دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ارتباط غیرکلامی از دیدگاه مشاهده‌کننده (۲)


مطالعات انجام شده نشان داده است که افراد در چنين مواردى به شکل‌هاى گوناگون به ارتباط چهره به چهره درونى هر فرد رجوع کرده و براى حفظ آن همکارى مى‌کنند. مثلاً اگر يک حرکت جزئى توسط يک فرد صورت گيرد، ديگران براى جبران آن، حرکت خواهند کرد.
در طول انجام کنش متقابل، تغييرات متفاوتى در حالت‌هاى چهره اتفاق مى‌افتد. اين تغييرات به‌وسيلهٔ مانورهاى مشترک (joint manoeuvers) ايجاد مى‌‌شود و آنها با تغييرات بزرگ در کنش متقابل ارتباط پيدا مى‌کنند. مثلاً اين تغييرات پس از احوال‌پرسى‌هاى اوليه مثل دست دادن يا در آغوش گرفتن اتفاق مى‌افتد. همچنين تغييرات در محتواء صحبت، سبب تغييرات در ترتيب يا ترکيب دايره‌اى آن گروه مى‌شود.
در همين موقع که چگونگى اين ترتيب و فاصله‌هاى بزرگ اتفاق مى‌افتد، مسير نگاه‌هاى خيره به تنظيم کنش متقابل ادامه مى‌دهد. به‌ويژه مسير نگاه خيره نشان مى‌دهد که چه زمان تغييرى در سخنرانى اتفاق مى‌افتد يا تغييرى توسط گروه خواسته مى‌شود. اشتارکى دونکان (Starkey Duncan) و همکاران او نشان داده‌اند زمانى که فرستنده سر خود را به طرف شخصى برمى‌گرداند که در حال صحبت با او است، اين حرکت يک راهنمائى بزرگ براى افرادى است که حالا از آنها انتظار صحبت مى‌رود، به‌خصوص زمانى که يک توقف طبيعى در آنچه سخنران مى‌گويد، اتفاق بيافتد. به اين ترتيب در يک رفتار تکميلي، شخص سوم سر خود را از مردى که صحبتش را به‌طور طبيعى متوقف کرده است برمى‌گرداند. زمانى‌که سر سخنران به طرف فردى که آخرين جملهٔ صحبت خود را مى‌شنود برمى‌گردد، اين فرد معمولاً با يک آه، اهوم يا يک اداى غيرکلامى پاسخ مى‌دهد. اين نوع پاسخ به منزلهٔ فهميدن آنچه است که گفته مى‌شود ضمن آنکه فرد نشان مى‌دهد که نمى‌خواهد بعداً صحبت کند.
يافته‌ٔ جالب ديگر آن است که رفتار غيرکلامى مى‌تواند عملکرد مشابهى را مثل حرکات چشم و سر که در بالا توضيح داده شد به‌وجود آورد. براى مثال، راحتى پاهاى سخنران با تمام اشارات سر و همچنين رفتار غيرکلامى او نشان مى‌دهد فردى که انتظار صحبت از او مى‌رود، ممکن است حالا آماده براى انطباق خود با نقش سخنران باشد. اين چرخش‌هاى رفتارى (turn-taking behaviours) تنها يکى از دسته‌هاى رفتارهاى هماهنگى است که در فراگرد ارتباط نقش دارد.
ميشل آرگيل (Michael Argyle) و همکاران او در بررسى‌‌هاى خود نشان داده‌اند که چگونه سير نگاه خيره (gaze direction) داراى تأثير متقابل برروى رفتارهاى ديگران در يک زمينهٔ وسيع‌تر است. آنها معتقد هستند يکى از نيازهاى بزرگ براى ادامهٔ تبادل در ميان شرکت‌کنندگان در يک ارتباط، ايجاد يک سطح راحتى از محرم بودن (intimacy) است. آنها محرم بودن را به‌عنوان محصول نگاه خيره فاصلهٔ فيزيکى (Physical distance) بين شرکت‌کنندگان و حضور لبخند در رفتارهاى يکديگر تعريف مى‌کنند. نقطه‌اى که در آن تمايل نزديکى و دورى افراد در حال ارتباط، مساوى با نقطهٔ محرم بودن راحت (comfortable intimacy) است. تمايل‌هاى نزديکى شامل تمايل براى بازخورد ديدارى (visual feed back) است بازخوردى که نگاه کردن به فرد ديگر را طلب مى‌کند. تمايلات اجتناب (avoidance tedencies) شامل ترس از افشاء شدن يا ترس از طرد شدن از سوى ديگران است. زيرا محرم بودن، محصول رفتارهاى متفاوتى است و تغيير در هر رفتار ويژه‌اى مى‌تواند کل سطح محرم بودن را تغيير دهد.
شواهد چندى براى تأييد نظريهٔ 'تعادل براى محرم بودن' (intimacy equilibrium theory) وجود دارد. تحقيقات متعدد نشان داده است که افزايش نزديکى فيزيکى مردم با کمتر شدن برخورد نگاهى رابطه دارد. مطالعات ديگر نشان داده‌اند که برخورد نگاهى زمانى که مردم مجبور به پاسخ سؤال‌هاى خصوصى و صميمى رو به افزايش هستند کاهش مى‌يابد (هر چند مطالعات ديگرى نتايج مخالف را نشان مى‌دهند). افزايش برخورد نگاهى به‌وسيلهٔ يک فرد منتج به افزايش برخورد نگاهى فرد متقابل مى‌‌شود. به‌نظر مى‌آيد اين يافته‌هاى متضاد مى‌تواند به‌وسيلهٔ آنچه پيترسون نشان داده است برحسب اينکه آيا هر شرکت‌کننده تمايلى در رضايت يا نارضايتى محرم بودن پيدا مى‌کند يا نه، توضيح داده شود.
اگر رضايت و خشنودى از اين محرم بودن توسط هر دو طرف پيدا شود، ميزان محرم بودن رو به افزايش خواهد گذارد. اما اگر يک طرف ارتباط، از اين محرم بودن خشنود نباشد، با رفتار خود محرم بودن را به‌طرف کاهش سوق خواهد داد.
در مطالعات ديگرى کاندون (W.S.Condon) و همکاران او جزئيات رمزگذارى (micro-coding) ريز رفتار را از نوار و ويدئو بيرون کشيدند و يک هم‌زمانى و تطابق کنش متقابل را به‌طور آشکار نشان دادند. آنها ديدند که اکثر تغييرات رفتار يک شرکت‌کننده در يک فراگرد ارتباط، به‌ويژه ارتباط کلامي، وابسته به تغييرات در رفتار ديگران است؛ هرچند آنها هيچ پايدارى و ثباتى در جدا کردن اين پاسخ‌ها نيافتند. روند چنين تطابقى بيشتر شبيه يک رقص جدا (disjoited dance) از هم بود. تحقيقات اخير آنها نشان مى‌داد که چنين رقص جدائى ممکن است ذاتى و فطرى باشد. آنها نوار يک سخنرانى را به هر دو زبان انگليسى و چينى براى بچه‌هاى کمتر از يک روز (less than a day old babies) گذاشتند و متوجه شدند که نوزادان صدا و حرکاتى همراه با آهنگ سخنرانى در هر دو زبان توليد مى‌کنند. اما بايد توجه داشت که تکرار اين چنين آزمايشاتى بسيار مشکل است. (Shulman,1981,p68)
در مورد روش به‌‌کار برده شدهٔ اين محققان، سؤال‌هاى جدى ناشى از ترديد در مورد اينکه آيا واقعاً تطابق و انطباق کنش متقابل حداقل در اين سطح جزئى وجود دارد يا خير مطرح مى‌شود. اما در مورد اينکه آيا مردم رفتارى غيرکلامى خود را به شيوه‌هاى ديگرى هماهنگ مى‌کنند يا نه ترديد کمترى وجود دارد. براى مثال وقتى دو نفر بدون نگاه کردن به‌هم با يکديگر صحبت مى‌کنند، بلندى صداى آنها منجر به تغييراتى در کنش متقابل آنها مى‌شود. به همين دليل سرانجام به يکديگر نگاه مى‌کنند با يکديگر هماهنگ مى‌شوند. اينکه چرا مردم اين‌گونه عمل مى‌کنند هنوز روشن نيست.
شواهدى در دست است که نشان مى‌دهد در چنين مواردى گرايش به انجام اعمالى مطابق رفتارهاى مورد پذيرش اجتماعى وجود دارد. به هر حال چنين به‌نظر مى‌‌رسد که وقتى افراد به هنگام ارتباط با ديگران مى‌خواهند رفتار خود را با آنان مرتبط کنند، تابع ميزان توانائى خود در پيش‌بينى آن چيزى هستند که ديگران مى‌خواهند انجام دهند. (Shulman,1981,p69-70)


همچنین مشاهده کنید