جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مصائب گردشگری


مصائب گردشگری
پس از تشكیل سازمان میراث فرهنگی كشور در سال ۱۳۶۶ واحدهایی به نام «مركز میراث فرهنگی استان» در سطح كشور ایجاد شد. به تبع آن در تهران هم چنین مركزی دایر و آقای جلیل گلشن، باستان شناس، از آذرماه ۱۳۶۶ به عنوان مسئول این مركز منصوب شد. این مدیریت پس از پنج بار جابه جایی به دكتر محمدابراهیم طریقت واگذار شده است.
آنچه در پی می آید گفت وگویی است درباره موانع توسعه صنعت گردشگری در سطح كشور و بالاخص در شهر تهران:
● اساساً «موانع توسعه صنعت گردشگری كشور چیست؟» و شما به عنوان یك مدیر، درگیر چه چالش هایی در این زمینه هستید؟
سازمان جهانی گردشگری (WTO) پیش بینی كرده است كه تا سال ۲۰۱۰ قریب یك میلیارد گردشگر در دنیا تحرك خواهند داشت و این گردش مالی حدود ۱۵۰۰ میلیارد دلار را به دنبال خواهد آورد. سند چشم انداز توسعه جمهوری اسلامی صحبت از حدود بیست میلیون گردشگر در دوران تحقق این سند را می كند. اگر ما این اعداد و ارقام را شاخص های كمی توسعه گردشگری قرار دهیم، یك راه نسبتاً سهل و ممتنع را در برابر چشم خواهیم داشت: از یك سو سهل، چون حجم بزرگی از گردشگران را پیش بینی می كند (كما اینكه هم اكنون این رقم برای سال ۲۰۰۶ به بیش از هفتصد میلیون نفر رسیده است). ولی ممتنع چون ما باید بتوانیم برای جذب این گردشگران به رقابت بپردازیم. ما نوعاً وقتی از گردشگر در عرصه برنامه ریزی های كلان و ملی سخن می گوییم نگاهمان به گردشگر بین المللی است ولی در عرصه گردشگری داخلی، به خصوص در استان تهران ما با مشكلی به نام تقاضا مواجه نیستیم. در حال حاضر بیش از یك میلیون تقاضای سفر (و عمدتاً در پایان هفته ها) وجود دارد كه این تقاضا در فصولی مانند بهار یا تابستان و یا در مواقع تعطیلات (مانند همین تعطیلات اخیر عید فطر) تا سقف سه میلیون یا بیشتر افزایش می یابد.
در چنین مواقعی ما شاهد ظرفیتی كه مبین پذیرایی از این حجم از جمعیت و مسافر باشد، نیستیم و خود شما شاهد هستید كه ما با چه حجم ترددی در محورهای شهری مواجه هستیم. بنابراین تقاضای گردشگری داخلی خیلی نگرانی ندارد سعی هم می كنیم كه از طریق بحث سفرهای ارزان قیمت نیز به آنها شكل حرفه ای تری بدهیم.
● چه میزان سوبسید از طرف دولت برای طرح سفرهای ارزان قیمت در نظر گرفته شده است؟
مسأله اصلاً به شكل سوبسیدی نیست بلكه در این طرح سعی شده است تا از ظرفیت های خالی به شكلی بهینه استفاده شود تا هم سرمایه گذار از طریق دادن تخفیف (low season فصل های كم سفر) و همچنین با ارائه امكانات ارزان قیمت بتواند از تعداد مطلوبی گردشگر پذیرایی كند و هم مردم بتوانند از امكان سفر و گردشگری بهره مند شوند.
به عنوان مثال در نوروز گذشته ما تا حدود ۶۰ درصد در تهران تخفیف اقامتی ارائه دادیم چون تهران در نوروز به شدت با كاهش گردشگر مواجه است لذا ارائه این راهكار حجم مسافر به تهران را به میزان قابل توجهی افزایش داد.
از طرف دیگر یكی از اهدافی كه ما در این طرح و همچنین در سیاست های كلان خود پیگیری می كنیم افزایش سفرهای گروهی است چون چالش كنونی محورهای ترددی از طریق افزایش سفر از طریق تور به شدت كاهش می یابد و از طرف دیگر خطر تصادفات بین راهی و حوادث نیز به شدت تنزل خواهد كرد و همچنین تأمین مسائل بهداشتی و رضایتمندی از سفر و ایجاد تنوع در مسیرهای مسافرتی از دیگر مزایای قالب شدن این شكل از گردشگری خواهد بود.
