جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روش‌های مطالعهٔ سیاست عمومی


سياست عمومى خود يک رشتهٔ مستقل دانشگاهى است و به‌عنوان يک زمينهٔ علمى مهم؛ توجه بسيارى از کارشناسان و منتقدان، پژوهشگران، نويسندگان و مؤلفان را به خود جلب کرده است. از دههٔ ۶۰ به بعد، ميزان علاقه به انجام تحقيقات در اين زمينه به شدت افزايش يافته است. اين تحّول از کشورهاى آمريکا و بريتانيا آغاز شد، زيرا دانشمندان علوم اجتماعى اين دو کشور مجذوب طبيعت کاربردي، چند رشته‌اي، اجتماعى و يکپارچگى سياست‌ها شدند (هاگ‌وود و گان ۱۹۸۴). نياز به بهتر شدن سياست‌ها (ايستون ۱۹۶۵)، رشد سريع فعاليت‌هاى مربوط به سياست‌هاى عمومي، افزايش مشارکت حکومت‌ها در اين زمنيه به‌ويژه پس از جنگ جهانى دوم و شکست بسيارى از سياست‌هاى اتخاذ شده نيز علاقه و توجه همگان را به انجام تحقيقاتى در اين زمينه افزايش داده است.
براى تجزيه و تحليل سياست‌هاى عمومي، درک مفهوم 'فرآيند سياستگذاري' ضرورى است (بروکس ۱۹۹۳-Brooks) همان‌طور که پرسمن - Pressman، و ويلداوسکى عنوان نموده‌اند:
سياست‌ها صريحاً يا تلويحاً به مجموعه‌اى از روابط علّى موجود ميان شرايط اوليه و نتايج و پيامدهاى بعدى اشاره مى‌کند. اگر X آنگاه Y. با فراهم شدن شرايط اوليه، مقامات مسئول سياست‌ها را به برنامه‌ها تبديل مى‌کنند. اکنون X وجود دارد. برنامه‌ها، با ايجاد اولين حلقه از زنجيرهٔ روابط علّي، نظريه‌ها را عملياتى نموده و اعمال را به اهداف پيوند مى‌زنند با وجود X ،جهت حصول به Y اقدام مى‌کنيم. (پرسمن و ويلدواسکىXV، درسال ۱۹۷۳)
مژون - Majone (در سال ۱۹۸۰) نيز معتقد است که:
سياست‌ها را مى‌توان به مثابه نظريه‌هائى دانست که توسط دو ديدگاه مختلف اما مرتبط با يکديگر پرداخته و ساخته شده‌اند ... به آنها به ديدهٔ توالى پيچيده‌اى از رويدادها مى‌توان نگريست، همان‌طور که 'دکترين' ها محصول تصميم‌ها و اقدامات قبلى هستند. (مژون ۱۹۸۰:۱۷۸)
نظريهٔ سياست عمومى مبنائى است براى شرح و توصيف فرآيندهاى سياستگذارى و مشخص نمودن روابط علّى ميان رويدادها. 'نظريه، توجه فرد را به ويژگى‌هاى بارز و محيط اطراف خود جلب مى‌کند تا وى به اين وسيله بتواند اولويت‌ها را تشخيص دهد' (بروکس ۱۹۹۳:۲۸). البته بايد توجه داشت که کارآئى و تناسب نظريه‌هاى خاص سياست عمومى به فلسفهٔ تحقيقات طراحى شده در اين زمينه و ديدگاه‌هاى کلى طراحان يا تحليل‌گران اين‌گونه مطالعات بستگى دارد. به بيانى ساده‌تر، مردم در مورد تعاريف و نظريه‌هاى مربوط به فرآيند سياستگذارى تحت مطالعه تصميم مى‌گيرند. مردم مايل هستند سياست‌ها و فرآيند سياستگذارى را از ديدگاه جهانى خود بررسى کنند. اين امر طبعاً نتايجى خاص را براى يک مطالعه ديکته مى‌کند (آليسون - Allison، در سال۱۹۷۱) (بروکس - ۱۹۹۳) (مژون-۱۹۸۹و ۱۹۸۰) و (کوئيد- Quade در سال ۱۹۸۰) (ميچل- Mitchell، درسال ۱۹۸۹) را ملاحظه کنيد.
براى يک تحليل‌گر سياست‌ها، حل مشکلى که از بعد اجتماعى داراى ارزش بوده و قابل حل نيز مى‌باشد، بسيار حائز اهميت است (ويلداوسکى -۱۹۷۹:۳۸۸). تجزيه و تحليل سياست‌ها مترادف خلاقيت (ويلداوسکى ۱۹۷۹:۳) و مشابه يک 'کار هنري' يا 'کاردستي' است (ويلداوسکى ۱۹۷۹؛ مژون ۱۹۸۹ و ۱۹۸۰). مژون و ويلداوسکى هر دو معتقد هستند که براى تجزيه و تحليل سياست‌ها، نمى‌توان طرح و برنامه‌اى ثابت و قطعى ارائه نمود. نظريه براى تحليل‌گر مانند ابزار دست صنعت‌گر است. توصيف، تجزيه و تحليل و استفاده از نظريه مناسب براى کمک به تشريح رويدادها، متأثر از تمايل و توان تحليل‌گر به دستکارى داده‌ها و همچنين متأثر از گرايش‌هاى فکرى وى است. در مورد تجزيه و تحليل سياست‌ها، دو ديدگاه نظرى وجود دارد:
- ديدگاه نظرى کثرت‌گرا -Pluralist، نخبه‌گرا -Eiltist، مارکسيستي، صنفى - Corporatist، (هم و هيل ۱۹۸۴).
- ديدگاه نظرى کثرت‌گرا، مارکسيستى و دمکراتيک - Public choice، (بروکس ۱۹۹۳). اين دو ديدگاه اگر چه متفاوت هستند اما مانعة‌الجمع نيستند و فرآيندهاى سياستگذارى را به‌شيوه‌هاى خاص خود تعريف مى‌کنند. اين دو نظريه را مى‌توان با توجه به سطوح تجزيه و تحليل هر يک از آنها، ديدگاه‌هاى کلى آنها و با توجه به روش‌هاى مورد استفاده در آنها در مطالعهٔ سياست‌هاى عمومى نيز از يکديگر تميز داد (برکس ۱۹۹۳). به هر حال، پژوهشگران و تحليل‌گران در انتخاب ديدگاه‌هاى نظرى خود آزاد هستند.
وجود ديدگاه‌هاى نظرى مختلف مانع از ارائهٔ يک روش تحقيق منسجم و جامع در زمينهٔ سياست‌هاى عمومى شده است (جنکينز - ۱۹۷۸؛ ديويس ۱۹۹۳؛ بروکس ۱۹۹۳ را ملاحظه کيند). با اين وجود، مطالعات و تحقيقات مربوط به سياست‌هاى عمومى را مى‌توان برپايهٔ يکى از دو نظريهٔ اصلى مذکور اجرا نمود. نظريه‌اى که مدل‌هاى ارشادى را توصيه مى‌کند و نظريه‌اى که مدل‌هاى توصيفى را توصيه مى‌کند (ميچل ۱۹۸۹؛ بروکس ۱۹۹۳)
'مدل‌هاى ارشادى يا هنجارى روش‌هاى استاندارد سياستگذارى را نمايش مى‌دهند' در حالى که 'مدل‌هاى توصيفي، روش‌هاى واقعى سياستگذارى را نمايش مى‌دهند' (ميچل ۱۹۸۹:۲۶۴). مدل‌هاى ارشادي، موقعيت ايده‌آل را معرفى مى‌کنند، اما مدل‌هاى توصيفي، واقعيت‌هاى موجود را در عرضهٔ سياستگذارى نمايش مى‌دهند. مدل‌ها/ نظريه‌هاى توصيفى به تشريح و توصيف آنچه که در جريان تصميم‌گيرى‌ها و سياستگذارى‌ها روى مى‌دهد مى‌پردازند. تحليل‌گران با بهره‌گيرى از مدل‌هاى توصيفى مى‌توانند آثار نحوهٔ انتخاب خود، قدرت، ادراکات، ارزش‌ها و فرآيندها را بر سياستگذارى شناخته و درک کنند. لازم به ذکر است که اگر چه مدل‌هاى ارشادي، استنتاجى - Deductvie هستند، اما بدون دانش و آگاهى قبلي، استنتاج غيرممکن است. اين کتاب، مدل‌هاى توصيفى را توصيه مى‌کند، به اين اميد که تصميم‌گيران آينده از اين مدل‌ها به‌عنوان مبناى اطلاعات خود استفاده کنند.


همچنین مشاهده کنید