|
|
|
براى بهوجود آمدن گروه، نه تنها بايد دو يا تعداد بيشترى از اشخاص وجود داشته باشد بلکه بايد همان اشخاص با يکديگر کنش متقابل، که معمولاً چهره به چهره است، نشان دهند. بنابراين، اشخاصى که در يکى از ايستگاههاى اتوبوس ايستادهاند يا حتى بهطور همزمان از يک مغازه خريد مىکنند، گروه تشکيل نمىدهند، زيرا کنش متقابل يا تعامل ندارند.
|
|
|
وجود کنش متقابل بين مجموعهٔ افراد کافى نيست تا از وجود گروه صحبت شود. اگر چنين بود، افرادى که بهطور همزمان از در دانشگاه وارد مىشدند و يکديگر را هول مىدادند، بايد گروه به حساب مىآمدند. اعضاء گروه بايد در يک رابطهٔ نسبتاً ثابت و پايدار درگير شوند. بنابراين، اعضاء خانواده، انجمن کار و اعضاى انجمن دانشجويان را مىتوان گروه به حساب آورد. ساختها و هنجارهاى اين گروهها ثابت است و روابط بين اعضاء آنها نيز مدتها طول مىکشد (هفتهها، ماهها يا حتى سالها).
|
|
|
انجمن دانشجوئى با اين هدف تشکيل مىشود که در خدمت دانشجويان باشد و از منافع آنها دفاع کند. بدينترتيب، با معيار مهم ديگرى در تعريف گروه روبرو مىشويم: وجود يک يا چند هدف مشترک براى همهٔ افراد. بازيکنان فوتبال يا واليبال با اين هدف تيم تشکيل مىدهند که سرگرم شوند يا مسابقه را ببرند. اتحاديهٔ کارگران، رانندگان، معلمان و... نيز با اين هدف بهوجود مىآيد که به اعضاء خود کمک کند. اما، افرادى که در ايستگاه اتوبوس ايستادهاند، هدفهاى فردى کاملاً متفاوتى دارند.
|
|
|
کنش متقابل بين اعضاء گروه و اتحاد آنها براى رسيدن به هدف يا اهداف مشترک ايجاب مىکند که اعضاء بر يکديگر نفوذ داشته باشند و به يکديگر وابستگى نشان دهند. آنچه يکى از اعضاء گروه انجام مىدهد يا آنچه برسر او مىآيد، ساير اعضاء را تحت تأثير قرار مىدهد. مثلاً، در تيم فوتبال اگر گيرندهٔ پاسها نتواند فاصلهٔ معينى را با سرعت معينى بدود، نه تنها خودش، ديگران نيز کارى از پيش نخواهد برد. در مورد کار گروهى دانشجويان نيز همينطور است. مثلاً، به هنگام تهيهٔ گزارش گروهي، اگر يکى از اعضاء به موقع کار خود را انجام ندهد، همهٔ اعضاء گروه آسيب خواهند ديد.
|
|
|
همانندسازى آگاهانهٔ اعضاء با گروه
|
|
آيا تشکيل شدن شرايط، براى تشيکل گروه کافى است؟ اگر اينطور باشد، اشخاصى که بدون آشنائى با يکديگر، هر روز در رستوران يا در چاپخانهٔ معينى بر سر ميزهاى ثابتى مىنشينند، بايد گروه تشکيل دهند. در واقع، اين افراد تعامل دارند و يکديگر را تحت تأثير قرار مىدهند (محلى که شخص در آن مىنشيند، ديگران را تحت تأثير قرار مىدهد)، روابط آنها هر چند جزئى ثابت و پايدار است (هر روز يکديگر با مىبينند، مخصوصاً در محيطهاى کارگري، در آبگوشت فروشىها) و هدف يکسانى دارند (غذاخوردن). با اين همه، هرگز به ذهنمان نمىرسد که اين اشخاص يک گروه واقعى باشند. براى آنکه مجموعهٔ افراد به گروه تبديل شود، لازم است همهٔ افراد خود را عضو گروه بدانند و آگاهانه با گروه همانندسازى کنند. بهنظر ترنر (۱۹۸۲)، همانندسازى اعضاء با گروه تنها شرط لازم براى خلق گروه است:
|
|
گروه از لحظهاى متولد مىشود که افراد خود را عضو گروه مىدانند.
|