بنابراین بحث سفرهای ارزان قیمت در ارتباط با شهرهای دیگر هم به همین شكل مصداق پیدا خواهد كرد و در این سیاست با اعطای تخفیفات اقامتی و امكانات سیاحتی تا حدود ۴۰ درصد، تمامی مراكز سیاحتی و شهرها می توانند ظرفیت های خالی خود را در نسبت با صنعت گردشگری به سطحی بهینه برسانند. همچنین سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان تهران در تلاش است تا در محورهای مختلف بین راهی، واحدهای اقامتی و تأسیسات گردشگری را نوسازی و یا احداث نماید تا از طریق نظارت بر این واحدها، خدمات آنها را در سطحی استاندارد نگه دارد.
به نظر می آید كه بحث سفرهای ارزان قیمت بیشتر مخاطب و گردشگر داخلی داشته باشد تا جهانی. همان طور كه فرمودید ما در این حوزه كمتر با مسأله كمبود تقاضا مواجه هستیم تا گردشگر خارجی.
بله، آنچه كه بیشتر مدنظر است، توانایی جذب سهم بیشتری از بازار جهانی در سطحی بین المللی است. سهمی كه می تواند به لحاظ فرهنگی به خود گردشگر كمك كند، چون ما كشوری با پیشینه ارزشمند تاریخی هستیم و جاذبه های تاریخی و فرهنگی كه در كشور ما هست، شاید ما را در سطح ده كشور اول دنیا قرار دهد، همچنین تنوع آب و هوایی بسیار بالای كشورمان، از فرصت های مناسب دیگر برای صنعت گردشگری به شمار می رود. همچنین مردم ما به لحاظ اجتماعی از ظرفیت میهمان پذیری خوبی برخوردار هستند.
نهایتاً سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری می تواند به تعامل فرهنگی و آشنایی هرچه بیشتر مردم دنیا به كشورمان كمك كند چون واقعیات كشور ما واقعاً با آنچه كه بسیاری از رسانه های جهان اظهار می دارند از زمین تا آسمان فرق دارد. یكی از عباراتی كه ما به دلیل درگیر بودن با مقوله گردشگر و گردشگری مداماً می شنویم نیز همین است كه عموماً از سوی گردشگران خارجی عنوان می شود كه ما اصلاً و ابداً چنین تصوری از ایران نداشتیم و آنچه كه در ایران شاهد آن بودیم به كلی با آن تصویر و تصوراتی كه برای ما ساخته و پرداخته بودند فرق دارد.
● آیا در تقابل با این تلاش های رسانه ای، سعی شده است تا واقعیت ایران یا «ایران واقعی» را از طریق رسانه ها اعم از شبكه ماهواره ای، پوستر و... توزیع رسانه ای بكنید؟
اتفاقاً ما اولویت یك خود را بر ایجاد فضای فرهنگی و آشنا كردن هرچه بیشتر مردم دنیا با فرهنگ خودی قرار داده ایم. طبیعتاً این اولویت به خودی خود، یك اولویت اقتصادی هم به شمار می آید چون هر گردشگر می تواند چیزی مابین ۱۵ تا ۱۸ شغل جدید ایجاد كند و مشاغل دیگری را هم سامان دهد. بنابراین اگر ما بتوانیم خود را مابین ۲۵ مقصد اول دنیا قرار دهیم خواهیم توانست درآمد بسیار بالایی را متوجه كشورمان نماییم و لذا در این راستا ما تنها در سال گذشته ۱۶ پوستر از جاذبه های گردشگری استان را چاپ كرده و حدود ۲۶۰ دقیقه فیلم تبلیغاتی و مجموعه مستند هم برای معرفی این جاذبه ها تولید كرده ایم، ضمناً ۳۰۰ تابلوی شناسایی هم در سطح استان نصب شده است. اما