پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هرگز نبود سرو به بالا که تو داری


هرگز نبود سرو به بالا که تو داری    یا مه به صفای رخ زیبا که تو داری
گر شمع نباشد شب دلسوختگان را    روشن کند این غره غرا که تو داری
حوران بهشتی که دل خلق ستادند    هرگز نستانند دل ما که تو داری
بسیار بود سرو روان و گل خندان    لیکن نه بدین صورت و بالا که تو داری
پیداست که سرپنجه ما را چه بود زور    با ساعد سیمین توانا که تو داری
سحر سخنم در همه آفاق ببردند    لیکن چه زند با ید بیضا که تو داری
امثال تو از صحبت ما ننگ ندارند    جای مگسست این همه حلوا که تو داری
این روی به صحرا کند آن میل به بستان    من روی ندارم مگر آن جا که تو داری
سعدی تو نیارامی و کوته نکنی دست    تا سر نرود در سر سودا که تو داری
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست    سودی نکند حرص و تمنا که تو داری


همچنین مشاهده کنید