یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو


یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو    در حیرتم از خود که چه خوش کرده‌ام از تو
خواهم که حریفی چو تو خوبت بچشاند    ته مانده‌ی این رطل که من خورده‌ام از تو
این میوه که آلوده به زهرم لب و دندان    نوباوه‌ی شاخی‌ست که پرورده‌ام از تو
سد پرده‌ی خون گشت بر عقده‌ی غم خشک    دل مرده‌تر از غنچه‌ی پژمرده‌ام از تو
چون وحشی اگر عمر بود بر تو فشاندم    جانی که به نزدیک لب آورده‌ام از تو


همچنین مشاهده کنید