سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی‌های رهبران


مطالعات نشان مى‌دهد که رهبران معمولاً از نظر رفتارى کسانى هستند که بيشتر مى‌دانند، اطلاعات زيادترى دارند و در پى دانستن نکات زيادتر و درک روابطى وسيعتر مى‌باشند که بالطبع تحليل‌گران خوبى نيز هستند و مى‌توانند امور مختلف را به‌خوبى تشريح کنند.
بدين‌ترتيب از ديدگاه رفتارشناسى مى‌توان گفت که نيازها، خواست‌ها، تمايلات، نظريات و ويژگى‌هاى اجتماع در وجود رهبر متبلور مى‌گردد؛ به‌عبارت ديگر وجود رهبر در تبلور اين نيازها و خواست‌ها و تمايلات است که بتدريج براى مردم (در منطقه) شکل مى‌گيرد تا جائى که از ميان مردم برخيزد و آنچه را که بر عهدهٔ او نهاده مى‌شود عملى سازد و مردم را بهره‌مند گرداند.
نظر به اينکه رهبران از جهت کار ترويج موقعيتى حساس دارند و وجود آنها بسيار سودمند است موکداً توصيه مى‌شود مروجان (يا عوامل اجرائى ترويج به هر شکل در هر موقعيتى که هستند) در اين مقوله مطالعهٔ کافى کنند و با توجه به‌ويژگى‌هاى مورد نظر در ترويج رهبران موفق را در جامعه بيابند تا بتوانند در مواقع لزوم از يارى آنها بهره‌مند گردند. براى اين کار بايد دقيقاً توجه کرد که چه کسى بين مردم پيش از ديگران:
۱- بحث و گفت و گو مى‌کند و در مباحث مختلف نفوذ کلام دارد (شناخت قدرت بيان).
۲- با پيشنهادهاى ارزنده‌اش مورد پذيرش مردم قرار مى‌گيرد (راه‌گشائى).
۳- سعى در يارى دادن، راهنمائى کردن و ارشاد ديگران دارد (شناخت نوع‌دوستى و احساس مسؤوليت اجتماعى).
۴- مخاطب مردم است و غالباً به او مراجه مى‌شود (شناخت اعتماد مردم از او).
۵- بر ديگران تسلط و غلبه دارد (شناخت ميزان قدرت نفوذ).
۶- متکى به خود و با استقامت است (شناخت موقعيت و پايگاه اجتماعى).
۷- مورد احترام مردم است (شناخت موقعيت و پايگاه اجتماعى).
۸- نسبت به مسائل مورد نظر آگاه است (شناخت ميزان احاطه به موضوع‌هاى مختلف).
۹- قدرت مشکل‌گشائى و ارئه طريق در حل مسائل دارد (شناخت ميزان احاطهٔ علمى و فنى).
۱۰- مقاوم است و سلطه نمى‌پذيرد (شناخت ميزان اتکاء به نفس).
۱۱- نظريات نو ارائه مى‌دهد (شناخت ميزان نوآورى).
۱۲- در انجام امور ابتدا خود پيشقدم مى‌شود (شناخت ميزان‌ نوپذيرى و حمايت از آن).
۱۳- هر کار را در جاى خود و موقع لازم انجام مى‌دهد (شناخت قدرت برنامه‌ريزى).
۱۳- هر کار را در جاى خود و موقع لازم انجام مى‌دهد (شناخت قدرت برنامه‌ريزى).
۱۴- روابط موجود ميان مردم را مى‌شناسد و امور را بر بنيان آن تنظيم مى‌کند و نسبت به رعايت آن مصّر است (شناخت ميزان دوستى و مديريت).
صفات فوق‌الذکر مسلماً از ويژگى‌هائى نيستند که بتوان آنها را صفات ذاتى شخص رهبر دانست و بر اين اساس او را به مقام رهبرى انتخاب کرد، بلکه تنها ملاک موجود همان تشخيص و گزينش مردم است و بايد روابط يا ضوابطى را که بر اساس آنها مردم او را از ميان خود (با توجه به آنچه نزد او ارزشمندتر يافته‌اند و بر ديگران ارجح تشخيص داده‌اند) انتخاب نموده‌اند مورد بررسى و دقت‌ نظر قرار داد. زيرا اين انتخاب نمى‌تواند بدون توجه به موقعيت ويژهٔ اجتماعى و فردى رهبر انجام گيرد که قاعدتاً متأثر است از:
۱- ويژگى‌هاى فردى رهبر (شخصيت او).
۲- مسؤوليت موقعيت‌هاى شغلى رهبر و پيروانش (شرايط در حيطهٔ عمل).
۳- علايق، نيازها و تمايلات پيروان (موضوع مورد عمل).
۴- شرايط اجتماعى که رهبر و پيروان در آن به فعاليت مشغول هستند (شرايط محيط).
۵- پايگاه اعتقادى و رفتار رهبر با پيروان در زمينهٔ امور محوله (نوع رفتار).
صرف‌نظر از حالتى که يک رهبر از ميان مردم برمى‌خيزد و شاخص مى‌شود گاه کسانى هم هستند که شخصاً داوطلب نقش رهبرى مى‌شوند. اين گونه افراد را رهبران داوطلب گويند که نوعاً از ديدگاه ترويج زودپذير هستند به اين معنا که در اغلب موارد زودتر از ديگران به استقبال برنامهٔ آموزشى مى‌روند و مفاهيم آن را سريعتر درک و جذب مى‌کنند، اين نوع افراد به‌دليل سرعت انتقال و تمايلى که همواره در پذيرش ايده‌هاى مترقى از خود نشان مى‌دهند به‌راحتى از ميان بقيهٔ افراد قابل تشخيص هستند. رهبران داوطلب به سهم خود نقش به‌سزائى در انجام برنامه‌هاى ترويجى دارند. به اين معنا که مروج در جهت گسترش ايده‌هاى نو به افرادى نياز دارد که بتوانند زودتر از ديگران مسائل را دريابند و آنها را بپذيرند تا از طريق آنها (که اينکه به‌عنوان رهبر يا رهبران داوطلب براى هدايت مردم عمل مى‌کنند) پديدهٔ مورد نظر را در سطح منطقه اشاعه دهد و از طريق خود مردم کارآئى آن را به اثبات رساند.
دلائلى که موجب مى‌شود اصولاً افراد براى پذيرش نقش رهبرى آماده شوند و يک فرد به‌عنوان رهبر شاخص گردد و بينش و خلقيات او حداقل از جهت خود او مقبول واقع شود در زير برشمرده شده‌اند. بديهى است هر رهبر ممکن است به يک يا چند دليل نقش رهبرى را پذيرفته يا شرايطى پديد آورده باشد که به‌عنوان رهبر شناخته شود. اين دلايل عبارت است از:
۱- يارى رساندن به ديگران.
۲- کسب شخصيت و موقعيت‌هاى اجتماعى.
۳- ارضاى علائق شخصى (دلايلى که گاهى قابل تشريح نيستند).
۴- ارضاى ويژگى‌هاى قطرى خود او.
۵- احساس توانائى و مصرف کردن نيروى خود در مسير اجتماعى.
۶- تمايل به رشد شخصيتى و دستيابى به تکامل انسانى.
۷- پيشنهاد شدن از طريق ديگران.
۸- خوشايند بودن پديدهٔ مورد رهبرى و علاقه به انجام آن.
۹- پذيرفتن مسؤوليت‌ها و استفاده از موقعيت‌هاى اجتماعى.
۱۰- انجام کار به تنهائى و به‌عنوان مبتکر (يعنى مايل است خود کار کند و ديگران نظاره کنند).
۱۱- اعتقاد خود با ديگران به قدرت و توانائى.
۱۲- کسب موقعيت‌هاى اجتماعي، موقعيت‌هاى مطلوب و شاخص شدن.
۱۳- اعمال نفوذ.
۱۴- خودپرستى (به‌ هر صورد که باشد).
البته دلايل فوق‌الذکر نمى‌توانند کامل باشد چه در بسيارى از موارد انگيزه‌هاى پنهان يا آشکارى وجود دارد که فرد را به پذيرش نقش رهبرى تشويق مى‌کند.
نکتهٔ قابل اهميت در زمينهٔ شناخت رهبران، به‌ويژه داوطلب، آن است که مروج با هر عامل اجرائى ديگر در منطقه بر اثر مطالعه و پژوهش شخصى مى‌تواند حداقل بر خود مسلم و روشن کند که رهبران به چه دليل يا دلايلى موقعيت رهبرى را پذيرا شده‌اند و انگيزهٔ اين پذيرش چه بوده است. در اين حالت رهنمود جالب توجه و مفيدى براى استفاده از رهبران محلى در ترويج پديد خواهد آمد و عاملان ترويج مى‌توانند با فراغ خاطر امور را به افراد ذيصلاحيت تفويض نمايند تا آنها کار کنند و در حد اعتبارى که در جامعه دارند ديگران را نيز در انجام آن تشويق و يارى کنند.


همچنین مشاهده کنید