یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سیستم‌های پویا


از ديدگاه سيستم‌هاى پويا، رشد حرکات انتقالي، حاصل رشد دستگاه‌هاى مختلف بدن، کار موردنظر و وضعيت محيطى کودک است. اين نظريه در تقابل با ديدگاه طرفداران مکتب باليدگى است.
کنترل‌کننده‌هاى سرعت. توجه به سيستم‌هاى چندگانه و نقش هريک از آنها در رشد به متخصصان اين علم فرصت مى‌دهد تا اثر هريک از سيستم‌ها را در ظهور حرکات جديد تعيين و شناسايى کنند. ممکن است تعدادى از دستگاه‌هاى بدن تا حدى رشد کرده باشند که اجراء مهارت تازه‌اى عملى باشد، ليکن چندتايى ديگر هنوز به آن درجه از رشد که لازمهٔ شروع حرکت است نرسيده باشند، لذا رفتار جديد تا موقعى که سيستم‌هاى باقى‌مانده رشد کافى نکنند به تعويق مى‌افتد. همان‌طور که در مباحث قبل ملاحظه شد، متخصصان رشد طرفدار سيستم‌هاى پويا اين سيستم‌ها را کنترل‌کننده‌هاى سرعت رشد يا محدودکننده‌هاى سرعت رشد آن رفتار به‌خصوص مى‌گويند؛ يعنى اينکه اين سيستم‌ها سرعت رشد را محدود مى‌کنند.
علماى باليدگي، دستگاه عصبى را پيوسته به‌عنوان يک کنترل‌کنندهٔ سرعت رشد مى‌شناسند. اما طرفداران مکتب سيستم‌هاى پويا بسيارى از سيستم‌هاى مختلف بدن از جمله دستگاه عصبى را به‌عنوان عوامل کنترل‌کنندهٔ سرعت رشد مى‌دانند.
حال به دو حرکت انتقالى پايه يعنى چهار دست و پا رفتن و راه رفتن توجه مى‌کنيم و سيستم‌هايى را که کنترل‌کنندهٔ رشد اين دو مهارت هستند را شناسايى مى‌کنيم.
چهار دست و پا رفتن. چنانچه مهارت‌هاى پايه و لازم را براى حرکت چهار دست و پا به ياد آوريم آنها عبارتند از:
- سينه‌خيز رفتن به‌طورى که سينه و شکم روى زمين قرار گرفته باشد
- وضعيت چهاردست و پا در سطح پائين به‌طورى که شکم از زمين جدا شده، و پاها به‌طور قرينه و هم‌زمان حرکت مى‌کند
- وضعيت چهاردست و پا در سطح بالا و متمايل کردن بدن به جلو و عقب
- چهاردست و پا رفتن همراه با دست و پاى مخالف و به‌طور متناوب
توجه داشته باشيد که براى انتقال از متمايل کردن بدن به جلو و عقب به حرکت چهار دست و پا رفتن، کودک بايد از وضعيت حرکت اندام‌ها (دست يا پا) با يکديگر به وضعيت حرکت دست و پاى مخالف پيشرفت کند؛ يعنى به الگوى تازه‌اى از حرکت دست و پا برسد. گلدفيلد (۱۹۸۹) مى‌گويد آنچه باعث شروع اين حرکت مى‌شود آشنايى با وضعيت سر، دستيابى به دست برتر و لگدزدن است. نامبرده حرکات چهاردست و پا رفتن و متمايل کردن بدن به جلو و عقب را فيلم‌بردارى کرده، پس از مشاهدهٔ دقيق به اين نتيجه رسيده است که حرکت سر به باز شدن مفصل آرنج يک سمت و حرکت لگدزدن سمت ديگر بدن مربوط مى‌شود. چنانچه اسباب‌بازى‌ را در اختيار کودک قرار دهيم با يکى از دو دست يعنى دست برتر به آن نزديک شده، آن را برمى‌دارد. بنابراين نتيجه گرفت که کودک مى‌تواند حرکت دست و پاى مخالف را نشان دهد، اما چون هنوز قدرت کافى در عضلات دست و پا ندارد در بلندکردن شکم خود از روى زمين ناتوان است. موقعى که قدرت دست‌ و بازوها زيادتر شود، آن وقت مى‌تواند با فشار آوردن به زمين خود را در وضعيت چهاردست و پا رفتن در سطح بالا قرار دهد و براى اين کار بايد از هر دو دست خود به‌منظور تکيه‌گاه استفاده کند و عمل جلو رفتن با دو پا را انجام دهد.
گلدفيلد ملاحظه کرد که کودک در هنگام سينه‌خيز رفتن يا متمايل کردن بدن به جلو و عقب، از يک دست خود بدون اينکه يکى را بر ديگرى ترجيح دهد براى دستيابى به اشياء استفاده مى‌کند. کودک در اين مرحله وقت بيشترى را در حرکت متمايل کردن بدن به جلو و عقب در وضعيت سطح بالا صرف کرده، از اين طريق قدرت و تعادل بيشترى به‌دست مى‌آورد و نهايتاً مى‌تواند روى سه اندام (دو پا و يک دست) به‌طور متعادل بايستد و يک دست خود را از زمين بالا نگه دارد، و در همين موقع است که دست برتر خود را انتخاب مى‌کند و آن دست را براى شروع حرکت چهاردست و پا به‌کار مى‌گيرد.
حرکت چهاردست و پا زمانى شروع مى‌شود که قدرت عضلانى دست‌ها و همچنين تعادل روى دو پا و يک دست به حدى برسد که کودک دست برتر خود را انتخاب کرده باشد. پيشرفت در چهاردست و پا رفتن مى‌تواند انعکاس رشد اين سيستم‌ها و عملکردهاى مربوط به آنها باشد (جدول و تصوير زير). نهايتاً کودک رشد عضلانى و تعادل لازم را به حدى به‌دست مى‌آورد که مى‌تواند وزن بدن خود را روى يک دست و زانوى مقابل نگه دارد، در حالى که دو اندام ديگر در حال حرکت به جلو هستند (بنسون، ۱۹۸۵، ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰) و در اين حالت الگوى حرکت با دست و پاى مخالف به‌خوبى تثبيت شده است.
رشد سه عملکرد مستقل و کمک‌کننده به رشد سينه‌خيز رفتن
مرحله تشخيص موقعيت دست زدن لگدزدن
ابتدائى کنترل سر را به‌دست مى‌آورد از دست‌ها براى دست زدن استفاده مى‌کند و نه براى نگهدارى وزن بدن لگدمى‌زند، اما پاى خود را به زمين فشار نمى‌دهد
ميانى موقعيت سر خود را دور از خط ميانى بدن تشخيص مى‌دهد از دست‌ها براى دست زدن و نگهدارى وزن بدن استفاده مى‌کند، اما نه‌ به‌طور هم‌زمان براى فشار دادن و جلو رفتن با پا و زانوى خود اصطکاک ايجاد مى‌کند
پايانى سر را به بالا و وزن بدن خود را به عقب مى‌برد ترجيح مى‌دهد با يک دست به اشياء دست بزند با پاى مخالف دست هادى لگد مى‌زند
راه رفتن:اگر به ياد داشته باشيد تلن(۱۹۸۶) قدم برداشتن متناوب را روى سطح متحرک توسط کودکان ۷ ماهه مشاهده کرد و کودکان ۹ ماهه‌اى که حرکت چهاردست و پا را با الگوى دست و پاى مخالف انجام مى‌دادند. آنها در زمانى که چهاردست و پا مى‌رفتند، داراى عوامل لازم براى هماهنگى اندام‌ها که موردنياز راه رفتن است بودند. در اين صورت براى راه رفتن به‌طور مستقل چه چيزى کم داشتند؟ تلن همکاران (۱۹۸۹) اظهار داشتند عوامل کنترل‌کنندهٔ رشد راه رفتن عبارتند از:
- قدرت عضلانى لازم در تنه و عضلات راست‌کنندهٔ پا به‌طورى که به کودک اجازه دهد تا وضعيت ايستادهٔ قامت را بر روى سطح اتکاى نسبتاً کوچکى حفظ کند.
- رشد تعادل در حدى که کودک بتواند عدم تعادل ناشى از انتقال وزن بدن را از روى يک پا به پاى ديگر جبران کند. ويژگى‌هاى راه رفتن‌هاى اوليهٔ کودک با اظهارات اين پژوهشگران هماهنگى دارد. مشخصهٔ راه رفتن‌هاى اوليهٔ کودک، قدم‌هاى کوتاه، قدم برداشتن با کف پا، هماهنگى جزئى عملکرد دست‌ها و اختلاف زمانى بين دو پا است (بورنت و جانسون، ۱۹۷۱؛ کلارک، ويتال و فيليپس، ۱۹۸۸؛ سوترلند و همکاران، ۱۹۸۰). کليهٔ اين عوامل به قدرت عضلانى و تعادل پويا بستگى دارد. در واقع کودکانى که تازه راه افتاده‌اند، زمانبندى حرکت پاهاى آنها موقعى که دست‌ آنها را يک بزرگتر گرفته باشد تغيير کرده، مانند آنها مى‌شود؛ زيرا بزرگترها به قدرت و تعادل کودک با اين عمل خود کمک مى‌کنند (کلارک و همکاران، ۱۹۸۸).
از ديدگاه سيستم‌هاى پويا، شروع حرکات پايهٔ انتقالى حاصل رشد دستگاه‌هاى مختلف بدن است، لذا دستگاه عصبى به‌تنهايى عامل کنترل‌کنندهٔ ميزان رشد راه رفتن نيست. در واقع براى دو حرکت پايهٔ انتقالى مانند چهاردست و پا رفتن و راه رفتن، قدرت عضلاني، وضعيت قامت و تعادل ظاهراً از عوامل محدود‌کنندهٔ مهم است.


همچنین مشاهده کنید