پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
پدیده اجتماعی
در تعريف جامعهشناسى گفته شد، دانشى است که به بررسى 'پديدهها' يا 'وقايع اجتماعي' مىپردازد. حال براى آنکه ببينيم 'پديده' يا 'واقعه اجتماعي' چيست و با پديدههاى فردى و نفسانى (رواني)، معنوي، جغرافيائى و تکنولوژى چه تفاوتى دارد، بهطور مختصر به بحث درباره آنها مىپردازيم: |
منظور از 'پديدههاى اجتماعي' کليه وقايع يا امورى است که در جامعه وجود دارد يا روى مىدهد و شخص آن را در خارج از خود مشاهده کرده يا از طريق حواس و هوش درک مىنمايد. از جملهٔ آنها: مىتوان سازمانها و تأسيسات، نهادها و جلوههاى گوناگون حيات اجتماعى چون: هنر، ادبيات، دين، اخلاق، آداب و رسوم، عادات، تعليم و تربيت، زبان، عقايد، افکار و ... را نام برد. |
درباره ماهيت وقايع و پديدههاى اجتماعى ميان جامعهشناسان اختلافنظر وجود دارد و هرکدام عاملى را 'مسلط' مىدانند. |
برخى که پيرو مکتب روانشناسى هستند، 'پديدههاى اجتماعي' را از نوع پديدههاى روانى و فردى مىدانند و معتقد هستند 'واقعيتهاى اجتماعي' منشاء روانى دارند. بنابراين اگر فردى را بشناسيم و خصوصيات روانى و تمايلات او را بدانيم، مىتوانيم جامعه را بشناسيم. از طرفداران اين طرز فکر، 'گابريل تارد' (Gabriel Tard) و طرفداران 'اصالت رفتار' (Behaviorsm) يعنى 'واتسون' (J.B. Watson) و جامعهشناسانى چون: 'لستر وارد' (Lester .F. Ward)، 'جيمز مارک بالدوين' (Baldwin)، 'راس' (Ross)، و نظريه 'مشتقات' و 'بقايا' ى 'ويلفر دوپارتو' (Pareto) هستند. |
اما بايد دانست که 'پديدههاى اجتماعي' مستقل از فرد است و با پديدههاى فردى و نفسانى (رواني) تفاوت دارد. در حقيقت 'پديدههاي' اجتماعى را مىتوان واقعياتى تلقى کرد که جمعي، عينى و ملموس باشند. |
'معنويون' که از مهمترين آنها 'ماکس وبر' است در تبيين واقعيت اجتماعى و تحرک آن نقش مهمى براى افکار و ذهن قائل هستند و معتقد هستند براى تبيين بهتر رفتارهاى اجتماعي، نخست بايد کوشيد تا معانى آنها را به مدد 'تفهّم تفسيري' دريافت کرد. |
جغرافىگرايانى چون: 'راتزل' (Ratzel)، 'برونه' (Brunhes)، و تا حدى 'لوپله' (F.Le play)، و 'هان تينگتن' (E.Huntington)، مىکوشيدند تا واقعيتهاى اجتماعى را به کمک 'پديدههاى طبيعي' چون: پستى و بلندى اقيانوس و درياها، خاک و منابع زير زميني، آب و هوا و ... توجيه نمايند. آنها معتقد بودند که هم 'پديدههاى اجتماعي' و هم شيوهٔ زندگى اجتماعى مردم، تابعى از اوضاع و احوال و شرايط جغرافيائى حاکم بر آن جامعه است. بنابراين آنها 'عامل مسلط' را عوامل جغرافيائى مىدانستند. |
طرفداران مکتب 'تکنولوژي' منشاء واقعيت اجتماعى و تغييرات آن را در وسايل تکنيکى مىجستند و بدين سبب اهميت فوقالعادهاى براى 'ابزار' قائل بودند. بدون آنکه به قالبهاى اجتماعى معينى که ابزار و فنون در آن بهوجود مىآيند و متحول مىگردند توجهى کرده باشند. از آن جمله هستند: 'وبلن' (Veblen)، 'آگ برن' (Ogburn). |
پيروان مکتب 'زيستشناسي' مىکوشيدند 'پديدههاى اجتماعي' را بر مبناى پديدههاى زيستى و بيولوژيکى تبيين کنند. از پيشروان اين مکتب در جامعهشناسي، هربرت اسپنسر (H.Speencer)، جامعهشناس انگليسى و طرفداران حوزه انتخاب طبيعى و توارث نژادى چون: 'گنت دوگوبينو' (De Gobineau)، 'چمبرلين' (H.S.Chamberlain)، و نژادپرستان و حوزه داروينيسم اجتماعى هستند که واقعيتهاى اجتماعى را نتيجه مبارزه ميان قوى و ضعيف مىدانستند. از آن جملهاند: 'راتزن هوفر' (Ratzenhofer)، 'گومپلويچ' (Gumplowicz). |
لزومى ندارد که نمونههاى بيشترى از نظريههاى مختلف 'عامل مسلط' و تأثير آنها را در 'پديدههاى اجتماعي' ذکر کنيم و بهتر است به گرايش جامعهشناسى که لااقل تا اندازهاى از خطاى جستجوى 'عامل مسلط' برکنار مانده است اشاره کنيم و آن جامعهشناسى دورکيم است. |
همچنین مشاهده کنید