این ها جزئیات است و بهتر است كه برگردیم به سؤال شما و ببینیم كه چه موانعی وجود دارد: مهمترین مشكل و مانع در توسعه صنعت گردشگری ما، نگاه ماست. چون ما هنوز شاهد یك نگاه ملی به بحث گردشگری آن هم در همه عرصه ها نیستیم در واقع یك مقداری سلایق برگرفته از منظرهای شخصی و یا ناآگاهی به اهمیت موضوع باعث شده است كه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گاهی احساس تنهایی كند و این تنهایی با وقوف به اهمیت این صنعت مرتباً ابعاد بزرگتری می یابد: به عنوان مثال شعار امسال سازمان جهانی گردشگری این بود كه «گردشگری ارتقا می بخشد» و واقعاً هم گردشگری می تواند همه زمینه های ملی ما را ارتقا بدهد. از طرف دیگر ما در آموزه های دینی خود با نوعی تأكید بر سفر مواجه هستیم بنابراین به هر جهت كه حساب كنیم ما اگر بتوانیم در نسبت با گردشگری، ذهنیت بهتری پیدا كنیم، در واقع خود را از منظر فرصت ارتقا داده ایم. گردشگری یك موضوع بین بخشی و بسیار وسیعی است كه می تواند پیشه های بسیار را فعال كند. ما می توانیم از فرصت های گردشگری بخصوص در عرصه های بین المللی بهره های خوبی ببریم هم برای كسانی كه مستقیماً با این صنعت درگیرند اعم از صاحبان میهمان پذیرها و هتل ها و مراكز گردشگری و فضاهای ترددی و حمل و نقل محله ای و جاده ای و هم كسانی كه غیرمستقیم خود را به این حرفه وصل می كنند. برای استفاده از این فرصتها ما می بایستی یك تغییر نگاه جدی را تجربه كنیم چون این صنعت برای ایجاد هر حرفه و شغل خود نیاز به حداقل ۲۵ هزار دلار سرمایه گذاری دارد اما فرصت های گردشگری بسیار بیشتر و فراتر از تمامی هزینه هایی است كه انجام می شود به شرطی كه نگاه ما برگرفته از منافع ملی باشد و نه شخصی و سلیقه ای و بخشی و ... خلاصه كنم: وجود نگاه های شخصی و سلیقه ای، اصلی ترین چالش و مانع بر سر راه توسعه صنعت گردشگری است.
هنگامی كه یكی از كشورها مانعی بر سر راه صنعت گردشگری یك كشور دیگر می گذارد فوراً متولیان دولتی آن كشور به همراه هیأتی از صاحبان حرف وابسته به گردشگری در حوزه خصوصی، برای گفت وگو اعزام می شوند و در واقع این طور به نظر می رسد كه در بیشتر كشورها این بخش دولتی است كه در خدمت بخش خصوصی است و یا حداقل تعامل خوبی مابین حرف وابسته به این صنعت و بخش دولتی برقرار است، به دیگر سخن وقتی كه بحث اقتصاد پیش می آید، بحث تغییر نگاه و یا فرهنگ سازی كه شما به آن اشاره كردید كمتر محلی از اعراب می یابد و افراد براساس نفع صریح اقتصادی خود و به شكلی خودبه خودی به سمت این صنعت و به منظور سرمایه گذاری در آن گرایش پیدا می كنند و لذا این واقعیت گفتار شما را در باب احساس تنهایی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قدری مبهم می كند. شاید بتوان به جای تغییر دادن نگاه ملی از طریق فرهنگ سازی، و تنها با جایگزین كردن سیاست های دولتی در بخش گردشگری به شكلی توأمان به توسعه و تغییر نگاه ملی نائل شویم.
