پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیام کرد مرا بامداد بحر عسل


پیام کرد مرا بامداد بحر عسل    که موج موج عسل بین به چشم خلق غزل
به روزه دار نیاید ز آب جز بانگی    ولیک عاقبت آن بانگ هم رسد به عمل
سماع شرفه آبست و تشنگان در رقص    حیات یابی از این بانگ آب اقل اقل
بگوید آب ز من رسته‌ای به من آیی    به آخر آن جا آیی که بوده‌ای اول
به جان و سر که از این آب بر سر ار ریزد    هزار طره بروید ز مشک بر سر کل
شراب خوار که نامیخت با شراب این آب    کشد خمار پیاپی تو باش لاتعجل


همچنین مشاهده کنید