دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

افعال منسوخهٔ دیگر


- براى آنکه فعل ماضى را به صيغهٔ بعيد درآوردند فعل معين 'بود' را بر صيغهٔ وصفى آن فعل مى‌افزايند چون: کرده بود، گفته بود، و اگر بخواهند آن را مؤکد سازند بائى بر آن مى‌افزايند چون: بکرده بود، و در فعل 'بودن' نيز همين کار را مى‌کنند چون:
ماضى مطلق: بود ماضى مؤکد، ببود
ماضى بعيد: بوده بود ماضى مؤکد بعيد: ببوده بود (۱)
(۱) . رجوع کنيد به: مقدمهٔ تاريخ سيستان و مقدمهٔ تاريخ بلعمى تصيحيح نگارنده.
و اين رسم در ادوار بعد برافتاد، چنانکه در چند نسخه از کتب قديم که اين معنى در آنها رعايت شده است، ديدم که کاتبان همه‌جا 'بوده بودش را اصلاح کرده و 'بود' ساخته‌اند، و از اين روى معلوم مى‌شود که حتى اين رسم از لهجهٔ عمومى ايرانيان از قرون هشتم و نهم به بعد برداشته شده است و امروز در مشرق و جنوب از بعضى مردم و خانواده‌ها اين فعل 'بوده بود' شنيده مى‌شود و در روستاهاى شمالى خراسان و کرمان هم گاهى 'بيده بيد' به گوش مى‌خورد ولى شايد تا چند سال ديگر به کلى از ميان برود.
- فعل را به ‌معنى مستقبل و به صيغهٔ ماضى آورند تا تحقق فعل را مؤکد گردانند، و من در تاريخ سيستان و مجمل‌التواريخ و شاهنامه و بيهقى و حافظ و مثنوى اين فعل را ديده‌ام. مثال از تاريخ سيستان: 'و اين محمد است و امت او که مرا (ابليس را) ايزد تعالى به ‌سبب او و رانده کرد و اکنون است که حال بر من تنگ شد ندانم که چه کنم و کجا شوم(۲) (ص ۵۸) و مجمل‌التواريخ آورده است: 'چون خراسان از مال تهى گردد و از مصادره ستوده شدند دشمنان و خوارج سر بر کنند و تدارک آن دشوار باشد. ص ۳۴۵.'
(۲) . تاريخ سيستان فعل شدن را به‌ معنى متداول و نيز به ‌معني: درآمدن ـ حاصل آمدن ـ و با ترکيب با 'بر' به ‌معنى جدا شدن و کنده شدن آورده است (رجوع کنيد به: مقدمه ص کو).
و بيهقى گويد:
'امام بو صادق تبّانى را بخواند و بنواخت و گفت اين يک رسولى بکن چون بازآئى قضاى نيشابور به تو داديم آنجا رو' (ص ۶۵۸)
و فردوسى گفت:
چنين گفت رستم به رهام‌شير که ترسم که رخشم شَد از کار سير(۳)
(۳) . شاهنامه چاپ آقا، جلد دوم، ص ۲۸
و خواجه حافظ گويد:
فکر بلبل همه آنست که گل شد يارش گل در انديشه که چون عشوه کند در کارش(۴)
(۴) . ديوان حافظ چاپ بمبئى حکيم ص ۲۱۶


همچنین مشاهده کنید