جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زنده باد شور فوتبال


زنده باد شور فوتبال
وقتی بارسلونا فصل پیش در مرحله یك هشتم نهایی فوتبال جام قهرمانان باشگاه های اروپا مغلوب چلسی شد، درس های گرانی را برگرفت.مهم ترین درس این بود كه نباید در اروپا همان طور بازی كند كه در اسپانیا بازی می كند. به این خاطر بود كه در این فصل بارسا را قدری محتاط تر دیدیم. درست است كه این تیم كاتالونیایی همچنان هجومی ترین تیم اروپا نشان داد اما صعودها و رسیدنش به فینال را مدیون این بود كه تصمیم گرفت گاهی فقط در فكر حفظ نتیجه باشد. كسب تساوی خانگی ۱-۱ با چلسی در شرایطی كه دیدار رفت را در زمین تیم لندنی ۱-۲ برده بود، اكتفا به تساوی صفر- صفر در خانه بنفیكا و سپس قناعت ورزیدن به تساوی بدون گل در نوكمپ در برابر میلان در حالی كه بازی سن سیرو ۰-۱ به سود یاران رونالدینیو تمام شده بود، حكایت از این داشت كه بارسا به این نتیجه رسیده است كه ریسك های كلان نكند و دقیقاً به سمت چیزی كه نیاز دارد، برود و فقط چنان امری را هدف گیرد و نه لزوماً بیش از آن را.
بارسا فقط در نیمه دوم بازی فینال به اصل خویش و هجوم همه جانبه بازگشت و آن هم بدین سبب بود كه از حریف انگلیسی خود ۰-۱ عقب افتاده و در آستانه واگذاری جام بود و چیزی وجود نداشت كه بخواهد حفظش كند. با این حال این تیم پس از ثمر دادن هجوم هایش و زدن دو گل طی فقط چهار دقیقه دوباره در پز جدید خود كه یك «عاقل صبور» است فرو رفت و به حفظ نتیجه و به واقع «فتح جام» پرداخت. بله بارسا به این خاطر قهرمان شد كه یاد گرفت عقل را در وجود پرشور خود بنشاند و از این فاكتور و عامل صبر و نگرش حرفه ای هم در سلسله كارها و برنامه هایش سود بجوید و فقط شعله ای از آتش و كلكسیونی از شور و احساس نباشد كه اضافه بر سوزاندن اردوی حریفان احتمالاً خود را نیز به آتش بكشد. شاید بازی های مرحله اول (گروهی) جام كه طی آن بارسا حریفانش را در نوكمپ به توپ بست و كمتر از سه گل به آنها نزد، نشانگر چیزی خلاف این و وجود همان روحیه كمال طلبی تهاجمی و فوتبال نمایشی در وجود بارسا بوده باشد اما هرچه مسابقات بیشتر پیش رفت، بارسا محتا ط تر و بهتر بگوییم عاقل تر شد و یاد گرفت كه براساس نیازش و برای كسب نتیجه ای كه لازم است بازی كند و نه لزوماً برای به وجد آوردن تماشاگران. چنان كاری را به خودی خود رونالدینیو تحت هر شرایطی انجام می داد، اما فرانك رایكارد دورادور او مهره هایی را كاشت كه اجرای فوتبال حساب شده و تدافعی و حتی اتلاف وقت را بلد باشند. تكرار قهرمانی اروپا بعد از ۱۴ سال بدون این فاكتور غیرقابل دستیابی بود.
• یك تفاوت دیگر
تفاوت عمده دیگری كه در بارسلونا در قیاس با سال های اخیر به وجود آمده بود و آن نیز از نگرش فوق نشات می گرفت، بهتر و كم نقص تر دفاع كردن بود. بارسا طی تمام این سال ها به داشتن دفاعی بیش از حد باز و رو به جلو معروف بود و چه در دوره ای كه آن را فرانك دی بوئر هلندی هدایت می كرد و چه حتی در سال های اخیر كه كارلس پویول سكاندار شده بود ( و هنوز هم هست) دفاع بارسا چیزی نبود كه بتوانید به آن امید ببندید و شیارهای فراوان موجود در آن و نگرش كاملاً تهاجمی حاكم بر تیم سبب می شد كه هر تیم و هر رقیبی بتواند به آن گل بزند و چه بردها و جام هایی كه از این طریق از مشت امثال فان گال، ركساچ و سرا فرر پرید.
با همین عامل می توان قهرمان نشدن تیم رایكارد در فصل گذشته مسابقات جام باشگاه های اروپا را نیز تعبیر و تفسیر كرد. اما تیم امسال با دفاع «جمع تر و نزدیك تر» پویول، ماركز، اوله گوئر، فان برونك هورست و سیلوینیو و با كمك محسوسی كه پیوسته تیاگوموتا، فان بومل، اد میلسون و ژاوی (در روزهای پیش از مصدومیت) از خط میانی به آن می رساندند و با مشاركت گاه به گاه اینیستا و بله تی در این امر كم شیارتر و كم اشتباه تر از گذشته شد و به همین خاطر بود كه در لالیگا هم صاحب عنوان برترین خط دفاعی شد. (نتیجه دیدار دیشب بارسا با بیلبائو در این آمار محاسبه نشده است.) درست است كه همیشه «والدس»ی وجود داشت تا گاه به گاه با دادن یك سوتی كل دستاوردهای تیم را به خطر اندازد و حتی به باد بدهد، اما بارسلونا اصل خوب دفاع كردن و بسته بازی كردن در زمین خودی را تا حدی آموخت و اینچنین بود كه وقتی جام قهرمانان اروپا وارد مراحل حذفی خود شد در هفت بازی خود تا پایان راه فقط سه گل خورد (دو تا از چلسی و یكی از آرسنال) و دروازه اش را در برابر بنفیكا و میلان به كلی بسته نگه داشت.
