یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شناخت فراگرد (۲)


اگرچه آگاه هستيم که فراگردى که ما توصيف مى‌کنيم، ممکن نيست داراى راست و چپ، يک رأس و يک انتها، يک آغاز و يک پايان باشد. ضمن آنکه بايد توجه داشته باشيم عناصر مورد بررسى ما قابل جدائى نيستند و هيچ کدام به‌طور مستقل عمل نمى‌کنند بلکه هر يک بر ديگرى تأثير مى‌گذارد و از ديگرى تأثير مى‌گيرد که همان کنش متقابل است.
مسائل فوق ظاهراً واضح است ولى معمولاً ما محدوديت‌هاى موجود در شناخت فراگرد را از ياد مى‌بريم.
مثالى جدا از ارتباط را مطرح مى‌‌کنيم مثلاً آموزش (education) را. آموزش يک فراگرد است. براى تشريح موضوع آموزش، ابتدا عناصر و اجزاء آن را مى‌توانيم فهرست‌وار تنظيم کنيم. کتابخانه، بحث و گفتگو، انديشه و تفکر و غيره، مى‌توانيم بگوئيم که مثلاً آموزش موردنظر ما از سخنرانى و تدريس يک معلم هربار به مدت پنجاه دقيقه، سه روز در هفته، براى چند سال مشخص تشکيل شده است. مى‌توانيم بگوييم که دانشجويان مثلاً ۶ کتاب، ۱۱۹کتاب يا صدها کتاب مطالعه مى‌کنند. مى‌توانيم تصور کنيم که کتابخانه داراى صدهزار جلد کتاب يا يک ميليون يا ۶ ميليون کتاب است. مى‌توانيم تصورمان را ادامه دهيم و بگوئيم شاگردان، تعدادى جلسات بحث و گفت و گو خواهند داشت. چند سال را به‌طور متوسط به آموزش خواهند پرداخت و چند مقاله و گزارش خواهند نوشت.
حال اگر تمامى اين ارقام را کنار هم هم بگذاريم و بگوئيم که اگر تمامى اين اجزاء در دسترس بوده و مورد استفاده قرار گرفته باشند آنگاه دانشجويان به آموزش دست يافته‌اند، حرف درستى نزده‌ايم زيرا قضيه اين نيست. در واقع قضيه مشابه آشپزى است. تمامى اين اجزاء لازم هستند. اما مخلوط آنها الزاماً به معناى آموزش نيست.
حال در حوزهٔ ارتباطات، مثلاً تئاتر را در نظر بگيريم، تئاتر چيست؟ دوباره مى‌توانيم فهرستى از اجزاء تشکيل‌دهنده يک تئاتر را برشماريم. سناريو، بازي، کارگردان، بازيگران، صفحه‌پرداز، تماشاچيان، صحنهٔ نمايش، نور، آرايشگر و غيره. مى‌توان به اين اجزاء باز هم افزود. به هر حال پس از فزودن همهٔ آنها، آيا مجموع تئاتر خواهد بود؟ مشخصاً خير.
اينها فقط يک مخلوط هستند. اگر پويائى را نيز حاکم قرار دهيم، آن وقت اين اجزاء به وسيلهٔ آن پويائى تئاتر خوانده مى‌شوند.
لازم است به ياد داشته باشيم که پويائى حرکت که وابسته به اجزاء مى‌باشد پديده‌اى ديدارى است. مفهوم پويائى را همچنين به‌طور ضمنى مى‌توان فهميد. پويائى تئاتر به قسمى وابسته به آن است که آيا نمايشنامه وقتى براى تماشاچيان اجراء مى‌شود آنها شام را خورده‌اند يا پس از نمايش خواهند خورد. آيا شام سنگينى خورده‌اند يا غذاى سبکي. آيا از آن لذت برده‌اند يا غذاى خود را با بى ميلى خورده‌اند؟' (Berlo,1960,p25)
برلو در ادامه مى‌افزايد: 'در مورد آن مثال آموزش نيز وقتى به پويائى فراگرد مى‌خواهيم فکر کنيم باز هم سئوال‌هائى از اين قبيل مطرح مى‌شود: مثلاً آيا دانشجو از يک نظام آموزشى متفاوت وارد اين نظام شده و دچار هيجان اين تغييرات يا در برخورد با اين نظام به‌عنوان ادامهٔ نظام آموزشى قبلى کاملاً آرام و آسوده است؟ آيا او اين دورهٔ آموزشى را خود برگزيده يا اينکه در اين مورد تصميم فرد ديگرى مثل پدر يا مادر او نقش داشته است؟ آيا همکلاسى‌هاى او داراى نظرياتى هستند که محرک او براى درس خواندن مى‌‌شود يا اينکه او در اين مورد فقط بايد به تفکرات خود متکى باشد و غيره.
