جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


اینک دوس پاسوس


اینک دوس پاسوس
● در معرفی رمان ینگه دنیا- مدار ۴۲ نوشته جان دوس پاسوس
آمریكایی نباید گریه كند. باید مهربان و متین و دلسوز باشد و وقتی مرا لای پارچه راه راه پرستاره پیچیدند و با ناوشكن به وطن آوردند تا به خاكم بسپارند از بس كه غمگین بودم نفهمیدم كه مرا به وطن برگردانده اند یا در دریا دفنم كرده اند اما هر چه بود لای پرچم راه راه پرستاره غرق افتخار شده بودم. (ینگه دنیا- جان دوس پاسوس)
جان دوس پاسوس از آن دست نویسندگانی است كه آثار آنها تبارشناسی، انسان شناسی و حتی تاریخ مستند یك جامعه به حساب می آید. این نویسنده آمریكایی كه در نیمه اول قرن گذشته به جهان معرفی شد، از آن نویسندگان بزرگ صاحب سبكی بود كه آثارشان ژانرها و شكل های تازه ای به كل ادبیات اضافه می كنند.
رمان درخشانش یعنی «USA» از آثار كلاسیك شده قرن ۲۰ به حساب می آید كه از سه بخش مستقل اما به هم پیوسته تشكیل شده است. نام دوس پاسوس در ایران كمتر دیده شده بود، زیرا تقریباً هیچ كدام از رمان های مهمش به فارسی برگردانده نشده و بنابراین اعم مخاطبین ادبیات در ایران نام او را تنها در كنار غول های قرن بیستم مثل جویس، همینگوی، فاكنر، بكت، وولف و... دیده بودند. اما رمان «USA» دوس پاسوس بالاخره و بعد از ۷۶ سال كه از انتشار اولین قسمت اش می گذرد توسط «سعید باستانی» به فارسی ترجمه شده و چند روزی است كه به بازار آمده است. این رمان با نام «ینگه دنیا» ترجمه شده و قسمت اولش یعنی «مدار ۴۲» توسط انتشارات هاشمی منتشر شده است.
قسمت های دوم و سوم این اثر یعنی «۱۹۱۹» و «پول كلان» هم در آینده ای نزدیك منتشر خواهند شد تا رمان سه بخشی «ینگه دنیا» به طور كامل در دست مخاطبان ایرانی اش قرار بگیرد. مترجم این رمان كم نظیر یعنی سعید باستانی، از جمله مترجمانی است كه اعم آثار آنها به ادبیات یك كشور و شاید یك یا دو دوره خاص مربوط شوند. این مترجم كه متخصص ادبیات آمریكا است تاكنون رمان هایی مانند تراژدی آمریكایی تئودور داریزر، برهنه ها و مرده ها نورمن میلر، پرواز بر فراز آشیانه فاخته كن كیسی، خانه زاد ریچارد رایت و... را به فارسی برگردانده است. ترجمه او از رمان «USA» باعث شده تا یكی از مهم ترین رمان های قرن بیستم بالاخره در ایران منتشر شود.
رمان ینگه دنیا- مدار ۴۲ روایتی است از تولد آمریكا و آن چیزی كه تاریخ این كشور را ساخته است. قسمت اول این رمان یعنی مدار۴۲ در سال ۱۹۳۰ منتشر شده است و ساختار بدیع و در عین حال متفاوتش روایتی از آمریكا به دست داده كه در آن عكس ها، نواهای قدیمی، جناح های سیاسی، اجسام، مكان ها، مردگان، جنگ ها، كتاب ها و... موجب شده اند تا اثر به شدت وابسته به لوازمی شود كه در آنها روند شكل گیری انسان آمریكایی به نمایش گذاشته شده است. رمان در روایتش شكل های مختلف را مدنظر دارد. فصل هایی با نام های ثابت اخبار و دوربین عكاسی در كنار قسمت هایی قرار گرفته اند كه در آنها روزگار یك شخصیت خاص تا پایان یك پروسه- شكل گیری وضعیتش- تصویر شده است.
