شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روزی به سر کوی خرابات رسیدم


روزی به سر کوی خرابات رسیدم    در کوی خرابان یکی مغبچه دیدم
از چشم بشد ظلمت و سرچشمه‌ی خضرم    چون در خط سبز و لب لعلش نگریدم
نقش دو جهان محو شد از لوح ضمیرم    چون نقش رخش بر ورق دیده کشیدم
در لعل لبش یافتم آن نکته که عمری    در عالم جان معنی آن می‌طلبیدم
تا شیشه‌ی خودبینی و هستی نشکستم    یک جرعه به کام از می لعلش نچشیدم
ساکن نشدم در حرم کعبه‌ی وحدت    تا بادیه‌ی عالم کثرت نبریدم
با من سخن از درس و کتب خانه مگوئید    اکنون که وطن بر در میخانه گزیدم
ایمان چه دهم عرض چو در کفر فتادم    قرآن چه کنم حفظ چو مصحف بدریدم
تسبیح بیفکندم و ناقوس گرفتم    سجاده گرو کردم وز نار خریدم
بردار شدم تا بدهم داد انا الحق    معنی انا الحق ز سردار شنیدم
خواجو بدر دیر شو و کعبه طلب کن    زیرا که من از کفر به اسلام رسیدم


همچنین مشاهده کنید