جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


انحرافات از کجا می آیند


انحرافات از کجا می آیند
● جامعه شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران
كتاب «جامعه شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران» توسط دكتر داور شیخاوندی، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران در هفت دفتر (دفتر نخست: گذار از اجتماع سنتی به جامعه صنعتی / دفتر دوم: نظریه های جامعه شناسیك آسیب شناسی و انحرافات / دفتر سوم: نگرش اسطوره ای _ تاریخی، انسان شناسیك و جامعه شناسیك به نظم و نظارت در اجتماعات كهن و جوامع معاصر / دفتر چهارم: رابطه انحرافات و مسائل جامعتی با ساختار های جامعه / دفتر پنجم: رابطه ساختار معیشتی شهری با آسیب پذیری و آسیب زدایی / دفتر ششم: نهادهای آسیب زا و آسیب زدا / دفتر هفتم: قربانیان دود و دم و بیداد) و در نوزده بخش تنظیم و تدوین شده است. از ویژگی های قابل توجه در این كتاب می توان به فهرست جداول، نمودارها و شماره بندی موضوعات و مباحث در هر دفتر اشاره كرد كه دسترسی خوانندگان را به مفاهیم كتاب و موضوعات مشخص و مدنظر، جهت پژوهش و تحقیق، آسان می كند.
قبل از اینكه به مرور بخش هایی از كتاب بپردازیم، این نكته اساسی را متذكر گردم كه جامعه شناسی انحرافات در میان سایر حوزه های جامعه شناسی عینی تر و كاربردی تر است و در مقابل می توان به جامعه شناسی شناخت (معرفت) كه ذهنی تر و انتزاعی تر است اشاره داشت.
انحرافات اجتماعی پدیده های ناشی از زندگی جمعی هستند كه در جامعه به وجود می آیند و علت و معلولی عمدتاً ناشی از ساختارهای جامعه دارند، كه نقض قوانین و هنجارهای جامعه اند از جامعه شناسی و به طور خاص، جامعه شناسی انحرافات می توان پرسید «در چه نوع جامعه ای این امر رخ می دهد؟ چه شرایط [و منزلت] اجتماعی باعث می شوند افراد انسانیت خود را از دست بدهند؟ علل اجتماعی فقر، جرم و جنایت و خشونت ویرانگر چیست؟» [جوئل شارون، صبوری، ۸۲ ، ۲۰] و از طرف دیگر اینكه به علت وجود جمعیت جوان در هر جامعه به ویژه كشور و جامعه خودمان ایران كه حداقل نیمی از جمعیت آن را جوانان تشكیل داده اند پرداختن به مسائل و آسیب های اجتماعی از قبیل طلاق، ازدواج، اشتغال، دزدی، فحشا و غیره امری بدیهی است و باید پژوهشگران به این مسائل در جامعه شناسی ایرانی توجه بیشتری نمایند. نویسنده كتاب در این اثر پژوهشی تمام تلاش خود را به كار گرفته است تا تصویری روشن و كاربردی از جامعه شناسی انحرافات و مسائل آن نسبت به جامعه ایران ارائه كند. برای نمونه، وی در دفتر پنجم پس از بررسی ساختار فضایی معیشتی ما بین شهر و روستا و تضادهای آن، به پرخاشگری و ناامنی در بافتار فضای شهری می پردازد.
وی می نویسد: «جهش ناگهانی پرخاشگری در شهرهای بزرگ در ارقام و آمار خودنمایی می كند: در فاصله دهه ۱۳۸۲ _ ۱۳۷۶ در ایران تعداد زندانیان جرم و جنایت ۳ برابر گشته است، ولی اگر ارقام را برحسب تعداد پرونده های [موجود] مورد رسیدگی قرار دهیم در می یابیم كه تعداد آنها از «صندوق زنی» مسلحانه از بانك ها و طلافروشی ها ... تا كیف قاپی چندین برابر گشته است. از آن تاریخ تاكنون این نوع جرایم به فزونی فزاینده خود ادامه داده اند.» (ص ۳۱۹)
وی در ادامه به بررسی میزان پرخاشگری در شهر تهران در سال ۱۳۸۰ پرداخته و می نویسد اگر این جرایم را بر تعداد استان های كشور به تساوی تقسیم كنیم: ۱۶ فقره قتل برای هر استان، ۱۵ فقره تجاوز به عنف در هر استان، ۱۳ فقره آتش سوزی عمدی در هر استان، ۱۸۳۳ فقره سرقت از خانه و سایر ارقام و آمارها پیرامون مسائل اجتماعی در ایران كه نشان دهنده میزان شدت و فزونی آسیب های اجتماعی در ایران است.