در بخش اخبار، بریده روزنامه های سال های اول قرن، ترانه های محلی، سخنرانی های سیاسی، صدای رادیو و... یك كلاژ تاریخی می سازند. در بخش های دوربین عكاسی، دوس پاسوس روایت های شاعرانه ای از تصاویر گنگ و به شدت شخصی ارائه می دهد و در بخش های كاملاً داستانی كه به نام قهرمان های آنها مانند «مك»، «جی. وارد مورهاوس»، «النور استادارد»، «جینی» و... نامگذاری شده، قصه آدم هایی را می خوانیم كه هر یك برآمده از فردیتی آمریكایی با روزگاری متفاوت هستند. برای معرفی این رمان - چه نقد آن مجال بسیار بیشتری می طلبد- به دو نكته اصلی اشاره می كنم:
۱- صید قزل آلا در آمریكا: جان دوس پاسوس ینگه دنیا را براساس تاریخ نگاری و گزارش مستند داستانی استوار كرده است. او كه به سنت رمان قرن نوزدهم دلبستگی فراوانی دارد، با استفاده از روحیه تاریخ گرایی آن آثار دست به نوشتن تریلوژی بزرگ «ینگه دنیا» می زند. در این رمان نقطه محوری به معنای مرسوم اش به كناری گذاشته شده و فردیت ها در راستای كلیت و گستره ای به نام «آمریكا»ی آغازین قرن بیستم كمرنگ شده و به نوعی در آن محو می شود. این نگاه مهم ترین تفاوت فكری دوس پاسوس با ادبیات قهرمان گرایی قرن نوزدهم اروپایی است كه فردگرایی را به عنوان اصلی غیرقابل تردید پذیرفته و باور كرده است.
خواندن ینگه دنیا براساس قواعدی جدید شكل می گیرد، قواعدی كه طی آن تولد كشوری بزرگ و مملو از تناقض در سایه پراكندگی آدم ها، تفاوت های مكانی و از همه مهم تر بافت ناهمگون اجتماعی ای شكل می گیرد كه آدم ها در آن به قطعاتی از پازل بزرگ آمریكا تبدیل شده اند. شاید همین نكته است كه دوس پاسوس را وامی دارد در حین روایت از روزگار یك شخصیت معمولاً عادی، گزارش وار عمل كند با سال تولد، مكان تولد، پدر، مادر، كودكی و چند حادثه تاثیرگذار، قهرمان موقتی را بسازد كه در بطن امر یك رویه از تمدن در حال ساخته شدن آمریكایی مشهود است، از «مك» روایت كند كه از كودكی به دنبال انقلاب سوسیالیستی است، از «النور استاداردی» كه دختری از طبقه متوسط است و می خواهد جزء زنان متجدد جامعه باشد، «وارد مور هاوس» را می آفریند كه اخلاق گرا است و قرار است با تلاش فراوان تولد بخشی از تجارت آمریكا را به نام خودش ثبت كند یا «جینی» كه كار می كند، كار می كند و مدام به فكر برادری است كه با نیروی دریایی آمریكا در دوردست ها است و او باید نگرانش باشد... این آدم ها و شخصیت ها كه مدام در رمان پیدا شده، روایت می شوند و دوباره بازمی گردند، فاصله میان این رفت وآمد تا فصل های كوتاه «اخبار» و «دوربین عكاسی» را پر كرده اند. اخباری كه در آنها از عصبانیت تزار تا مرگ دلخراش یك زن ولگرد حك شده اند.
از افتتاح كارخانه های فولاد تا آخرین نطق های روزولت و بین این خبرهای تیتروار را ترانه های عامیانه آن روزها پر می كنند. دوس پاسوس در این بخش ازدحام در جامعه ای را ساخته كه شنونده ده ها و یا نه هزاران تیتر خبری است و آمده است تا به یك امپراتوری جدید تبدیل شود. در فصل دیگری كه با نام «دوربین عكاسی» تكرار می شود، روح عریان دوس پاسوس و آن شاعرانگی ای را می بینیم كه تصاویر ثابت و كم تحرك بازمانده از یك روزگار خاص را توصیف می كند. این فصل های كوتاه در میان قسمت های مفصل تر داستانی از یكپارچه شدن روایت و در نتیجه تولد قهرمان جلوگیری می كند.
دوس پاسوس به یادمان می آورد كه قصه او درباره آدم هایی است كه نه به دلیل خاصیت قهرمان گونه شان بلكه از روی بخت و اقبال برای روایت شدن انتخاب شده اند. بنابراین رمان ینگه دنیا را باید گزارشی از این آدم ها دانست. گزارشی كه برای پایبندی به اصول فرمی و زیبایی شناختی اش هرگز برای توصیف مكث نمی كند و حوصله ندارد تا رویاهای شخصیت هایش را دربیش از چند كلمه- آن هم خبری- كش دهد.
