شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آموزگار مثل‌ بهار،مثل‌ باغ‌


آموزگار مثل‌ بهار،مثل‌ باغ‌
● معلم‌ و روز معلم‌ از نگاه‌ دانش‌ آموزان‌ نسل‌ سوم‌
روز معلم‌ همیشه‌ سعی‌ می‌كردیم‌ بدون‌ صرفه‌جویی‌ در پول‌ توجیبی‌، بهترین‌ هدیه‌ معلم‌، مال‌ هر كدام‌ ما باشد. فكر می‌كردیم‌ با این‌ كار یكی‌ دو هفته‌ از پای‌ تخته‌ رفتن‌ و درس‌ جواب‌ دادن‌ بیمه‌ایم‌. شور و حال‌ عجیبی‌ بود روزهای‌ گل‌ و كادو و مهربانی‌های‌ بی‌حد معلم‌...
با اینكه‌ سال‌ها است‌ كه‌ آن‌ روزها رفته‌اند و من‌ دیگر جای‌ هر روز رفتن‌ به‌ مدرسه‌، سرسختانه‌ غرق‌ كار و زندگیم‌ و روزها و ساعت‌ها برایم‌ به‌ تندی‌ می‌روند، اما هیچ‌وقت‌ دوازدهم‌ اردیبهشت‌ فراموشم‌ نمی‌شود. روز معلم‌ همیشه‌ یادآور خاطرات‌ قشنگ‌ دوران‌ كودكی‌ من‌ است‌.
پرداختن‌ به‌ روز معلم‌ بهانه‌یی‌ است‌ برای‌ من‌ كه‌ به‌ سراغ‌ مدرسه‌ بچگی‌هایم‌ بروم‌ و با بچه‌ها حال‌ و هوای‌ آن‌ روزها را دوباره‌ زنده‌ كنیم‌. بچه‌ها از روز معلم‌، هدیه‌ها و حس‌ و حالشان‌ بگویند و من‌ مثل‌ یك‌ بچه‌ مدرسه‌یی‌ پر شور و نشاط‌ به‌ حرف‌هایشان‌ گوش‌ دهم‌.
شاید برای‌ اولین‌ سوال‌، پرسیدن‌ اولین‌ باری‌ كه‌ بچه‌ها از معلمشان‌ قدردانی‌ كرده‌اند جالب‌ باشد.
حسین‌ مختاری‌ می‌گوید: اولین‌ بار سال‌ اول‌ دبستان‌ بودم‌. برای‌ خانم‌ معلم‌ جشن‌ گرفتیم‌. جشن‌ خیلی‌ خوبی‌ بود. آنقدر خوب‌ كه‌ بعد از ده‌ یازده‌ سال‌ از آن‌ روز تمام‌ تصویرهایش‌ در ذهنم‌ هست‌. كلی‌ گریه‌ كردم‌ كه‌ برای‌ خانم‌ معلم‌ دو تا هدیه‌ بگیرم‌، اما هر كاری‌ كردم‌ نشد كه‌ نشد.
اما هر چه‌ از آن‌ سال‌ فاصله‌ گرفتیم‌ و به‌ كلاس‌های‌ بالاتر آمدیم‌، جشن‌ ما كمرنگ‌تر شد. به‌ نظرم‌ هنوز هم‌ می‌شود جشن‌های‌ كوچك‌ و ساده‌یی‌ برای‌ قدردانی‌ از معلم‌ها و دبیرانمان‌ برگزار كنیم‌.
كمی‌ هم‌ نسبت‌ به‌ قبل‌ فكرمان‌ عوض‌ شده‌. سال‌های‌ اول‌ فكر می‌كردیم‌ باید برای‌ جا داشتن‌ در دل‌ معلم‌ یك‌ هدیه‌ بزرگ‌، یك‌ هدیه‌ گرانقیمت‌ برایش‌ تهیه‌ كنیم‌.
مجید ذاكری‌ می‌گوید: همه‌ چیز انگار عوض‌ شده‌، روز معلم‌ كمی‌ از شور و حال‌ افتاده‌. آن‌ قدیم‌ترها با معلم‌ها وقتی‌ در حیاط‌ صف‌ می‌بستیم‌، جلوی‌ بچه‌ها توی‌ حیاط‌ هدیه‌ می‌دادند. این‌ روزها اصلا خبری‌ نیست‌. ضمن‌ اینكه‌ قبلا معلم‌ها به‌ پاسداشت‌ چنین‌ روزی‌ با درس‌ و مشق‌ آدم‌ كاری‌ نداشتند و همه‌ در سایه‌ شادی‌ و نشاط‌ خیالشان‌ راحت‌ بود.
حسین‌ صاحب‌ زمانی‌ كه‌ به‌ نظر شیطنتش‌ بیشتر از بقیه‌ است‌ هر سال‌ روز معلم‌ كار جالبی‌ می‌كرده‌: تا سال‌ دوم‌ راهنمایی‌ من‌ همیشه‌ برای‌ معلم‌هایم‌ هدیه‌ می‌بردم‌ و از آنها تشكر و قدردانی‌ می‌كردم‌. اما سال‌ دوم‌ وقتی‌ برای‌ معلمم‌ آقای‌ جعفری‌ هدیه‌ بردم‌ گفت‌: بهترین‌ هدیه‌یی‌ كه‌ به‌ من‌ می‌دهی‌ این‌ است‌ كه‌ درست‌ را بخوانی‌ و اینقدر شیطنت‌ نكنی‌.
من‌ هم‌ از سال‌ بعد سعی‌ كردم‌ به‌ عنوان‌ هدیه‌ درسم‌ را خوب‌ بخوانم‌ و در روز معلم‌ كمتر شیطنت‌ كنم‌!
می‌پرسم‌ حالا این‌ حرف‌ در تغییر رویه‌ات‌ موثر بود و تو درسخوان‌ شدی‌؟ می‌گوید: خیلی‌ سعی‌ كردم‌. اما متاسفانه‌ نتوانستم‌ از پس‌ درس‌ها بخوبی‌ بر بیایم‌ و با كلی‌ زور و زحمت‌ هر سال‌ قبول‌ می‌شوم‌.
بچه‌ها از معلم‌هاشان‌ و سختگیری‌های‌ بعضی‌ از آنها هم‌ می‌گویند. به‌ هر حال‌ سختگیری‌ برای‌ بعضی‌ معلم‌ها از اموری‌ است‌ كه‌ بدون‌ آن‌ معلمی‌ ممكن‌ نیست‌.
رضا حسین‌ پور می‌گوید: خدا را شكر تا به‌ حال‌ معلمان‌ خوبی‌ داشته‌ایم‌. سختگیری‌ برای‌ همه‌ وجود دارد و چیزی‌ نیست‌ كه‌ بخواهیم‌ از آن‌ بنالیم‌. تازه‌ وقتی‌ پایان‌ سال‌ می‌شود و كارنامه‌ می‌گیریم‌ می‌فهمیم‌ كه‌ بعضی‌ از سختگیری‌های‌ آنها واقعا لازم‌ بوده‌ و به‌ جای‌ اینكه‌ از او دلخور و ناراحت‌ باشیم‌ به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌ كه‌ معلم‌ صلاح‌ ما را می‌خواهد.
و معلم‌ نمونه‌. نظر بچه‌ها در مورد معلم‌ نمونه‌ این‌ است‌: از نظر من‌ معلم‌ نمونه‌ كسی‌ است‌ كه‌ وقت‌ را در كلاس‌ هدر نمی‌دهد و طوری‌ درس‌ می‌دهد كه‌ همه‌ چه‌ آنهایی‌ كه‌ زرنگند و چه‌ آنهایی‌ كه‌ تنبل‌ هستند درس‌ را می‌فهمند. اینها حرف‌های‌ صابر فلاح‌پور و تعریفش‌ از یك‌ معلم‌ نمونه‌ بود. او ادامه‌ می‌دهد: البته‌ بد هم‌ نیست‌ كه‌ معلم‌ ظاهری‌ مرتب‌ و آراسته‌ داشته‌ باشد، برای‌ حرف‌ بچه‌ها ارزش‌ قایل‌ شود، به‌ صحبت‌های‌ همه‌ گوش‌ دهد و كمی‌ هم‌ از خشك‌ بودن‌ كلاس‌ جلوگیری‌ كند.
مثلا می‌شود پس‌ از چند دقیقه‌ درس‌ دادن‌، چند دقیقه‌ به‌ بچه‌ها استراحت‌ بدهد و با آنها گفت‌وگو كند.
اما خیلی‌ از ماها كه‌ دانش‌آموز بودیم‌، دوست‌ داشتیم‌ وقتی‌ بزرگ‌ می‌شویم‌ شغل‌ معلمی‌ را انتخاب‌ كنیم‌. بچه‌های‌ امروزی‌ چطور فكر می‌كنند؟!
احسان‌ رهنما می‌گوید: نه‌! دوست‌ ندارم‌. استعدادش‌ را هم‌ ندارم‌. چند ساعت‌ پای‌ تخته‌ ایستادن‌ كار من‌ نیست‌. به‌ نظرم‌ معلمی‌ را باید كسانی‌ كه‌ فداكارند انتخاب‌ كنند.
معلم‌ موفق‌ از نظر بچه‌هایی‌ كه‌ نظراتشان‌ را شنیدم‌ كسی‌ است‌ كه‌ نوآوری‌ و ابتكار داشته‌ باشد، چون‌ معلمی‌ مثل‌ سایر شغل‌ها نمی‌تواند هر روز به‌ یك‌ شیوه‌ ثابت‌ تكرار شود، بلكه‌ با توجه‌ به‌ احساسات‌ و روحیه‌ شاگردان‌، معلم‌ باید روش‌های‌ جدیدی‌ با خود به‌ كلاس‌ بیاورد و بتواند شرایط‌ جدیدی‌ به‌ وجود آورد.
او علاوه‌ بر اطلاعاتی‌ كه‌ در رشته‌ خود و شیوه‌ تدریس‌ مناسب‌ دارد، باید در زمینه‌های‌ دیگر از قبیل‌ برنامه‌ ریزی‌، مشاركت‌ در حل‌ مسائل‌، راه‌ پیشرفت‌ تحصیلی‌ دانش‌آموزان‌، برطرف‌ كردن‌ مشكلات‌ دانش‌آموزان‌، انضباط‌ كلاسی‌ و سرعت‌ كار تبحر داشته‌ باشد.
اما معلم‌ ناموفق‌ از منظر بچه‌ها چه‌ كسی‌ می‌تواند باشد. علی‌ علیلو در این‌ باره‌ می‌گوید: تا به‌ حال‌ به‌ این‌ فكر نكرده‌ام‌ كه‌ معلم‌ ناموفق‌ چه‌ كسی‌ است‌. ولی‌ از نظر من‌ این‌ معلم‌ مطمئنا بی‌نظمی‌ زیادی‌ دارد به‌ وضعیت‌ كلاس‌ و بچه‌ها كاری‌ ندارد و در یك‌ جمله‌ كلاس‌ را برای‌ این‌ می‌آید كه‌ وقت‌ بگذارد و زودتر برود. همانطور كه‌ معلم‌ از بچه‌ها انتظار دارد، دانش‌آموزان‌ هم‌ از معلمین‌ خود انتظاراتی‌ دارند:
انتظار ما از دبیران‌مان‌ این‌ است‌ كه‌ به‌ كلاس‌ روح‌ ببخشند، چون‌ كلاس‌ بخشی‌ از زندگی‌ ما است‌ كه‌ علاوه‌ بر درس‌ می‌توان‌ تجربیات‌ و مسائل‌ واقعی‌ زندگی‌ را در آن‌ آموخت‌. دبیر می‌تواند با مطرح‌ كردن‌ مسائل‌ و تجربه‌های‌ زندگی‌ روزمره‌، زندگی‌ واقعی‌ را به‌ كلاس‌ بیاورد و ما را برای‌ فردا آماده‌ كند. ما نمی‌خواهیم‌ معلممان‌ را تنها جلو تخته‌ سیاه‌ یا در حال‌ سخنرانی‌ ببینیم‌، بلكه‌ دوست‌ داریم‌ او نیز زمانی‌ را به‌ شنیدن‌ حرف‌های‌ ما اختصاص‌ دهد.تقارن‌ روز معلم‌ و بهار هم‌ نكته‌یی‌ است‌ كه‌ خیلی‌ از ما به‌ آن‌ توجه‌ نكرده‌ایم‌. جواد هاشم‌زاده‌ به‌ این‌ تقارن‌ اشاره‌ خوبی‌ دارد: روز معلم‌ در فصل‌ بهار است‌، چون‌ معلم‌ هم‌ مثل‌ بهار منشا خلاقیت‌، زایندگی‌ و دگرگونی‌ است‌. با معلم‌ است‌ كه‌ باغ‌ اندیشه‌ورزی‌ دانش‌آموزان‌ بارور می‌شود. معلمی‌ یعنی‌ شغل‌ انبیا، پس‌ فضل‌ خدا شامل‌ حال‌ معلم‌ است‌.و آخرین‌ حرف‌ را از شاگرد موفق‌ مدرسه‌ می‌شنویم‌: رمز موفقیت‌ من‌ و همه‌ دانش‌آموزان‌ موفق‌ در ارتباط‌ خوب‌ و مثبت‌ با معلم‌ خلاصه‌ می‌شود.
احسان‌ حسینی‌


همچنین مشاهده کنید