دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر


دزدکی از مارگیری مار برد    ز ابلهی آن را غنیمت می‌شمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار    مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش    گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می‌خواستی جانم ازو    کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد    من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک    وز کرم می‌نشنود یزدان پاک


همچنین مشاهده کنید