداری اسلام حركت صعودی رو به رشد در منحنی سیاست و قدرت را آغاز كرده و فرایند ترقی خود را در قالب یك سیاست تهاجمی به پایه لیبرال دموكراسی در چشم انداز آینده خود قرار داده است . این همان چیزی است كه غربی ها از آن به عنوان « كابوس جهان لیبرال » یادكنند.
به گفته « لدین » , اگر می توانستید نگاهی به مجلات نظامی شصت سال بعد بیندازید , می دیدید كه در این مورد نوشته اند كه چگونه ما ارتش خود را از این جا (عراق ) خارج كردیم وچگونه ارتش در حال اضمحلال بود , درست مطابق حرفی كه چندی پیش رئیس محافظان نظامی گفته است كه ارتش در حال تبدیل شدن به یك نیروی از هم گسیخته است
آنچه در ایران اتفاق افتاد الگو شد , نه تنها برای شیعه كه برای اهل سنت هم نوعی مبارزه و شكلی از انقلاب , شاید در كل جهان آثار متفاوتی در جاهای گوناگون داشت.
نویسنده:علی حسن حیدری
منبع : مركز اطلاع رسانی بصیرت
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید