پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ارتباط جامعه‌شناسی روستائی با دیگر علوم (۲)


- حقوق:
جامعه‌شناسى روستائى و علم حقوق به کمک يکديگر نياز فراوان دارند. روستا محيطى است که در آن مشاهدهٔ روابط ميان عرف و حقوق بسيار ساده است. چون جامعهٔ روستائى تحت‌تأثير شديد آداب و رسوم و سنت قرار دارد، نشان مى‌دهد که چگونه تکرار واقعهٔ اجتماعى به‌تدريج و به مرور زمان به‌صورت يک هنجار اجتماعى درمى‌آيد.
بررسى و شناخت خصوصيات روانى ـ اجتماعى در جامعهٔ روستائى تفاوت موجود ميان قوانين رسمى و عرف و عادات، يعنى چيزهائى را که جامعهٔ روستائى از آن پيروى مى‌کند، روشن مى‌سازد. جامعه‌شناسى روستائى نشان مى‌دهد که چگونه پاره‌اى از ارزش‌هاى جديد اجتماعى با ارزش‌هاى قديمى مغايرت پيدا مى‌کند و با توجيه علل اين تضادها و شناخت مسائل ناشى از آن مى‌تواند زمينهٔ اجتماعى مساعدى جهت تحولات آينده و پذيرش ارزش‌هاى جديد و قوانين رسمى به‌وجود آورد (۱).
(۱) . Hoyois Giovanni. sociologie Rurale Editions Universitaires. paris 1968 p.p..16-24
- مردم‌شناسى:
مردم‌شناسى نيز مانند جامعه‌شناسى به بررسى کلى امور اجتماعى مى‌پردازد؛ اما فرق آنها در اين است که مردم‌شناسى بيشتر به بررسى اقوام ابتدائى و يا جوامع ماقبل تاريخ مى‌پردازد و از طريق بررسى و مقايسهٔ فرهنگ و آثار باقى ماندهٔ زندگى انسان‌هاى ابتدائى و جامعه‌هاى تکامل نيافتهٔ امروز در صدد شناخت تطورات زيستى و اجتماعى انسان برمى‌آيد و حال آنکه جامعه‌شناسى به مسائل پيچيدهٔ جامعه‌هاى معاصر توجه دارد و در بسيارى موارد از يافته‌هاى مردم‌شناسى بهره‌ مى‌گيرد. باوجود اين نبايد تصور کرد که مردم‌شناسى منحصراً به بررسى زندگى انسان‌هاى نخستين توجه دارد. بلکه امروز دامنهٔ بررسى‌هاى اين علم گسترش يافته و مردم‌شناسان به کاربرد روش‌هاى تحليلى خود در جوامع امروزى علاقمند شده‌اند و اغلب گروه‌هاى اجتماعى کوچک را در داخل جوامع شهرى و روستائى مورد بررسى قرار مى‌دهند و در پاره‌اى زمينه‌ها مانند شخصيت و فرهنگ، مردم‌شناسان و روانشناسان اجتماعى بررسى‌هاى مشترکى انجام مى‌دهند و اين خود نزديکى اين علوم را با يکديگر نشان مى‌دهند (۲).
(۲) . آگ‌برن و نيم کف. زمينهٔ جامعه‌شناسى. ترجمه و اقتباس ا.ح. آريان‌پور، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، صفحهٔ ۴۷-۵۵.
- جامعه‌نگارى:
تفاوت ميان جامعه‌شناسى و جامعه‌نگارى در اين است که جامعه‌نگارى به توصيف پديده‌هاى اجتماعى مى‌پردازد ولى آنها را تبيين نمى‌کند؛ در حالى که جامعه‌شناسى از اين حد قدم فراتر مى‌گذارد و به توجيه وقايع اجتماعى و علل و آثار آنها مى‌پردازد و در بررسى‌هاى خود از مواد و داده‌هاى جامعه‌گذارى استفاده مى‌کند.
- روانشناسى:
روانشناسى را بررسى علمى فعاليت‌هاى روانى فرد و عوامل اساسى تشکيل‌ دهنده آن مانند هوش، حافظه، ادارک حسى، تداعى معانى و مانند آنها تعريف کرده‌اند. به‌عبارت ساده‌تر موضوع روانشناسى بررسى حالات روانى و رفتار انسانى است. در صورتى‌که جامعه‌شناسى به بررسى اجتماعات انسانى مى‌پردازد، اما فعاليت‌هاى روانى و رفتار انسانى را نمى‌توان بيرون از محيط طبيعى، و اجتماعى تصور کرد. زيرا انسان موجودى است اجتماعى و تأثير زندگى جمعى در حالات روانى و رفتار او و نيز تأثير رفتار او در ديگران و در جامعه امرى اجتناب‌ناپذير است. بنابراين جامعه‌شناسى و روانشناسى نمى‌توانند در بررسى خود از همکارى و کمک يکديگر بى‌نياز باشند.
هنگامى که جامعه‌شناس به بررسى انگيزه‌ها، گرايش‌ها، خواست‌ها و نيازهاى گروه‌هاى انسانى مى‌پردازد، وارد خطهٔ روانشناسى مى‌شود و وقتى روانشناس رفتار مورد بررسى قرار مى‌دهد، نمى‌تواند تأثير عوامل اجتماعى را در حالات روانى و رفتار او ناديده بگيرد و به ناچار از مرز جامعه‌شناسى مى‌گذرد. بنابراين مى‌توان گفت که اين دو علم در بسيارى موارد داراى زمينه‌هاى مشترکى هستند. ژرژ گورويچ با نمايش دادن اين دو علم به‌صورت دو دايرهٔ متقاطع که جزئى از سطوح آنها مشترک است به خوبى نشان مى‌دهد که جامعه‌شناسى و روانشناسى در چه زمينه‌هائى اشتراک دارند (۳). امروز با توسعهٔ اين دو دانش قلمرو مشترک آنها نيز گسترش يافته است و هنگامى مى‌توان ديدگاه‌هاى آنها را کاملاً از هم مجزا کرد که روانشناسى اجتماعى توسعهٔ بيشترى حاصل کند و دامنهٔ آن به روستاها کشانده شود.
(۳) . باستيد، رژه. مسائل روانشناسى جمعى و روانشناسى اجتماعى. ترجمهٔ على‌محمد کاردان، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى، تهران، ۱۳۴۵، صفحهٔ ۲۲.
بنابرآنچه آمده است مى‌توان گفت که پديدهٔ انسانى امرى کلى است که هر يک از علوم اجتماعى در برابر آن جاى خاصى دارند. روانشناس، جامعه‌شناس، حقوقدان، تاريخ‌نگار، جغرافيدان، هر کدام از ديده‌گاه‌هاى خاصى پديدهٔ انسانى را مورد بررسى قرار مى‌دهند. اشتباه است که فرض کنيم پديدهٔ انسانى را با يکى از اين علوم مى‌توان توجيه کرد. هر يک از علوم به تنهائى قادر به تبيين کامل واقعهٔ انسانى نيستند بلکه هر کدام از آنها در قلمرو مطالعهٔ خود مى‌توانند جزئى از يک امر اجتماعى را بنمايانند. اما واقعه يا پديده اجتماعى آنقدر پيچيده است که اگر بخواهيم يک جنبهٔ آن را به‌طور جداگانه و بدون در نظر گرفتن جنبه‌هاى ديگر آن توجيه کنيم، امرى ناممکن مى‌نمايد. بنابراين در شناخت و تبيين همه جانبهٔ پديده‌ اجتماعى همکارى بسيارى از علوم ضرورى است و براى بررسى يک جامعه چه شهرى و چه روستائى بايد گروهى مرکب از متخصصان علوم مختلف شرکت داشته باشند. هانرى مندراس جامعه‌شناس معاصر فرانسوى مى‌گويد:
'جامعه‌شناسى که به بررسى محيط روستائى مى‌پردازد، اگر از کمک متخصصان علوم مختلف بهره‌مند نباشد، لااقل بايد مانند مردم‌شناس با روش‌ها و فنون علوم اجتماعى ديگر آشنائى داشته باشد' (۴). به عقيدهٔ وى کار جامعه‌شناس روستائى منحصر به بررسى مسائل کشاورزى نيست؛ بلکه موضوع مطالعه‌ او جوامع روستائى است و در اين صورت براى شناخت کليهٔ جهات و سطوح مختلف حيات روستائى است و در اين صورت براى شناخت کليهٔ جهات و سطوح مختلف حيات روستائى همکارى علوم اجتماعى لازم است. در چنين موقعيتى جامعه‌شناس روستائى در بررسى جامعهٔ مورد تحقيق خود بايد علاوه بر استفاده از تخصص و تجربيات شخصى، از دست‌آوردهاى محققان علوم اجتماعى ديگر بهره گيرد. به‌علاوه جامعه‌شناسى که به بررسى محيط روستائى مى‌پردازد، بايد روش تحقيق خود را با ساختار اجتماعى جامعهٔ مورد بررسى خود منطبق سازد. زيرا ده يا منطقه کوچک در حد خود دنياى مستقلى است که براى درک روابط و پيوستگى ميان آن بايد به درون آن نفوذ کرد (۵). مندارس از ميان روش‌هاى تحقيق در جامعه‌شناسى روستائى منوگرافى را ترجيح داده آن را بارورترين روش تحقيق در جامعه‌شناسى مى‌داند (۶).
(۴) . مندراس، هانرى. طرح مسائل جامعه‌شناسى امروز. عبدالحسين نيک‌گهر، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۷، صفحهٔ ۱۷۸.
(۵) . مندراس، هانرى. طرح مسائل جامعه‌شناسى امروز. عبدالحسين نيک‌گهر، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۷، صفحهٔ ۱۷۹.
(۶) . منوگرافى (Monographie) يا تک‌نگارى تحقيقى است ژرف از يک واحد اجتماعى مانند: خانواده، گروه اجتماعى يا شغلى، طايفه‌اى و يا يک ده که همه جنبه‌هاى آن را در برمى‌گيرد.


همچنین مشاهده کنید