شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا گاهی اوقات به صحبت با دیگران علاقه نداریم؟


چرا گاهی اوقات به صحبت با دیگران علاقه نداریم؟
ارتباط به نظر موضوع ساده‌ای است. و همه‌ی ما خود را در آن متخصص می‌دانیم. به هر صورت از زمان کودکی تا به حال حرف زده‌ایم و معمولاً گفت و گو کردن امری طبیعی تلقی می‌شود. خیلی ساده دهانتان را باز می‌کنید و کلمات پشت سر هم از آن خارج می‌شود. وقتی شاد هستید و خود را به کسی نزدیک احساس می‌کنید. ارتباط برقرار کردن کار دشواری به نظر نمی‌رسد. هم شما احساس خوبی دارید و هم آن‌ها و همه چیز به ظاهر خوب و بی کم و کاست است. اما در شرایط اختلاف، وقتی تضادی مطرح می‌شود. آن وقت است که باید مهارت کلامی خود را مورد قضاوت قرار دهید. در حالت عصبانیت چگونه گفت و گو می‌کنید و یا با اشخاصی که از شما عصبانی هستند چگونه حرف می‌زنید؟ با انتقاد چه می‌کنید؟ وقتی طرف مقابل شما غیر منطقی است و به حرف‌های شما گوش نمی‌دهد چه می‌گویید‌؟ در شرایط احساس رنجش، چگونه ارتباط برقرار می‌کنید؟
اشخاصی که در این مواقع بتوانند به خوبی و به گونه‌ای موثر ارتباط برقرار سازند، به شدت کم شمارند و حال آن که دقیقاً در همین مواقع است که نقش ارتباط خوب حیاتی می‌شود.
کلمه صمیمیت، دوستی و موفقیت در کسب و کار بستگی به این دارد که با اختلافات خود چگونه رو به رو می‌شوید. اشخاص در این زمینه با دشواری زیادی رو به رو هستند. اغلب زوج‌ها از طرز برقراری ارتباط موثر بی‌اطلاعند. دوستان با هم آن طور که باید حرف نمی‌زنند. اعضای خانواده هم اغلب آن طور که شاید و باید مسائل خود را حل و فصل نمی‌کنند.
حتی روان پزشکان که به ظاهر متخصص هستند در ارتباط با هم دشواری دارند. وقتی من در سمینارهای روان‌پزشکان و روان‌شناسان درس می‌دهم. اغلب از کسی می‌خواهم که داوطلبانه در یک نمایشنامه ایفای نقش کند. می‌خواهم بدانم که با یک بیمار دشوار خصمانه چگونه برخورد می‌کنند. شخصاً نقش بیمار دشوار را بازی می‌کنم و مثلاً می‌گویم: «دکتر اسمیت به نظر می‌رسد که به من اهمیت نمی‌دهید. در جست و جوی کسی هستم که مرا در مشکلاتم کمک کند، اما شما تنها سر تکان می‌دهید. تقریباً در اغلب موارد درمان گرها حالت تدافعی می‌گیرند. ممکن است بگویند «که این طور!» یا «دیگر چه؟» یا «البته که به شما اهمیت می‌دهم.» ممکن است درمان‌گرها ندانند که این طرز برخورد آن‌ها در بیمار چه قدر بد و وحشتناک است.
آیا مایلید که در کار برقراری ارتباط از مهارت بیشتری برخوردار باشید؟ در این صورت ابتدا باید ارتباط خوب و بد را تعریف کنیم. هر ارتباط خوب از دو خصوصیت برخوردار است: احساسات خود را آشکارا ابراز می‌کنید و به طرف مقابل هم امکان می‌دهید تا احساسات خود را ابراز نماید. طرز فکر و احساستان را در میان می‌گذارید و سعی می‌کنید که احساس و اندیشه‌ی طرف مقابل خود را درک کنید. طبق این تعریف، نقطه نظرها و احساسات هر دو طرف مهم و ارزشمندند.
درست به همان گونه که ارتباط خوب به مفهوم ابراز وجود و گوش دادن است. ارتباط بد آن چنان ارتباطی است که شخص از طرح آشکار احساسات خودداری می‌کند و به سخنان طرف مقابل گوش نمی‌دهد.
بحث و جدل و حالت تدافعی گرفتن نشانه‌های ارتباط بد هستند. ممکن است بدون درک احساسات طرف مقابل، در مقام ضدیت با او حرف بزنید. ممکن است این پیام را فرافکن بکنید که «به حرف شما علاقه ندارم. تنها می‌خواهم حرف خودم را زده باشم و اصرار دارم که تو آن را از من بپذیری».
نشانه دیگر ارتباط بد انکار احساسات و به نمایش گذاشتن غیر مستقیم آن‌هاست. ممکن است نیش دار و طعنه آمیز حرف بزنید. این حالت را اصطلاحاً «پرخاشگری انفعالی» می‌نامند.
پرخاشگری پویا هم ارتباط خوبی نیست. فهرست خصوصیات ارتباط بد، در حکم راهنمایی است که هنگام برقراری ارتباط باید از آن پرهیز کنید. این فهرست را به دقت بخوانید.
ممکن است به این نتیجه برسید که از عادات ارتباطی بدی رنج می‌برید. این عادات می‌تواند از شدت ناراحتی‌های شما در برخورد با اشخاص بکاهد.
▪ ویژگیهای ارتباط بد
۱) حقیقت – اصرار می‎کنید که حق با شماست و طرف دیگر اشتباه می‎کند.
۲) سرزنش – تقصیر را به گردن طرف مقابل می‎اندازید.
۳) شهادت – مدعی هستید که یک قربانی بی‎گناهید.
۴) تحقیر – طرف مقابل را به صرف اینکه مطابق میل شما کار نمی‎کند سرزنش می‎کنید.
۵) توقع – بی‎آنکه خواسته‌ی خویش را مطرح کنید خود را شایسته برخورد بهتر می‎دانید.
۶) درماندگی – تسلیم می‎شوید و روزنه امیدی نمی‎بینید.
۷) انکار – عصبی بودن، رنجیده بودن و اندوه خود را انکار می‎کنید و حال آنکه وضع ظاهر شما درست خلاف آنرا نشان می‎دهد.
۸) پرخاشگری انفعالی – یا حرفی نمی‎زنید یا لحن طنز و تمسخر دارید. درب اتاق را به هم می‎‎کوبید و خارج می‎شوید.
۹) سرزنش خویشتن – به جای برخورد با مسئله، طوری رفتار می‎کنید که انگار آدم بد و وحشتناکی هستید.
۱۰) کمک کردن – به جای توجه به افسردگی، رنجش یا خشم طرف مقابل می‎خواهید با حل مسئله به او کمک کنید.
۱۱) طعنه – کلمات یا لحن صدای شما از خصومت یا تنش حکایت دارند که نمی‎خواهید آنرا آشکارا بازگو کنید.
۱۲) قربانی کردن دیگران – معتقدید که گرفتاری از ناحیه‌ی طرف مقابل شماست و تقصیری متوجه شما نیست.
۱۳) حالت تدافعی – هر گونه تقصیر خود را کتمان می‎کنید و مدعی می‎شوید که کار شما بی‎اشکال است.
۱۴) پاتک – به جای تصدیق احساسات طرف مقابل، جواب انتقاد او را با انتقاد می‎دهید.
۱۵) رد گم کردن – به جای توجه به مسئله از بی‎عدالتی‎های گذشته حرف می‎زنید
منبع : بیا تو جوان


همچنین مشاهده کنید