پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست
|
همچنین مشاهده کنید
- جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
- ببستی چشم یعنی وقت خوابست
- ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر
- باز گردد عاقبت این در بلی
- هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
- از چشمه جان ره شد در خانه هر مسکین
- چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
- گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم
- تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
- ای دوست عتاب را رها کن
- رشاء العشق حبیبی لشرود و مضل
- گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
- ما شاخ گلیم نی گیاهیم
- روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم
- کاهل و ناداشت بدم کام درآورد مرا
- ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
- کدام لب که از او بوی جان نمیآید
- دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی
- خوش باش که هر که راز داند
- به جان تو که سوگند عظیمست