در این وضعیت است كه دوس پاسوس موفق می شود تا تفاوت آشكار بین انسان آمریكایی و انسان اروپایی را روایت كند. این اتفاق نه از قیاس بلكه توسط نگاه محافظه كار و در عین حال امیدوار انسان آمریكایی اول قرن بیستم ساخته می شود. انسانی كه خیلی چیزها را دوباره می سازد و در عین حال سعی می كند تا از اجداد اروپایی اش دورتر شود. زمانی این آمریكایی را می شناسیم كه درمی یابیم اروپا را به عنوان یك توریست یا سیاح نگاه می كند و می كوشد تا اروپا و هرچه در آن هست را به عنوان «گذشته ای» كه آنچنان ارزش فكر كردن ندارد، تصور كند. جنگ اول جهانی در این روند تاثیر فراوانی دارد، آمریكا خشنود می شود و برای ثروتمندتر شدن قدم برمی دارد.دوس پاسوس با استفاده از واقعیت های برآمده از یك موقعیت تاریخی، جامعه ای را به نمایش می گذارد كه به جای فیلسوف نشدن به دنبال خوشبخت شدن است و شاید تنهایی قهرمان چپ گرایی مثل «مك» هم در چنین وضعیتی پیش می آید.
كاریكاتوری از سوسیالیسم- دوس پاسوس تا سال ها محبوب حزب های چپ گرای آمریكا بود، اما او هیچ گاه به سمت آنها نرفت- كه نمی تواند در برابر شهرهای تازه پا، آسمان خراش ها و آن چیزی كه گوركی شهر شیطان زردش نامیده بود، كاری از پیش برد. آمریكا ساخته می شود و آمال و ایده آل های زندگی اروپایی در آنجا تبدیل به گذشته ای در عكس ها و شاید برخی ترانه ها می شود.
دوس پاسوس با یادآوری این گذشته كه عیناً زیبایی از نوع شاعرانه آن است در تلاش است برای اروپایی های آمریكایی شده، تصویری متناقض و در عین حال نوستالژیك بیافریند. سنت شكست خورده و آدم های خرده پا و اغلب بی اصل و نسب او وضعیتی تازه را تعریف می كنند، وضعیتی كه در آن سرمایه و پول به عنوان پدران یك تمدن نوپا به انگاره های زیباشناختی تبدیل می شوند. راه آهن ها، شهرهای بزرگ، نژادها و در عین حال فردیت از یاد رفته نوعی از زیبایی است كه جای زیبایی قدیم را گرفته است. در راستای همین وضعیت است كه دوس پاسوس در لابه لای اخباری كه از آن سال ها در كتابش گنجانده تصویر اروپا را از نگاه جامعه ای مشتاق خبر روایت می كند: آشوب، جنگ و در نهایت مهاجرت های فراوان.
شاید آن چیزی كه نویسنده ینگه دنیا- مدار ۴۲ را به روایت از آمریكا كشانده همین اصل باشد كه آدم هایی را درك می كند كه فاقد اسلوب های اروپایی و مشتاق ول شدن در جامعه انبوه جدید هستند. این انسان اگر ماجراجویی هم كند به واسطه به دست آوردن موقعیتی بهتر برای زندگی است. در واقع آمریكایی دوس پاسوس قهرمانی است كه برای تمام كارهایش هدفی قائل است و تن به سیر و سلوك ماجراجویی های غیرتوریستی نمی دهد.
شخصیتی مانند «وارد مور هاوس» به اروپا می رود، پاریس را كشف می كند ولی تربیت آمریكایی اش به او اجازه نمی دهد تا در خیابان ها گم شود و به دنبال زیبایی ای بگردد كه قهرمان های پروست به دنبال آن بوده اند. او فرانسه می آموزد تا بتواند در بازگشت به ینگه دنیا كار نان و آب دارتری دست و پا كند، پاریس برای او تجملی است كه او بضاعت توجه كردن به آن را ندارد. این چنین است كه روحیه آمریكای تولد یافته و آماده می شود تا گذشته اش را فراموش كند.
۲- نكسوس: در رمان ینگه دنیا- مدار۴۲ واقعیت به عنوان امری ذهنی به بایگانی سپرده می شود. در واقع واقعیت به وضعیتی تبدیل می شود كه می توان آن را نگاه كرد. شاید یكی از دلایل نقاشی های فراوانی كه در رمان وجود دارد هم همین باشد.
تصاویری ساده كه وضعیت آن لحظه روایت را به خواننده «نشان» می دهند. این تكنیك هوشمندانه دوس پاسوس نشان از جنبه عینی گرایانه در تمدن آمریكایی دارد. نبرد قدیمی جهان ذهنی- به عنوان متمایزكننده فردها از یكدیگر- با جهان پیرامون- به عنوان وضعیتی كه در آن پدیده ها مورد بحث و كشف قرار می گیرند- به نفع دومی تمام می شود. جهان عینی آمریكایی كه دوس پاسوس با وسواسی گزارشی و بدون برجسته كردن زوایای انتزاعی آن روایت كرده است ذهنی گرایی را به یك سنت از یاد رفته تبدیل می كند و انسانی را می آفریند كه نیازمند است آن قدر در واقعیت عینی حركت كند كه خودش نیز به یك جزء از این كلیت تبدیل شود.
«روح جمعی» شاید برآیندی باشد كه تمام آدم های دوس پاسوس را با وجود تفاوت های طبقاتی یا زیستی شان در یك پله قرار دهد. پله ای كه آمریكا نام دارد و اجازه نمی دهد تا تفاوت ها موجب شود تا یكپارچگی به دست آمده تخریب شده و اروپایی دیگر بسازد.
در یك كلام آمریكای دوس پاسوس را باید در اروپای قرن نوزدهم جست وجو كرد و در این وضعیت كه این آمریكا برای ماجراجویی های اروپایی تره هم خرد نمی كند. تفاوت پاریس با نیویورك، شیكاگو با لندن و... از دل همین ویژگی بیرون آمده، شهر رویاها، شاعران و تاریخ در برابر شهر آسمان خراش ها، فرهنگ ها و واقعیت های تصویری باشكوه. این است كه موجب شده تا دوس پاسوس در قسمتی از رمانش آمریكا را این طور توصیف كند: «... یواس ای در جهان بزرگترین دره محصور در میان كوه ها و تپه ها است.
یو اس ای مشتی صاحب منصب حراف است كه حساب های بانكی بی شمار دارند. یو اس ای مردان بسیاری است كه در گورستان آرلینگتون دفن شده اند. یو اس ای حروفی است كه در انتهای نشانی برخی از نامه ها می نویسند. اما یو اس ای بیش از هر چیز گفتار مردم است.» بنابراین رمان ینگه دنیا را باید تركیبی از تمام تناقض هایی دانست كه در اروپا تبدیل به «فرهنگ ها» و در آمریكا تبدیل به «فرهنگ» شد. جان دو س پاسوس با این خلاقیت توانست مراحل شكل گیری توهم مهاجرانی را روایت كند كه به آرامی دست از فردیت های خود شستند، واقعیت های ذهنی را آن سوی اقیانوس جا گذاشتند، هنر و ادبیات را به دیوار آویخته و در كتابخانه ها گردگیری كردند و به دنبال ساختن كشوری برای خود شدند.
این قهرمان ها وضعیت و كاربردهای جدیدی برای ابزار، لوازم و ارزش های كهن تعریف كردند و به همین دلیل است كه روند حركت آنها چنان فزاینده و شتابان است كه دوس پاسوس تامل و مكث بر سر شكست ها و پیروزی های آنها را جایز ندانسته و فقط و فقط روایتشان می كند. روح ناآرام او در برابر این عمل اجتماعی نمی ایستد، بلكه با توسل به فضاهایی كوتاه شاعرانگی از دست رفته را در میان عكس ها و تصاویر مختلف جست وجو می كند. این وضعیت است كه رمان ینگه دنیا- مدار۴۲ را به یكی از درخشان ترین رمان های مدرن قرن بیستم تبدیل كرده است. اثری كه خوانش آن اشاره به چگونگی شكل گیری انسان آمریكایی در قالبی به شدت تاریخی دارد زیرا این انسان از تاریخ بیرون آمد و تلاش كرد تا تاریخ دیگری را بسازد. این چیزی است كه دوس پاسوس بزرگ روایت كرده است. هجمه ای از تصاویر، اخبار، مرگ ها و تولدها كه فرصت زیادی برای روایت شدن ندارند و مدام جای خود را به دیگری می دهند...
مدار۴۲ قسمت اول این تریلوژی به هم پیوسته یعنی ینگه دنیا است. این رمان در ۵۱۷ صفحه و با قیمت ۶۵۰۰ تومان توسط انتشارات هاشمی منتشر شده است. قسمت های دوم و سوم این سه گانه مستقل و در عین حال به هم پیوسته به تدریج منتشر خواهند شد. دوس پاسوس به سال ۱۸۹۶ به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۰ از جهان رفت. او یكی از بزرگترین رمان نویسان قرن بیستم است كه نگاهش تاثیر فراوانی بر رمان نویسی نیمه دوم قرن بیستم گذارد.
پی نوشت:
نام هر دو سر فصل برگرفته شده از دو رمان آمریكایی، صید قزل آلا در آمریكا نوشته ریچارد براتیگن و نكسوس نوشته هنری میلر.
مهدی یزدانی خرم
جان دوس پاسوس
ترجمه :سعید باستانی
انتشارات هاشمی
چاپ اول - ۱۳۸۵
تعداد: ۲۲۰۰
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید