یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ای روی تو زهر سو رویی دگر نموده


ای روی تو زهر سو رویی دگر نموده    لطف تو از کفی گل گنجی گهر نموده
دریای در عشقت در اصل لطف پاک است    اما نخست هیبت چندین خطر نموده
در قرن‌ها فلک‌ها در راه تو شب و روز    از سر به پای رفته وز پای سر نموده
طاوس چرخ پیشت پروانه‌وار رفته    وز نور شمع رویت بی بال و پر نموده
از درگه تو نوری بر جان و دل فتاده    وز دل به چشم رفته نور بصر نموده
تو آمده به قدرت و قدرت به فعل پیدا    فعلت به گشت گشته چندین صور نموده
ناگه به دست قدرت بنموده یک اشارت    این یک اشارت تو چندین اثر نموده
چون در دو کون کس را چشم یگانگی نیست    زان صد هزار حیرت اندر نظر نموده
عطار کز جهانش جانی است عاشق تو    از بحر سینه هر دم دری دگر نموده


همچنین مشاهده کنید