یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
مفاهیم جهانگردی
جهانگردى واژهاى است فارسى به مفهوم 'جهانگردنده و آنکه در اقطار عالم بسيار سفر کند' . جهانگردى ظاهراً معادل سياحت (عربي) و توريسم (فرانسه) است. 'سياحت' در عربى به معناى زياد سفر کردن است و سياح يا معادل فارسى آن، جهانگرد، کسى است که زياد سفر مىکند. اما در زبان رايج فارسي، از نظر کمّي، تفاوتى ميان جهانگردى و مسافرت يا سفر وجود دارد. يعنى اغلب فارسىزبانان جهانگردى را مترادف با زياد سفر کردن مىدانند، در حالى که واژههاى 'سفر و مسافرت' به سفرهاى کوتاهمدت دور يا نزديک نيز مربوط مىشود. هماکنون، با وجود اينکه در زبان فارسى گفتارى و نوشتارى استفاده از واژههاى 'جهانگردى و جهانگرد' به جاى سفر و مسافرت و مسافر مرسوم است، به کار بردن واژههاى مزبور در گفتگوى ميان مردم چندان نيست و بيشتر مردم ترجيح مىدهند واژههاى مسافرت، سفر و مسافر را به کار برند. |
هرچند واژههاى سفر، مسافرت و مسافر ريشهٔ عربى دارند، اما نسبت به واژهٔ جهانگردى رايجتر هستند و بار معنائى بيشترى دارند. مفاهيم سفر عبارت هستند از: |
'بقيهٔ سپيدى روز بعد از فرو شدن آفتاب و سپيدى صبح، صلح کردن ميان دو قوم و ميانجىگري' و 'بيرون شدن از شهر خود و به محلى ديگر رفتن؛ قطع مسافرت؛ راهى که بپيمايند از محلى به محل دور؛ توجه دل به سوى حق تعالي' . |
شايد دليل اينکه سفر به معناى سپيدى صبح آمده است اين باشد که سپيدى به مفهوم روشنى و درخشانى است و در طى سفر است که بسيارى از ناشناختههاى ذهن آدمى (تارکىها، مجهولات) دربارهٔ نواحي، سرزمينها، طبيعت، مردم و ... شناخته مىشود (روشنىها، معلومات). وانگهي، سفر، نيکىها و بدىهاى نهاد آدمى را روشن مىسازد. |
در مقابل واژهٔ عربى تفرّج، در لغتنامهٔ دهخدا معانى زير آمده است: گشايش يافتن و از تنگى و دشوارى بيرون آمدن و خوشحالي. همچنين به نظر استاد دهخدا اين واژه به معناى زير آمده است: 'در استعمال فارسي، مجازاً به معناى سير و تماشا و خوشحالى و گشادگى خاطر تنگدلان، سير و گردش نمودن جهت گشايش خاطر، تماشا کردن' . ولى امروزه اين لفظ به گردشهاى کوتاه به منظور هواخورى اطلاق مىشود. |
مدتى است که به کار بردن واژهٔ 'گردشگري' در گفتهها و نوشتهها متداول شده است، هر چند چنين واژهاى در فرهنگهاى دهخدا، معين و ... نيامده است. |
توريسم که واژهاى است فرانسوي، از ريشهٔ 'تور' گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معانى زير آمده است: حرکت دورانى (چرخش)، عمل پيمودن، طى کردن پيرامون، سير کردن، گردش نمودن. |
به نظر پيرلاوس، توريسم عمل مسافرت به منظور تفنن و لذت است و توريست کسى است که براى خشنودى خود و لذت بردن مسافرت مىکند. |
همچنین مشاهده کنید
- عوامل مؤثر در قسمت جهانگردی
- برنامه ریزی و سیاست های جهانگردی
- آثار جهانگردی
- انواع جهانگردی (۲)
- فعّالان صنعت ایرانگردی و جهانگردی در حال حاضر
- آمار در جهانگردی
- جاذبههای جهانگردی
- مشکلات و تنگناها
- انواع جهانگردی
- سطوح جهانگردی
- جغرافیا و صنعت توریسم
- سیاستهای استراتژیک و راهکارهای اجرائی در برنامه سوم توسعه
- استراتژی مدیریت جهانگردی
- تاریخچه
- مفاهیم جهانگردی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد رئیسی رئیس جمهور جنگ
تهران هواشناسی شهرداری تهران پلیس دستگیری وزارت بهداشت سیل قتل سلامت کنکور آتش سوزی سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات قیمت خودرو خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو
زنان سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلویزیون یمن تئاتر سینمای ایران قرآن کریم سریال پایتخت فیلم موسیقی سینما
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور سپاهان رئال مادرید
فناوری همراه اول گوگل تبلیغات اپل سامسونگ ناسا آیفون بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
سازمان غذا و دارو خواب بارداری دندانپزشکی مالاریا