شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

توئی که لعل تو دست از عقیق کانی برد


توئی که لعل تو دست از عقیق کانی برد    فراقت از دل من لذت جوانی برد
ز چین زلف تو باد صبا بهر طرفی    نسیم مشک تتاری بارمغانی برد
چه نیکبخت سیاهست خال هندویت    که نیک پی بلب آب زندگانی برد
بساکه جان بلب آمد بانتظار لبت    ولیکن از لب من جان بلب توانی برد
بسا که مردمک چشم من ز خون جگر    بتحفه پیش خیال تو لعل کانی برد
خرد نشان دهان تو در نمی‌یابد    چرا که نام و نشانش ز بی نشانی برد
چو گشت حلقه‌ی زلفت خمیده چون چوگان    ز دلبران جهان گوی دلستانی برد
به غمزه نرگس مستت بریخت خون دلم    ولیکن از بر من جان به ناتوانی برد
کمال شوق ز خواجو نگر که دیده‌ی او    سبق ز ابر بهاری بدرفشانی برد


همچنین مشاهده کنید