سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست


خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست    طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد    سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
میل آن دانه خالم نظری بیش نبود    چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست
شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن    بامدادت که نبینم طمع شامم نیست
چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم    به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست
نازنینا مکن آن جور که کافر نکند    ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست
گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف    من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست
نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم    بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست
به خدا و به سراپای تو کز دوستیت    خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی    به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
سعدیا نامتناسب حیوانی باشد    هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست


همچنین مشاهده کنید