بسيارى از دانشمندانى که در زمينهٔ ارتباطات پژوهش مى‌‌کنند کوشش دارند عواملى را که ممکن است سبب تفاوت يا عدم تفاوت در فراگرد باشد از يکديگر تفکيک کنند در حالى که به‌طور آشکار معلوم است که تمامى اجزاء يک فراگرد مشخص نشده است. در واقع براى ترديد در مورد دستيابى و تعيين تمام اجزاء فراگرد دلايل زيادى وجود دارد.
ما در اين مبحث با يک دستور جبرى و امکانات کج‌پر سپکتيوى مواجه‌ هستيم /مقصود آن است که همان‌طور که در يک واقعيت سه بعدى خطوط عمودى‌وار است، به هنگام ترسيم روى کاغذ، جبراً تبديل به خطوط کج مى‌شود، در بحث پيرامون فراگرد نيز چنين ناتوانى وجود دارد/ اما بحث دربارهٔ اين مطلب مفيد است. چراکه مى‌تواند ما را به سوى نماى وسيع‌ترى از فراگرد راهنمائى کند. اما آن نما يک تصوير کامل نيست. آن نما هرگز بازسازى خود فراگرد نيست. ما نمى‌توانيم تمامى اجزاء يک ارتباط را فهرست کنيم و همچنين قادر نيستيم به‌طور کافى دربارهٔ تأثير متقابل اين اجزاء روى يکديگر گفت و گوو کنيم (Berlo,1960,pp25-28).
ديويد برلو، در اينجا به اين بحث مى‌پردازد که على‌‌رغم پيچيدگى فراگرد ارتباط، مى‌توان آن را به يک تزريق زيرپوستى تشبيه کرد که فقط مى‌توان رديف عمليات اين تزريق را برشمرد. او به تلاش‌هائى براى فهرست کردن اجزاء ارتباط مى‌پردازد. اينکه مراکز تحقيق گاهى اوقات بى‌توجه به ساير عوامل به بررسى تأثير سينما، تلويزيون، راديو و روزنامه روى مردم مى‌پردازد کار درستى نيست.
اين درست است که روزنامه‌ها بر افکار عمومى تأثير مى‌گذارند ولى از آن سو نيز افکار عمومى بر روزنامه‌ها تأثير دارند و اينجا است که بخشى از همان بحث تأثير متقابل اجزاء فراگرد ارتباط مطرح مى‌شود.
از مجموع نوشته‌هاى برلو دربارهٔ فراگرد مى‌توان چنين نتيجه گرفت:
- فراگرد ايستا نيست بلکه پويا است.
- فراگرد آغاز و پايان ندارد.
- اجزاء و عناصر يک فراگرد دارى کنش‌هاى متقابل هستند و هر يک بر ديگرى تأثير مى‌گذارد و از ديگرى تأثير مى‌گيرد.
- داراى رديفى از اجزاء نيست.
و تمامى خصايص فوق شامل ارتباط که يک فراگرد است نيز مى‌شود.
اما آنچه را که در اين فراگرد منتقل مى‌شود نبايد محرک ناميد زيرا اگرچه در ارتباط تحريک روى مى‌دهد اما به کار بردن واژه‌اى خاص ارتباط ارجح است.


همچنین مشاهده کنید