جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جنگ بی پایان آمریکا


جنگ بی پایان آمریکا
از زبان این و آن می شنویم، جهان در یازدهم سپتامبر دگرگون شد. در حقیقت، جهان در بیستم سپتامبر دگرگون شد؛ روزی که جرج دبلیو بوش خطاب به مردم در سراسر کشور، جهاد آمریکایی را اعلام کرد.او گفت: "هم اکنون هر کشور در هر منطقه از جهان باید تصمیم قطعی خویش را بگیرد، یا با ما هستید، یا با تروریست ها". به نظر می رسد سیاست مستقل و میانه روی مفاهیمی هستند که به جهان قدیم تعلق دارند. او همچنین گفت: "طالبان باید هر تروریست و هر کسی که در ساختار حمایت کننده از آن ها فعالیت می کند تحویل دهد". مثل اینکه – مکافات تنها برای مجرم – نیز مفهوم بی ربط دیگری است. معنی ساختار حمایت کننده چیست؟ این است پرسش کسانی که از جنگ جدید سردر نمی آورند."آن ها یا تروریست ها را تحویل خواهند داد یا در سرنوشتشان شریک خواهند شد". مکافات جمعی، بخشی از نظم نوین جهانی است.
بوش مکرراً اظهار داشت که این مسئله ربطی به برخود مذاهب ندارد اما در عین حال گفت: "ترس و آزادی، ظلم و عدالت همواره با یکدیگر در جنگ بوده اند و ما می دانیم که خداوند در این بین بی طرف نیست ".
خدا با ماست و بنابراین پرسشهای مشکل برانگیز نیاز به پاسخ ندارند. ما نیاز نداریم درباره نبردی تردید به خود راه دهیم که به گفته وزیر دفاع "باتلاق را خشک می کند". و با قرض گرفتن از واژه های کهنه و مستعمل مخصوص نیروهای ضد شورش آنرا توجیه می کند. واژهایی که می توان آن ها رابه کشتار شهروندان به منظور احتراز از ایجاد "پوشش" برای گروههای مورد نظر تعبیر و تفسیر کرد.هدف جنگ جدید "عدالت بی پایان"است. پنتاگون با لحنی مبنی بر بنیادگرایی مسیحی در تقابل با احساسات مسلمانان این عنوان را پس گرفته است. اما آن نمی تواند احساس تشویش و نگرانی برجای مانده از این عنوان در ما رانیز بازپس گیرد. احساس تشویش و نگرانی از این که برنامه ریزان پنتاگون دیگر از موضع گستردن نامحدود عدالت در سراسر جهان سخن نمی گویند.
جنگ قرن بیست و یکم هم اکنون آغاز شده است. این عدالت به ضرب شمشیر است. جنگ با پیروزی خاتمه می یابد نه صلح و بوش نیز تصریح کرده است که شمشیر برای زمانی طولانی از غلاف بیرون خواهد ماند.حتی بعد از این عمل تحریک آمیز که در قالب چنین حمله وحشیانه و غیرانسانی صورت پذیرفت، ایالات متحده می توانست مسیر عاقلانه ای را انتخاب کند. بوش باید می گفت ۵۶ سال اقدامات گوناگون برای حفظ امنیت ملی، امنیت ما را تضمین نکرد و تنها ما را به خطر انداخت. بوش باید می گفت در برخوردیکجانبه، تهاجم نظامی و سلطه اقتصادی باید تجدید نظر شود. او باید می گفت در حمایت از اشغال فلسطین توسط اسرائیل و محاصرۀ اقتصادی وحشیانه عراق باید تجدید نظر شود.
او حداقل باید می گفت نیازی به ریسک های پرخطر در زمان تنش های حاد نیست. یا آنکه نیازی به پافشاری بر این موضع نیست که تقاضاهای ما "قابل بحث و مذاکره نیستند". او نیاز نداشت که طرف خود را به استفاده از "هر سلاح ضروری در جنگ" تهدید کند.ما در یک نقطه عطف تاریخی ایستاده ایم، لحظه ای که در آن روند امور می تواند متحول و دگرگون شود. ما نیاز به رهبرانی سیاسی داریم که بتوانند آنچه سیاستهای مخرب و فاجعه بار گذشته به بار آورده اند را ببینند. ما نیاز به مردمی داریم با بینش، که بتوانند تصوری از یک جهان عدالت پیشه در ذهن داشته باشند.
همانطور که دیدید دمکرات ها و جمهوری خواه ها در کنگره همه فراخوان بوش برای جنگی نامحدود با دشمنانی بی پایان را با بارانی از تحسین استقبال کردند. تا قبل از این هرگز تا به این اندازه روشن نشده بود که رهبر سیاسی موجود این کشور تا به این اندازه مستأصل و ورشکسته است.هیچ کس از هیچ بخشی از طیف های سیاسی- چپ، راست، میانه- و یا گونه های اجتماعی –ثروتمند، فقیر، یا متوسط- نمی تواند این توهم را برای مدت زیادی تحمل کند که شهروند خوب بودن در معنای حمایت از حکومت است.
بوش خواست مردم را به هیجان آورد و به طرز عجیبی موفق نیز شد. همان طور که مشاهده می کنیم رهبران، سنگدلانه فشار وارد می کنند که درد و رنج و محنت، آمریکایی ها را به دادن اختیار تام برای جهاد مجبور کند و ما می بینیم که چگونه جهان درجهت وخیم تر شدن اوضاع دگرگون و متحول می شود. جز مواجه شدن با واقعیت کار دیگری نمی توان کرد. نه در پریشانی و بدبینانه بلکه واقعگرا، و امید و درک این که ما می توانیم آن را درجهت بهتر دگرگون کنیم. در تظاهرات های فی البداهه ای که در چند روز گذشته با انگیزۀ مقاومت در برابر وقوع جنگ صورت پذیرفت ما می توانیم بذرهای تحول و دگرگونی را مشاهده کنیم. هم اکنون مردم عادی آمریکا به دلیل حس آسیب پذیری مشترکشان، بیش از –کسانی که انگشت برماشه دارند- تروریست ها و مردان کاخ سفید، با مردم و کشاورزان افغان احساس پیوند می کنند. تحول ودگرگونی رادیکال نه تنها ممکن است بلکه از هم اکنون آغاز شده است.
رائول ماهایان رابرت ینسن
برگردان : بابک پاکزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید