یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
گچی کپو! کفبی، کمبی
يکى بود يکى نبود. زير گنبد کبود غير از خدا هيچ کس نبود. هر چى رفتيم راه بود؛ هر چى کنديم چاه بود، نصيبمان آه بود. |
در زمانهاى خيلى خيلى قديم، يک پيرزنى بود خيلى خسيس و لجباز و بهانهگير. اين پيرزن دو تا عروس داشت. عروس کوچک خيلى زرنگ و زيرک بود. پيرزن هر وقت مىخواست از خانه بيرون برود، تمام درها را قفل مىکرد و صندوقچهها را چفت مىزد و کليدشان را بر مىداشت و مىزد سر کمرش و با خود مىبرد. يک روز پيرزن هوس زيارت خانهٔ خدا کرد. مقدمات سفر را فراهم کرد و براى خداحافظى و حلاليت پيش در و همسايه رفت. قرار شد گوسفندى را هم سر ببرند و از گوشت آن، پشت پاى پيرزن حليم درست کنند. گوسفند را توى قُزقن (ديگ) بزرگى گذاشت تا بپزد. از قضاى روزگار يکى از زنهاى محله حامله بود و وقتى بوى گوشت پخته به مشامش رسيد، بيزه (ويار کردن زن حامله) کرد. چارقدش را بست به کمرش و به بهانه بردن آتش آمد خانهٔ پيرزن. چند بار چُمَت (چوب آتش گرفته، هيزم نيمسوخته.) را از زير ديگ خانهٔ پيرزن برداشت و برد اما در بين راه از عمد آن را خاموش کرد و دوباره برگشت. عروس کوچک که شکم بر آمدهٔ زن همسايه را ديد، فهميد که کاسهاى زير نيم کاسه است و او بيزه کرده است. اين بود که رفت و از او پرسيد. زن همسايه هم راستش را به او گفت، عروس کوچک هم بدون اين که مادرشوهرش بفهمد، ظهر که شد مقدارى از گوشت را برداشت برد درِ خانهٔ زن حامله. |
پيرزن که به حج رفت در حال زيارت ديد هر جه مىرود جلوتر از او عروس کوچکش با لباس سفيد مشغول زيارت است! خيلى تعجب کرد. وقتى از سفر برگشت جريان را از او پرسيد. عروس کوچک هم مجبور شد حکايت گوشت دادن به زن حامله را تعريف کند. |
چند روزى که گذشت يک روز پيرزن به صحرا رفت تا کرهها را از ماست جدا کند و روغن درست کند. اين بود که همه را بار الاغ کرد و با عروسش رفت به صحرا. کرهها را ريخت توى ظرف و زيرش را آتش کرد و خودش رفت که زير سايهٔ درخت بخوابد. به عروسش گفت: 'حواست جمع باشد که وقتى کرهها روغن شدند، مرا بيدار کني!' کرهها توى ظرف و روى آتش کف کرده بودند و کمکم داشتند روغن مىشدند. کفِشان مىرفت و همى کمتر و کمتر مىشدند. يک چند ساعتى که گذشت کف کرهها از بين رفت و تبديل شدند به روغن! عروس کوچک رفت و پيرزن را بيدار کرد. پيرزن آمد سر ديگ روغن ديد که ظرف نصف شده است. فکر کرد که عروسش از روغنها به کسى بخشيده است. شروع کرد به قُرقُر کردن و داد و بيداد. هر چه عروسش قسم خورد که از روغنها به کسى نداده است و کم شدن روغنها به علت بخار شدن کف کرهها بوده، پيرزن زير بار نرفت که نرفت. عاقبت عروس که ديگر طاقتش طاق شده بود، دست کرد به آسمان و گفت: 'اى خدا يا مرگ يا نجات! اى خدا مرا به يک پرندهاى تبديل کن تا بپرم و بروم از شرّ اين پيرزن قُرقُرو نجات پيدا کنم!' هنوز دعايش تمام نشده بود که خدا آن را اجابت کرد و به پرندهاى زيبا تبديلش کرد. عروس کوچک تبديل شد به پرنده و پر کشيد و رفت به هوا. |
اين پرنده هنوز که هنوز است شبهاى زمستان به صحرا مىآيد و با صداى بلند مىخواند: 'کچى کپو، کفبي، کمبي.' يعني: عمه، عمه کف بود کم شد. |
- گچى کپو! کفبى، کمبى |
- افسانههاى لرى ـ ص ۹۶ |
- گردآورى: داريوش رحمانيان |
- نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۷۹ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد دوازدهم ـ علىاشرف درويشيان ـ رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۲ |
همچنین مشاهده کنید
- شیر شیر توی پوست شیر و بار شیر (۳)
- دیو پخمه
- ملکجمشید و چهلگیسو بانو یا قصهٔ چین و ماچین
- درویش
- دختر حاجی صیاد(۲)
- دزد
- جمعه، شنبه، یکشنبه (۲)
- علی باقالوکار
- مِم و زین (۲)
- ملکجمشید و دیب سیب دزد (۲)
- کرّهٔ دریائی
- کچل و شیطان (۲)
- کولی دختر
- گل و محبوب (۲)
- پسر و غول بیابان
- شاهزادهٔ فارس و دختر سلطانِ یمن (۴)
- کلهکدو
- دختر شهر چین(۲)
- کربلائی فراش و دزدان
- قصهٔ عالی (۲)
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حسین امیرعبداللهیان حجاب سازمان همکاری اسلامی انتخابات جنگ امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس حسن روحانی افغانستان
هواشناسی زاهدان سیل تهران شهرداری تهران فضای مجازی باران یسنا سامانه بارشی آتش سوزی سازمان هواشناسی هلال احمر
قیمت خودرو مالیات ارز خودرو قیمت دلار بانک مرکزی تورم مسکن دلار قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون جهان دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
غزه اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس ترکیه اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر بارسلونا باشگاه پرسپولیس بازی باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل مایکروسافت
توت فرنگی کبد چرب