در ادامه وی به احساس ناامنی، خاستگاه ترس و غیره می پردازد كه جالب و خواندنی است. نویسنده كتاب دفتر ششم را به «نهادهای آسیب زا و آسیب زدا» اختصاص داده و نهاد آموزش و پرورش را مدخل ورود به این بحث قرار می دهد.
وی در این باره می نویسد: «آموزشگاه با تمام قوانین و مقرراتش به مثابه كارخانه ای است كه مواد خام، چون كودكان، تحت شرایط خاص و در قالب ویژه، اعمال و رفتاری را فرا می گیرند كه برای عموم گروه ها و طبقات جامعوی ظاهراً یكسان است.» (ص ۳۶۸)
وی معتقد است كه مدرسه تلاش در همسان سازی انسان ها بدون ارزش های قومی، فرهنگی و اجتماعی را باید هدف و مدنظر خود قرار دهد (به عنوان نهادی آسیب زدا)، كودكان در مدرسه با آموختن نظم و مقررات، خود را برای اطاعت از قوانین كلان تر در جامعه آماده می سازند، كودكان در بازی های دسته جمعی می آموزند كه چگونه و چرا باید اهداف گروهی را بر هدف های فردی خویش ترجیح دهند، كودك در مدرسه با اصل پاداش و كیفر آشنا می شود؛ اصلی كه بعدها با ورود به عرصه های اجتماعی به طور رسمی تر و جدی تر با آنها مواجه می شود.
وی در ادامه بدین نكته اشاره دارد كه آموزشگاه می تواند نهادی آسیب زا نیز تلقی گردد، زمانی كه امكانات آموزشی به طور برابر در میان اقشار مختلف جامعه تقسیم نگردد، این عدم یكسانی و توازن می تواند عاملی در ایجاد تنش و بزهكاری در جامعه شود. وی به ۲۴ مورد از عوامل مستقیم و غیرمستقیم دخیل در این فرآیند اشاره می كند، كه در زیر به چند مورد جهت نمونه اشاره می كنیم:
۱- كمبود معلمان متبحر در سطح ابتدایی، راهنمایی و متوسطه ۲ـ نامساعدبودن شرایط برای فعالیت های آموزشی ۳- محافظه كار بودن نظام آموزشی ۴- نبود مشاوران و مددكاران اجتماعی در نظام آموزشی در كنار دانش آموزان (به طور جدی نه صوری) و سایر موارد كه خواندنی است.
وی در ادامه همچنین به پژوهش هایی كه در این عرصه صورت گرفته است اشاره دارد كه به غنای این دفتر افزوده است. وی در ادامه به این مهم می پردازد كه «رسانه های جمعی» تا چه حد در آسیب زدایی و آسیب زایی در جامعه نقش دارند. «در میان رسانه های جمعی فیلم های سینمایی به عنوان یك عامل موثر در انحراف و بزهكاری جوانان سابقه قدیم تری دارد. نمایش اعمال خشونت بار، كشتار، جنایت، خون آشامی (دراكولا) و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی و تشدید اعمال انحرافی و بزه اثر بسزایی دارد.» (ص ۳۹۸)
وی معتقد است كه فیلم ها خود فی نفسه تولیدكننده و آفریننده جرم و جنایت نیستند (البته نویسنده این نظر را مبتنی بر پژوهش های به عمل آمده ابراز می دارد) بلكه در نزد افرادی كه زمینه های خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی آنان مستعد جرم زایی است می تواند عاملی در سوق دادن فرد به انحراف باشد. در ادامه این دفتر وی به بررسی سایر نهادهای مرتبط با رسانه های جمعی آسیب زا و آسیب زدا پرداخته است. در نهایت باید گفت كه پرداختن به مسائل و مشكلات جامعه باید در نزد جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی كشورمان در طیف گسترده تری مورد توجه قرار گیرد تا جامعه ای سالم تر و انسانی تر داشته باشیم.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید