یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ای هر سر مویت را رویی به پریشانی


ای هر سر مویت را رویی به پریشانی    صد روی خراشیده موی تو به پیشانی
در سینه نهان کردم سودای تو مه، لیکن    بس درد که برخیزد زین آتش پنهانی
آن دیگ نبایستی پختن به نیستانها    اکنون که برفت آتش، با دست پشیمانی
انکار مکن ما را گر بی‌سر و پا بینی    کین کار هم از اول سر داشت به ویرانی
ای یار پری پیکر، دیوانه شدیم از تو    باز آی، که صد نوبت کردیم پری خوانی
یک روز نمی‌آیی، تا در غم خود بینی    صد خانه‌ی چون دوزخ، صد دیده‌ی چون خانی
جوری که تو، ای کافر، کردی و پسندیدی    گر بر تو کنم گویی: ای وای مسلمانی!
زینسان که سراسیمه گشت اوحدی از مهرت    او باز کجا دارد دست از تو به آسانی؟
در وصف تو دیوانی از شعر چو پر کرد او    پر بر تو کند دعوی از شرعی و دیوانی


همچنین مشاهده کنید