جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

از آنتیچ رؤیائی تا ریکارد پرصلابت


از آنتیچ رؤیائی تا ریکارد پرصلابت
می‌توانید یک گیتار به‌دست بگیرید و با احساس تمام، قطعه‌ای به سبک فلامینگو اجراء کنید. در آن صورت احساسی به شما دست می‌دهد که برای هر شهروند اسپانیائی هنگام شروع رقابت‌های لالیگا به‌وجود می‌آید. فوتبال اسپانیا با تمام آنچه در سایر کشورهای صاحب سبک دیدیم، متفاوت است. لباس یک تیم فوتبال نه به قامت رئال‌مادرید سیرشده از خوان پادشاهی می‌آید نه به آتلتیکوبیلبائو که حواسش به شیرینی کارهای گروه ”اتا“ است، نه به اسپانیول که به قهرمانی رئال می‌اندیشد، نه به بتیس که ۱۱ مردش را به یاد جنگ‌های گذشته به میدان می‌فرستد، نه به دپور که تعلق خاطر اهالی گایسیا را به‌دنبال خود دارد، نه به ضد حکومتی‌های والنسیا و البته نه به بارسائی که همه می‌دانیم... در تعریف فوتبال اسپانیا نمی‌توان توپ گرد را از سایر جنبه‌ها تفکیک کرد. خاطراتی که وجود هر هوادار فوتبالی را به‌دنبال خود می‌کشد، قطعه‌ای اجراء نشده از سمفونی فوتبال کاستیلون است.این رقابت‌ها از سال ۱۹۲۹ شروع به کار کرده و ۲۹ بار قهرمانی رئال‌مادرید را به خود دیده است. آنچه در ادامه خواهید خواند، مروری است بر خاطرات ۱۰ فصل گذشته لالیگا پرحرارت‌ترین لیگ دنیا:
۱۹۹۶، آتلتیکومادرید و آنتیچ
۵ بار پیاپی رئال قهرمان شده بود سپس نوبت بارسا بود که ۴ قهرمانی کسب کند. رئال وارد عمل شد و نگذاشت دشمن به رکورد قهرمانی‌های پیاپی‌اش برسد. سرانجام در فصل ۱۹۹۶ این نوار پاره شد. تیم دوست‌داشتنی آتلتیکومادرید با مربیگری آنتیچ و یکی، دو جین ستاره نوظهور کار بزرگی صورت داد. در فصلی که رئال و بارسا به دور خود می‌پیچیدند، چهره درخشان اهالی سن‌کریستوبال بودند. ۱۰ سال از آن روزها گذشته، آتلتیکو تیم رؤیائی دیگری تدارک دیده است، اما هنوز شروع نشده یک جای کار لنگ می‌زند. هواداران این تیم مطمئناً نمی‌توانند آن شور و حرارت ”مهو کودرو“ را پس از هر بار گلزنی ببینند. از فریادهای کاپیتان وقت بر سر رئالی‌ها خبری نخواهد بود و بعید است گل‌هائی به زیبائی آنچه در فصل ۱۹۹۶ درون دروازه تیم‌های مختلف کاشتند، به ثمر برسانند.
۱۹۹۷، رؤیای رئال
مدتی بود که ایوان مخوف (زامورانو) سفیدهای رئال را ترک کرده بود، اما بدون او نیز زندگی تیم ادامه داشت. مادریدی‌ها بدون حضور برترین ستارگان دنیا، تیم تماشائی فصل ۱۹۹۷ بودند گل کارلوس در هفته اول مقابل لاکرونیا بی‌نهایت جذاب بود و البته گل آخری که رئال را به قهرمانی لالیگا رساند. بزرگترین خاطره فصل ”لورنزو سانز“ رئیس رئال‌مادرید بود. این مرد علی‌رغم تمام شایعاتی که در اطرافش وجود داشت، بسیار زیرک‌تر از برخی رؤسای فعلی عمل می‌نمود. دیوید بکهام در انگلستان به بلوغ فوتبالی رسیده بود، اما سانز به منچستر نرفت تا او را جذب کند؛ بلکه ستارگانی مفید را خریداری کرد. میاتوویچ، سوکر، رودندو و... ارکان تیم طلائی رئال بودند. عده‌ای اعتقاد دارند آن رئال‌مادرید، کیفی‌ترین تیم یک دهه اخیر باشگاه بود.
۱۹۹۸، رائولِ رئال
با عرض معذرت از بارسا، قهرمان لالیگای ۱۹۹۸، رائول به جهت رقم زدن یکی از درخشان‌ترین نمایش‌هایش چهره ماندگار فصل بود. مانوئل سانچز افسانه‌ای، کاپیتان رئال بود و هیه‌رو پشت سرش قرار داشت؛ ولی پسر طلائی تیم بی‌گمان رائول بود. ازدواج با ”مامن سانز“ مدل اسپانیائی، عادت دیرینه او را به هم نزد. بچه روستائی مادرید (لقب هواداران آتلتیکو برای رائول) صبح زود از تختخوابش برمی‌خاست، وسایلش را جمع می‌کرد، با شوق تمام سر تمرینات حاضر می‌شد و با ماشین قراضه به خانه بازمی‌گشت. به او می‌گفتند به آرمان مادریدیسم قسم بخورد وی در نهایت سادگی این کار را انجام داد. رائول در آن فصل پس از هر بار گلزنی (از جمله گل‌های فوق‌العاده گلی بود که در ال‌کلاسیکو به ثمر رساند) به کنار زمین و نزد هواداران می‌رفت. اجتماعی که وی را در آغوش می‌کشیدند، آن دسته از هوادارانی که به هر نحو قصد لمس کردنش! را داشتند سایر مردم را به یاد احترام اسپانیائی‌ها به مقدساتشان می‌انداخت!
۱۹۹۹، مردی به‌نام آندرسون
یک هلندی بداخم، کرایف دوم بارسا محسوب می‌شد. او، لوئیس ون گال بود. تئوری‌های این مرد عجیب، بازیکن بارسا را حریصانه به‌دنبال موفقیت می‌کشاند. آبی و اناری‌ها ناب‌ترین نوع فوتبال فصل را به نمایش می‌گذاشتند. حرکات سانی آندرسون برزیلی در خاطره‌ها باقی است. او پس از هر بار گلزنی ۲ گونه خود را پر از باد کرده و دست‌هایش را به شکل ناموزونی حرکت می‌داد. وی پادشاه گل آن فصل بود و کسی بود که گل قهرمانی بارسا را چند هفته زودتر در نیوکمپ به ثمر رساند. ون گال از عملکرد سانی بسیار راضی بود. با این حال یکجا در محاسباتش اشتباه کرد: لیگ قهرمانان. ورزشگاه تیم او میزبان فینال تعیین شده بود، اما تیم وی در مراحل حذفی مغلوب فاتح نیوکمپ یعنی منچستریونایتد شد. نیوکمپ در بازی رفت میزبان ۲ تیم بود. آندرسون در دقایق ابتدائی گل زد، اما شادی مخصوص وی دوام چندانی نداشت. یونایتد گلزنی کرد و در نهایت بارسا را به ته دره فرستاد.
۲۰۰۰، گالیسیا، گالیسیا
بارسا می‌خواست سومین قهرمانی پیاپی را رقم بزند، اما یک تیم کوچک انتقام تاریخی از آنها گرفت دپور تیمی که ۶ سال پیش در آستانه قهرمانی (آنها یک سال قبل‌تر به دسته اول صعود کرده بودند) جام را به بارسا داد، این بار یک هفته زودر قهرمانی خود را قطعی نمود.
قهرمانی، روستای کوچکی که تیم از آنجا برخاسته بود، را منفجر کرد. خاویر ایرورتا مانند ایگلسیاس (مربی دپور در فصل ۱۹۹۴) ناکام نبود. آبی و سفیدهای لاکرونیا از تیم ۶ سال پیش مائورو سیلوا و دوناتو را در اختیار داشتند، اما ”به‌به‌تو“ بزرگ در برزیل مشغول گذراندن دوران ”راهبه‌گی“ بود. اوج کار آنها شکست بارسا و رئال در خانه‌هایشان بود. پیرمردها و پیرزنان کم‌حوصله گالیسیا نتوانستند تا شنبه صبر کنند و سپس به ”ریازور“ بروند. این شوری بود که دپور تنها یک بار به منطقه اهدا کرد و چون تکرار نشد در خاطره‌ها باقی ماند.
۲۰۰۱، آلاوز جاودانه
تیم کوچک ساحل ویتوریا (مرکز باسک) با مربیگری خوزه مانوئل آزنال ملقب به ”مانه“ در لالیگا و اروپا کاری تکرارنشدنی انجام داد. قدرت‌گیری آنها مصادف با دوران اوج فوتبال اسپانیا در اروپا بود. از ۸ تیم پایانی جام یوفا ۴ تیم اسپانیائی بودند و در بین ۴ تیم مرحله نیمه‌نهائی ۲ اسپانیائی دیده می‌شدند. آلاوز در اسپانیا کاری ستودنی انجام داد. آنها جای خود را در مکان‌های بالای جدول تثبیت کردند. در جام یوفا، آلاوز با خرد کردن کایزرسلاترن به فینال رسید و در یکی از کلاسیک‌ترین بازی‌های تاریخ فوتبال در وقت اضافه، ۵ بر ۴ مغلوب لیورپول درخشان شد. روزنامه‌های اسپانیائی، آلاوز را جاودانه خطاب کردند. یوردی کرایف که طبق معمول راهی یک تیم مخالف رئال‌مادرید شده بود، قهرمان محسوب می‌شد؛ اما بار گناهان روی دوش ”دلفی جلی“ سنگینی می‌کرد. او بود که در دقایق پایانی وقت اضافه دوم فینال جام یوفا روی یک ضربه کاشته، دروازه تیم خودی را گشود. اشک‌های ناتمام وی در ورزشگاه وست‌فالن، به‌خاطره‌ها پیوست. همین‌طور گلزنی‌های ژاوی موره‌نو که بعدها با پیوستن به میلان ناپدید شد. آلاوز چندی بعد به دسته دوم سقوط کرد، اما وجهه قهرمانانه آنها همچنان باقی است.
فصل ۲۰۰۲، والنسیا و بنی‌تز
رئال‌مادرید برای دهمین بار قهرمان اروپا شد، اما در لالیگا به دام والنسیا افتاد. ۳ دهه از آخرین قهرمانی خفاش‌ها در لالیگا می‌گذشت. فینالیست ۲ دوره پیش لیگ قهرمانان با رفتن هکتور کوپر و تعداد زیادی از ستارگانش، تیمی ضعیف به نظر می‌رسید: بودند کسانی که حتی روی سقوط تیم شرط‌بندی کرده‌ بودند، اما رهبری خوب بنی‌تز سبب‌ساز وقوع یک معجزه بزرگ شد. تیمی که روی سقوطش شرط‌بندی شده بود، لالیگا را فتح کرده! کارگردان اصلی چنین نمایش پرشکوهی، بنی‌تز بود. او چند سال بعد به لیورپول رفت و باشگاه پرافتخار انگلستان را به قهرمانی اروپا رساند؛ آن هم در اولین فصل حضورش! او تیم محبوب و النسیا را به آینده امیدوار کرد، هر چند جانشیناش نتوانستند راه پرافتخار وی و آن تیم طلائی را ادامه دهند. از کانیزارس بداخلاق گرفته تا میستای سرعتی و کاربونی پیر و باتجربه، همه اعضاء والنسیا تحت رهبری بنی‌تز یک تیم متحد بودند.
فصل ۲۰۰۳، توپ‌های سن‌سباستین
رئال‌‌سوسیه‌داد پدیده بزرگ لالیگا بود. آنها به کمک زوج طلائی کوواچوپچو نیهات قهوه‌چی از هفته‌های ابتدائی پیشتازی خود را آغاز کردند. هر هفته عنوان می‌شد آنها از صدر به زیر کشیده خواهند شد، اما سوسیه‌داد یک تیم فصل را با قهرمانی و بدون شکست پشت سر گذاشت. هواداران به یاد دوران طلائی دهه ۸۰، سرودهای قدیمی را در ورزشگاه آنوئتا سر می‌دادند. طی یک دهه گذشته خواندن این اشعار در وصف تیمی که همیشه در میانه جدول حضور داشت مسخره به نظر می‌رسد، اما در آن فصل اوضاع متفاوت بود. سوسیه‌داد در نیم فصل دوم آن صلابت دور رفت را نداشت؛ با این حال در ورزشگاه خود، رئال را با ۴ گل خرد کرد. رینالد دنوئی سرمربی تیم که در نانت منشأ اثرات مثبتی بود، پای اصلی قضیه محسوب می‌شد. سوسیه‌داد علی‌رغم شکست‌های گاه و بیگاه تا هفته سی و هفتم صدرنشین باقی ماند، اما یک توقف بدموقع با برد پرشکوه رئال در دربی‌مادرید همراه شد تا برای هفته پایانی برگ برنده، دست پایتخت‌نشینان باشد. در نهایت بیلبائو، هم منطقه‌ای سوسیه‌داد را در برنابئو شکست داد و قهرمان شد. جشن قهرمانی رئال با آن تدارک باشکوه و خوانندگی ”خولیو ایگلسیاس“ معروف دروازه‌بان سابق رئال خاطره‌انگیز بود، اما چنانچه سوسیه‌داد قهرمان می‌شد، جشن از قبل پیش‌بینی نشده هواداران و شادی طبیعیشان برای دوستداران تیم‌های کوچک جالب‌تر بود. به هر حال سوسیه‌داد از فصل بعد به همان قالب تیم متوسط دهه قبل خود بازگشت.
۲۰۰۴، ریکارد
مادریدی‌ها علاوه بر جشن قهرمانی تیم خود، جشن سقوط بارسا به دسته دوم را نیز تدارک دیده بودند، اما نه آنها از پس والنسیا برآمده و قهرمان شدند و به بارسا سقوط کرد. در نهایت کاتالانها بالاتر از رئال‌مادرید، رتبه دوم جدول را کسب کردند؛ آن هم در حالی که تا چند هفته پایانی نیم فصل یازدهم بودند. این کار بزرگ با درایت ریکارد مربی هلندی تیم حاصل شد. او تیم بحران‌زده را در میانه فصل از ون‌گال تحویل گرفت. سرمایه‌های لاپورتا رئیس تازه‌کار بارسا پشتیبان ایده‌های او بود. وی پس از یک دوره ناکامی در اسپارتا روتردام که منجر به اولین سقوط این تیم به دسته دوم لیگ هلند در طول تاریخ خود شد، پای به سرزمین کاتالان گذاشت. هر چند تیم ریکارد در اولین ال‌کلاسیکوی فصل، در خانه مغلوب رئال شد، اما ایده‌های وی و خلاقیت رونالدینیو در نبرد دور برگشت برنابئو را به سکوت دعود کرد. اگر استارت بارسا کمی زودتر زده می‌شد شاید می‌توانست قهرمانی را به چنگ بیاورد. ریکارد به مانند ون‌گال حراف نبود. برد پیاپی آنها با ۶ شکست رئال در هفته‌های پایانی همراه شد تا یکی از ۳ تفنگدار سابق میلان سرش را با افتخار بالا بگیرد.
۲۰۰۵، بارسا، رونالدینیو و اتوئو
بارسلونا کار ناتمام خود را به بهترین نحو، انجام داد. آنها به حدی درخشان بودند که عملکرد سایر تیم‌های تحت‌الشعاع قرار گرفت.
ویارئال و بتیس فوق تصور بودند و جواز حضور در لیگ قهرمان را به‌دست آوردند. رئال‌مادرید نیز در حد توان خود عالی ظاهر شد. سفیدها در نبرد دور برگشت ال‌کلاسیکو با ۴ گل برنابئو را به آسمان بردند، اما وقتی پای مقایسه به میان می‌آید، کار بارسا ستودنی‌تر به نظر می‌رسد. آیا چیز جادوئی‌تری نسبت به نمایش رونالدینیو وجود داشت؟ شاید بارسا کامل‌ترین تیم لیگ قهرمانان بود، اما خیلی زود با اشتباه خود مغلوب چلسی شده و از دور رقابت‌ها خارج شد. سوای رونالدینیو، نام اتوئو جاودانه شد. او در روز آخر عنوان ”پی چی چی“ (آقای گلی لالیگا) را از دست داد. شاید نفرین هواداران رئال باعث ناکامی مرد کامرونی شد. او با هر معیاری موفق بود. در اولین فصل حضور با پیراهن آبی و اناری‌ها ۲ گل به کاسیاس تحمیل کرد و اسطوره هواداران شد. از طرفی با گفته‌های احساسی خود نظیر آنچه در جشن قهرمانی بارسا عنوان داشت، عشق و علاقه‌اش به پیراهن بارسا را نشان داد.
۲۰۰۶، ؟
به این سؤال حدود ۹ ماه دیگر جواب داده خواهد شد. نبرد از ساعتی دیگر آغاز می‌شود. عده‌ای آتلتیکومادرید را شگفتی‌ساز می‌دانند. گروهی بارسا را قهرمان دوباره می‌بینند و گروهی دیگر از سال سفید رئال خبر می‌دهند. گروهی خوش‌باور بیلبائو را قهرمان می‌دانند. به هر حال هیجانی دیگر در راه است. منتظر باشید!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید