سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مفهوم تولید


توليد عبارت از يک جريان يا پروسه (Process)، است. اين عبارت به‌نحوى در کليه تعاريف توليد ديده مى‌شود. به‌طورکلى مى‌توان گفت توليد عمل تبديل نهاده‌هاى توليد به کالاها و خدماتى است که براى مصرف يا سرمايه‌گذارى مورد نياز است. به‌عبارت ديگر توليد به جريانى اطلاق مى‌شود که عوامل توليد (Factors)، يا نهاده‌ها (Inputs)، به کالاهاى ديگرى به نام محصولات (Products)، يا ستاده‌ها (Outputs)، تبديل مى‌شوند. به تعبير کلى‌‌تر به هر فعاليتى که باعث ايجاد مطلوبيت (Utility)، در زمان حال يا آينده شود، توليد گفته مى‌‌شود. بنابراين عمل تبديل نهاده‌هائى مثل زمين، کود، آب و سرمايه به محصولاتى مثل گندم يا جو را توليد گويند. با توجه به تعاريف فوق، بديهى است مفهوم توليد با مفاهيم ديگرى مثل محصول يا تابع توليد متفاوت است.
علاوه بر اين همراه با توليد، کيفيت آن نيز مطرح مى‌شود. در واقع اينکه چه کالاها و خدماتى را بايد توليد کرد بستگى به عوامل مختلفى دارد که يکى از آنها ارزش‌هاى حاکم بر جامعه است. البته در مواردى نيز ملاحظات سياسى و اجتماعى تعيين‌کننده نوع و کيفيت توليد است. همچنين شرايط محيطى و طبيعى و ميزان عوامل توليد در دسترس نيز عامل مؤثر در اين رابطه است. از ديدگاه اسلام توليد بايستى داراى مشخصات خاصى باشد. بعضى از اين شرايط را مى‌توان در مقولات زير بررسى کرد:
۱. توليد و کيفيت آن در اقتصاد اسلامى تابع شرايطى است که تحت آن ارزش‌ها و کرامت انسانى حفظ شود. به بيان ديگر در محيط توليد، انسان يا نيروى کار به‌‌عنوان يک ماشين توليدکننده نيست.
۲. توليد نبايد به منابع طبيعى و حياتى لطمه بزند. در حقيقت چون منابعى مثل جنگل‌ها، معادن و غيره جزء اموال عمومى به‌حساب مى‌آيد لذا شيوه توليد بايستى به‌نحوى باشد که باعث نابودى آنها نشود و براى استفاده نسل‌هاى بعدى نيز محفوظ بماند.
۳. خط توليد بايد انعطاف‌پذير باشد. به‌عبارت ديگر واحد توليدى بايد به‌گونه‌اى طراحى شود که در شرايط مختلف قادر به تغيير آن باشيم . اين بدان معنى است که اگر به علتى شرايط بازار کالاى توليدى يک واحد به ضرر آن تغيير يافت، توان تغيير نوع و خصوصيات کالاى توليدى وجود داشته باشد.
۴. توليد نبايد عامل سلطه‌پذيرى يا سلطه‌جوئى باشد. اين امر هم بين کارگر و کارفرما و هم در بعد وسيع‌تر و بين کشورها مطرح است.
۵. توليد بايد هماهنگ با نيازهاى حياتى جامعه باشد. به‌عبارت ديگر نوع توليد بايستى جامعه را به‌سوى اهداف متعالى انسان سوق دهد و باعث ايجاد يک فرهنگ مصرفى کاذب در جامعه نشود. در اين رابطه ذکر دو مطلب ضرورى است. اولاً بايستى از امکانات توليدى در جهت نيازهاى حياتى و واقعى جامعه استفاده کرد. ثانياً افزايش يا کاهش توليد محصولات نيز بايستى براساس همان هدف و نه براساس سياست‌هاى غلط اقتصادى باشد. در واقع اعمال سياست‌هائى مثل از بين بردن مقدار زيادى گندم توليد شده آمريکا به‌خاطر حفظ سطح قيمت آن خلاف مقررات اسلام است.
۶. توليد نبايد انحصارى باشد. انحصار توليد کالاها به‌ويژه اگر از نوع استراتژيک باشد، نهايتاً باعث تسلط سياسى توليدکننده مى‌شود. در سطح جهان تراست‌ها و کارتل‌هاى اقتصادى از طريق انحصارى کردن توليد برخى کالاها، به‌خصوص فرآورده‌هاى تسليحاتي، نبض اقتصادى کشورهاى مصرف‌کننده را به‌دست گرفته‌اند.
۷. توليد بايد متنوع باشد. تنوع توليد با رعايت صادرات برخى از کالاهاى توليد شده، باعث کاهش ريسک (Risk)، توليد و نيز کاهش ميزان آسيب‌پذيرى جامعه مى‌شود. در واقع وقتى جامعه‌اى صرفاً به توليد يک کالاى خاص مبادرت ورزد به‌شدت تحت تأثير رکود بازار مصرف آن کالا خواهد بود. يادآورى مى‌شود تنوع توليد علاوه بر آنکه ريسک توليد را کاهش مى‌دهد باعث استفاده بهتر از تمامى عوامل توليد موجود در جامعه نيز مى‌شود.
علاوه بر موارد ذکر شده، نوع و کيفيت توليد از نظر اسلام بايد داراى ويژگى‌هاى ديگرى نيز باشد که همگى در جهت تحقق آرمان‌هاى تعالى انسان است.
از ديدگاه ساير نظام‌هاى اقتصادى ويژگى‌هاى توليد در بعضى موارد حتى کاملاً متضاد با نظريات اسلام است. به‌عبارت ديگر توليد کالاهائى صرفاً به‌منظور کسب هرچه بيشتر سود، توليد به‌‌منظور تسلط بر ساير جوامع و مواردى از اين قبيل اساس توليد را در بسيارى از نظام‌هاى اقتصادى تشکيل مى‌دهد. با وجود اين اصول و تئورى‌هاى اقتصادى عمدتاً به‌طور مستقل عمل مى‌کنند و علاوه بر اين توجه به اصولى مثل حفظ محيط زيست و رعايت حقوق نسل‌هاى آينده از منابع موجود که در دنياى امروز مورد توجه علماى اقتصادى قرار گرفته است از ديرباز در دين مبين اسلام مطرح گرديده است و در واقع اقتصاد اسلامى آن را مدنظر قرار داده است.


همچنین مشاهده کنید