اتفاقاً مهمترین چالشی كه داریم در همین نگاه است شما می گویید فرهنگ سازی ولی من می گویم فرصت سازی، برای اینكه بخش غیردولتی وارد عرصه بشود، مجبوریم تا در یك چارچوب كلی، نظامی از هزینه ـ فرصت را پیش روی خود قرار دهیم كه اگر فی المثل واحدی می خواهد وارد این صنعت بشود، وضعیت رقابتی اش چگونه است؟ و یا به اصطلاح چه انتظاراتی بر آن مترتب خواهد بود و... انتظاراتی اعم از سود درازمدت و كوتاه مدت و میان مدت طبیعتاً بخش خصوصی خود را با یك چنین محاسباتی وارد این عرصه خواهد كرد اما من مدعی هستم كه ما هم اكنون یك چنین وضعیت رقابتی را دارا هستیم ولی در عین حال نگرانی های بخش خصوصی فقط در برداشت های اقتصادی صرف نیست. فی المثل شما وقتی تنها برای یك امكان اقامتی در شهر بزرگی مثل تهران برآوردی مالی ارائه می دهید و پیش خودتان یك حساب سود و زیان نسبی را در نظر می گیرید، این توجیه مالی به راحتی برآورده می شود آنهم خیلی بیشتر از سایر فعالیت ها و بنگاه های اقتصادی و این برآورد با احتساب وام هایی كه ما در اختیار می گذاریم، خود را اقتصادی تر هم نشان می دهد اما به این دلیل ظاهراً ساده كه سرمایه گذار در بخش صنعت گردشگری موظف است تا برای پیشبرد فعالیت های خودش، مقدمتاً موافقت بسیاری از دستگاه های مختلف را به دست بیاورد، آن روی دیگر سكه عیان می شود. در واقع برای هر فعالیتی می بایست چیزی مابین ۱۶ الی ۳۲ دستگاه دولتی اعمال نظر كنند همان طور كه می بینید، مسأله صرفاً به مباحث اقتصادی بستگی ندارد. بوروكراسی به معنای زیان آور آن (چون قطعاً بوروكراسی یك ضرورت است) یكی از عوامل مهمی است كه می بایستی در برآورد و حساب های سود و زیان این حرفه وارد شود و لذا بخش های غیردولتی خیلی حوصله ندارند و نهایتاً سرمایه می رود در همان بخش هایی كه هم اكنون در آنها سرمایه گذاری انجام می شود یعنی در مسیرهایی به جریان می افتد كه خیلی درگیر چالش ها و گرفت و گیرهای بوروكراتیك و دیوان سالارانه نیستند.فكر می كنم كه اكنون منظور ما از اینكه می گوییم سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری، احساس تنهایی می كند تا حدود زیادی روشن شده باشد: «تنها» در پدید آوردن عرصه و «تنها» در برابر راه های پرپیچ و خم اخذ مجوز یعنی موانعی كه چندان ارتباطی هم به تراز سود و زیان خود این صنعت هم ندارد.
با این حساب به وجود آورنده این احساس تنهایی بیشتر نظام دیوان سالار است تا نگاه ملی.
این داستان شبیه قضیه مرغ و تخم مرغ است و به سختی می توان مقصر را از بی گناه جدا كرد. از یك طرف دولت در سیاست های كلان خود علاقه دارد و به جد هم علاقه دارد كه بحث گردشگری رونق پیدا كند هم به لحاظ ملاحظات اقتصادی و هم به مثابه یك عامل فرهنگی بازدارنده در مقابله با سیل سیاه نمایی هایی كه در مورد كشور عزیزمان در طی این سال ها صورت گرفته است از طریف دیگر این «خواست» به مثابه یك اولویت مهم در نظام اجرایی ما صورت بندی شده است اما بوروكراسی غیرضروری به عنوان یك مانع جدی بر سر راه تحقق این خواست كه علی القاعده سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری می بایستی مجری آن باشد قرار گرفته است و لذا سازمان تنها در نسبت با تحقق این «خواست» است كه احساس تنهایی می كند ولی به زعم ما تغییر نگاه ملی در نسبت با گردشگری می تواند به شكل مؤثری این موانع را از سر راه بردارد.
یعنی به مجرد این تغییر نگاه سایر ارگان های این نظام اجرایی نیز به ضرورت و اهمیت بالقوه گردشگری و توانایی آن در رونق سایر بخش ها التفات خواهند نمود. عموماً در كشورهایی كه گردشگری جایگاه اصلی خود را در نگاه ملی محقق كرده است شما شاهد آن هستید كه تحقق این صنعت بیشتر به صورت یك «خواست ملی» ظهور می كند تا فعالیت یك ارگان دولتی. از خرده ریزفروشان اطراف اماكن سیاحتی وعكاسان دوره گرد و... گرفته تا فعالان حرفه ای تر این حوزه نظیر هتل داران و گردانندگان تورهای سیاحتی و برای این صنعت مانند هر صنعت دیگر و یا همچون هر تولیدكننده ای كه برای فروش هرچه بیشتر كالای خود دست به تبلیغ می زند، تبلیغ می كنند آن هم تبلیغی پردامنه، حتی شما در چندتایی از بیلبوردهای همین شهر تهران شاهد تبلیغات سیاحتی یكی از كشورها هستیم با این حساب صرف پول روی تبلیغات و صنعت گردشگری یك سرمایه گذاری جدی و ملی است و نه هزینه . مجدداً می گویم كه این تغییر نگاه نیازمند یك خواست ملی است.
اگر بخواهیم بحث را از شكل كلان خود به حوزه رسمی فعالیت شما یعنی استان تهران برگردانیم موانع دیگری سر برخواهند آورد موانعی نظیر اغتشاش های بصری و نابه همگونی هایی كه در سطح خود استان دیده می شود و در عمل به صورت جاذبه های منفی برای یك گردشگر عمل خواهند كرد.
بله، تهران با مشكلات زیادی نظیر ناهمگونی ساخت وساز و آلودگی مواجه است. از طرف دیگر نظر به سند چشم انداز ۲۰ ساله و ورود بیست میلیون گردشگر خارجی به كشورمان تلاش ما این است كه از ویژگی ها و جذابیت های استان تهران كه محل اتصال و تردد اكثر گردشگران است نهایت استفاده به عمل آید. در واقع سفر یك گردشگر خارجی به ایران از فرودگاه شروع می شود و با سیاحت چندین مناطق و جاذبه های دیدنی ادامه می یابد اگرچه امروزه در تعریف مفهوم گردشگر هر نوع تحرك جغرافیایی خود را وارد می كند اما عموماً اكثریت گردشگران از تمامی مناطق یك كشور بازدید نمی كنند و یا چنین فرصت شناخت عمیقی در دسترس آنها نیست و لذا می توان با سامان دهی بافت های سنتی و مناطق با تواتر بازدید بالا تا حدودی بر این مشكلات فائق شد و آنها را به فرصتی برای جذب گردشگر و توسعه این صنعت تبدیل كرد. از طرف دیگر طرح تفصیلی تهران یعنی طرح جامع شهر تهران نیز با همكاری شورای شهر، شهرداری و وزارت مسكن آماده شده كه به این ترتیب امیدواریم كه مشكلات شهر تهران به عنوان شهری كه با تقاضای زیاد گردشگران مواجه است فراهم می شود و من در همین فرصت از معاونت شهرسازی شهرداری تهران برای همكاری صمیمانه آنها با این سازمان و در شناسایی پهنه های فرهنگی و تاریخی شهر تهران به خصوص در مناطق مركزی شهر تشكر می كنم و امیدواریم با تصویب طرح های آینده بتوانیم فضاهای بیشتری را تجدید و احیا كنیم و همچنین از طریق فرمانداری ها در شهرستان های اطراف ولی در خود شهر تهران از طریق تفاهمنامه هایی كه منعقد شده است در آینده ای نه چندان دور چندین مجتمع رفاهی، بهداشتی در سطح شهر ساخته خواهند شد اما در این فاصله از تأثیر رسانه ها هم غافل نبوده ایم و هم اكنون با همكاری شبكه تهران به این توافق نسبی رسیده ایم كه برای طراحی صحنه های خود برای نمایش جاذبه های توریستی استان تهران كمك بگیرند.
● به هر حال آنچه كه در شهر تهران بیشتر از هر چیز دیگر نمود دارد این است كه میان معماری و شهرسازی این كلانشهر گسست افتاده است. سؤال من این است كه برای بازسازی بافت های قدیمی، مهندسین مشاور و پیمانكار آنها تحت چه سازوكاری انتخاب می شوند؟
طبیعتاً این سؤالی نیست كه مستقیماً به سازمان میراث فرهنگی مربوط باشد اما ما بر روی معماری ایرانی كه رگه های ایرانی ـ اسلامی قوی دارد قویاً اصرار می كنیم. همان طور كه معماران ما در گذشته بناهایی را ساختند كه تا به امروز رسیده است معماری امروز ما هم باید خود را به آینده برساند.
میراث معنوی ما می بایستی الهام بخش میراث مادی ما باشد شعر ما اثرش را در قرینه سازی معماری گذشته ما گذاشته است. شهری كه هویت اصلی اش این معماری آرام بخش است می بایستی به لحاظ مناظر شهری هم به سمتی برود كه بتواند این هویت را در خود نگه دارد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید