یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
شیر و نجار
يکى بود و يکى نبود. غير از خدا کسى نبود. مردى بود خرى داشت. اين خر از بس کار کرده بود ديگر توان بار کشيدن نداشت. | |
يک روز مرد خرکدار، خر را که ديگر کارى ازش ساخته نبود، برد توى يک جنگل و رها کرد. خر سرگردان به اين طرف و آن طرف مىرفت و از گياهان جنگل مىخورد و زندگى مىکرد. | |
يک روز در جنگل به شيرى برخورد. شير که او را ديد گفت: 'ها تو کى هستي؟ | |
خر گفت: من خر هستم. | |
شير گفت: چرا به اين روز افتادهاي. تمام بدنت زخم است و استخوانهايت از پوست درآمده. | |
خر گفت: اين بلا را انسان به سرم آورده است. | |
شير گفت: انسان! | |
خر گفت: بله، انسان. | |
شير گفت: اگر اين انسان به چنگم بيفتد حق تو را از او مىگيرم. | |
شير با خر در جنگل به راه افتادند تا شايد انسان را پيدا کنند. رفتند و رفتند تا اينکه از دور صداى ضربههائى را شنيدند. نزديک صدا که شدند؛ نجارى را در آنجا ديدند که مشغول ساختن جعبهاى بود. | |
خر آهسته به شير گفت: انسان همين است. | |
و خودش دور شد. | |
شير به نجار نزديک شد و گفت: تو انسان هستي؟ | |
نجار گفت: بله کارى با من داري؟ | |
شير گفت: اين چيست که درست مىکني؟ | |
نجار گفت: براى زمستان جنابعالى خانهاى مىسازم که از گزند برف و باران در امان باشي. حال اگر زحمت نمىشود بيا و داخل خانهات بشو تا ببينم به قد تو هست يا نه؟ | |
شير که از صندوق خوشش آمده بود داخل صندوق شد و نجار فوراً در صندوق را با ميخ محکم کرد و فرياد زد: | |
آى ژنه که آوه گرمه که و هَله کُته که (آى زن آب گرم و چماق را بيار). | |
زن نجار فوراً ديگى پر از آب جوش و چماقى آورد و نجار آب داغ را روى قفس بر سر شير ريخت و شير که پاک سوخته بود با يک ضربت از قفس بيرون آمد آن وقت نجار با چماق او را حسابى کوبيد. | |
شير با هزار جان کندن و تقلا خود را از آن مهلکه نجات داد و رفت. | |
شير که پشمهايش ريخته و بدنش سوخته بود، در کنار درختى نشست. شيرهاى ديگر که او را مىشناختند به عيادتش آمدند و گفتند: اى دوست چه بر سرت آمده؟ | |
شير گفت: حال قضيه از اين قرار که انسان به من اينکار را کرده است. | |
شيرها عصبانى شدند و به او گفتند: جلو بيفت تا برويم و حق اين انسان را کف دستش بگذاريم. | |
شير سوخته از جلو و بقيهٔ شيرها به دنبال او بهطرف خانهٔ نجار به راه افتادند. | |
نجار از دور عدهاى شير را ديد که بهسوى خانهٔ او مىآيند. خوب که نگاه کرد، شير سوخته را در جلو آنها ديد و خيلى ترسيد. ناچار براى نجات از دست آنها از درختى بالا رفت. | |
شيرها که به خانهٔ نجار رسيدند، مدتى اينسوى و آنسوى را گشتند تا اينکه متوجه شدند نجار روى نوک درختى نشسته است. | |
شير سوخته گفت: بهتر است شما روى پشت من برويد تا دستتان به او برسد. شيرها روى کول يکديگر رفتند در حالىکه شير سوخته در زير بود. آخرين شير پنجهاش را دراز کرد تا نجار را پائين بياورد که ناگهان نجار فرياد زد: | |
| |
شير سوخته که اين را شنيد خودش را از آن زير بيرون کشيد و پا به فرار گذاشت. ساير شيرها از آن بالا به زمين خوردند و دست و پا و سر و گردنشان شکست. شيرها مجروح و نالان به شير سوخته رسيدند و گفتند: آخر اى بدبخت چرا اينکار را کردي؟ تو که همهٔ ما را عليل کردي. مگر چه شنيدي؟! | |
شير سوخته آهى کشيد و گفت: | |
شما خبر نداريد آنچه که من شنيدم همان بود که مرا به اين روز انداخت. | |
ـ شير و نجار | |
ـ افسانهها و متلهاى کردى ـ ص ۳۶۴ | |
ـ گردآورنده: علىاشرف درويشيان | |
ـ نشر چشمه ـ چاپ سوم ۱۳۷۵ | |
ـ به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد هشتم | |
علىاشرف درويشيان ـ رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۰. |
همچنین مشاهده کنید
- مرغ زرد
- عشق شاهزاده خانم به غلام
- دم دوز(۲)
- دختر پیراهن چوبی
- قصاب و تاجر و قاضی
- شاهزادهٔ فارس و دختر سلطانِ یمن (۲)
- تقدیر (۲)
- بهلول دانا و خلیفه
- شاهزاده ابراهیم و شاهزاده اسماعیل (۵)
- آدمیزاد
- ملکمحمد و گلنار
- قصهٔ رمالباشی دروغی
- تقدیرنویس
- سلطان محمود و ایاز
- شاه عباس و پینهدوز
- کرّهٔ دریائی
- عادت
- سه زن مکار(۲)
- دختر پادشاه و پسر درویش(۳)
- طیِ لب طلا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس حسن روحانی
سیل یسنا تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما جهان مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون