جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی


خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی    جان منی مرا مکش اکنون به دوستی
ای تازه گل که چون ملی از تلخی و خوشی    چند از درون به خصمی و بیرون به دوستی
مانی به ماه نو که بشیبم چو بینمت    چون شیفته شوم کنی افسون به دوستی
خونم همی خوری که تو را دوستم بلی    ترک این‌چنین کند که خورد خون به دوستی
تو دشمنی نه دوست که بر جان من کنند    ترکان غمزه‌ی تو شبیخون به دوستی
سرهای گردنان به شکر می‌برد لبت    کان لب نهان کشی است چو گردون به دوستی
خاقانی از تو چشم چه دارد به دشمنی    چون می‌کنی جفای دگرگون به دوستی


همچنین مشاهده کنید