پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

من بر سر کوی تو ندیدم


من بر سر کوی تو ندیدم    خاکی که بر سر نکرده باشم
از دست جفای تو نمانده‌ست    شهری که خبر نکرده باشم
جز مهر تو در دلم نرفته‌ست    مهری که به در نکرده باشم
شب نیست که با خیال قدت    دستی به کمر نکرده باشم
در حسرت زلف تو شبی نیست    کز گریه سحر نکرده باشم
یک باره مرا مکن فراموش    تا فکر دگر نکرده باشم
کردی نظری به من که دیگر    از فتنه حذر نکرده باشم
تیری ز کمان رها نکردی    کش سینه سپر نکرده باشم
از سیل سرشکت خانه‌ای نیست    کش زیر و زبر نکرده باشم
خاکی نه که در غمش فروغی    زآب مژه تر نکرده باشم


همچنین مشاهده کنید