برای تیمی كه آسان ترین و بیشترین گل ها را می خورد این بزرگترین دستاورد و موفقیت محسوب می شد. می توان هنوز هم گفت و تاكید كرد كه نقش «رونالدینیو»ی بازیگر از رل «رایكارد» مربی در بارسا بسیار بیشتر است و پرسید كه این چگونه تیمی است كه وقتی ستاره برزیلی اش نیست، به كلی بی برگ و بار می شود و چیزی حدود ۵۰ درصد و حتی فراتر از آن نزول می كند اما نمی توان این را هم نگفت كه تركیب فعلی بارسا نسبت به تمامی ۱۰ سال اخیر و به واقع از زمان رفتن كرویف به بعد منسجم تر و یكدست تر و دوستی ها و وحدت ها در آن بسیار بیشتر از مقاطع دوگانه حضور فان گال و یا مقاطع كوتاه تر مربیگری امثال ركساچ است.
• نمایش سرعت
امروز بارسلونا مجری یكی از سرعتی ترین فوتبال های اروپا است و تغییرش از حالت دفاع به حمله در سریع ترین زمان صورت می پذیرد و بال های نفوذی خوبی مثل بله تی و فان برونكهورست (سیلوینیو) این تیم را قادر می سازد كه سانترهای بریده قشنگی را با ارتفاع كم و در كمترین زمان به روی دروازه حریفان بفرستد كه خوراك مناسبی برای لارسن و اتوئو محسوب می شوند.
به علاوه همیشه رونالدینیو هست تا در روزهای گره خوردن همه چیز و همه كس با حركات جادویی اش و یكی دو پاس تودر تمام مشكلات را حل كند و میدان گیری های موتا، اینیستا و اد میلسون در پشت سر او و وجود آدم هایی فیزیكی و دعوایی مانند فان بومل پشتوانه ای برای اوست تا در فضایی امن تر حركت و برای حریفان تولید خطر كند.
تعاریف فوق ما را به این باور می رساند كه بارسای فعلی كامل ترین بارسلونا در دوره بعد از كرویف است. تیمی كه به لحاظ سنی جوان است اما ناپخته هم نیست و هرچند شكست ناپذیر نیست اما همیشه شور و تكنیكی را دارد كه برای حریفان كابوس ساز است.
شما در برابر چنین تیمی هیچ گاه احساس امنیت نمی كنید و حتی دفاع چندلایه آرسنال نیز سرانجام چهارشنبه شب در برابر این تیم سر تسلیم فرود آورد. درست كه اخراج زودهنگام ینس لمن و ۱۰ نفره شدن آرسنال بیشترین سهم را در شكست این تیم داشت اما از حق نباید گذشت كه جاگیری های عالی لارسن سوئدی در عمق خط دفاعی خسته شده آرسنال در نیمه دوم و پاس ها و بهتر بگوییم اشاراتی كه وی به توپ می كرد، سبب شد تمام انسجام و فشردگی دفاعی تیم آرسن ونگر سرانجام محو شود و اتوئو و بله تی با جانشین غیر قابل اعتماد لمن (آلمونیای اسپانیایی) تك به تك شوند و كار را تمام كنند. سرعت انتقال و صحت پاس های مردان بارسلونا در این مقطع از بازی خیره كننده و تماشایی بود و رازهای پیروزی این تیم را برملا می كرد. مهمترین و ساده ترین راز این بود كه وقتی سلاح سرعت را به كار می گیرید، امكان ندارد كه حریف سرانجام تسلیم نشود. دقت مجدد در نحوه رد و بدل شدن پاس ها و توپ ها بین رونالدینیو، لارسن و اتوئو روی گل اول و لارسن و بله تی روی گل دوم كاملاً نشانگر این حقیقت است. بارسا به واقع در طول فصل نیز اكثر حریفان خود در لیگ اسپانیا را هم با همین سلاح و با فاكتور سرعت در صدور پاس و حركت دائمی در محوطه جریمه از پای درآورده بود و به خوبی بلد است كه چگونه در یك چشم به هم زدن پا بر پدال گاز بگذارد و با ایجاد غافلگیری روبه روی دروازه حریف سبز شود و ضربه نهایی را بزند.
• یك گنج
بارسا دومین قهرمانی خود را مانند پیروزی اول كه در سال ۱۹۹۲ با هدایت هموطن افسانه ای رایكارد (كرویف) به دست آمد، مدیون بازی بسیار سریع و تهاجمی و ایضاً همه گیر و حساب شده خود است و هر دو قهرمانی زمانی به دست آمد كه تیم اسپانیا پذیرفت باید به جز دروازه حریف میانه میدان و دروازه خود را نیز ببیند و به جای ۹۰ دقیقه شتاب صرف، ۹۰ دقیقه تهاجمی و منطقی بازی كند و آن قدر صبر داشته باشد تا حریف به آرامی از پای درآید. این عقل و بینشی بود كه در «بارسا»ی فصل پیش وجود نداشت و فقط گذشت زمان آن را به عنوان یك گنج به یك ورزشكار و یك تیم می بخشد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید