دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است


در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است    بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف    تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است
چه کنم با دل خودکام بلا دوست که او    میرود بیشتر آنجا که بلا بی‌سپر است
شمع سرگرم به تاج سرخویش است چرا    با چنین زندگیی کز سر شب تا سحر است
چند گویند به وحشی که نهان کن غم خویش    از که پوشد غم خود چون همه کس را خبر است


همچنین مشاهده کنید