رم، رن

	رمّال اگر غيب مى‌دانست گنج پيدا مى‌کرد
	رمّال و دعانويس که مفت شد براى موش‌هاى خانه هم دعا مى‌گيرند (عا).
		نظير:
		محضردار مفت که گير بيايد آدم موش‌هاى خانه را به‌هم عقد مى‌کند
		ـ ملّالى مفت که گير آدم بيايد ننه بزرگش را هم عروس مى‌کند (عا).
	رنج آوَرَد طعام که بيش از قدر بوَد ٭
		رک: يک لقمه کمتر بخور گير حکيم نيفتي...
			٭ با آنکه در وجود طعام است حظِّ نفس	............................. (سعدى)
	رنج آهو نه ز صيّاد بوَد کز رسن است (قاآنى)
	رنج امروزين آسوده فردائين باشد و آسودن امروزين رنج فردائين (قابوس‌نامه)
		رک: به راحتى نرسيد آنکه زحمتى نکشيد
	رنج بر گاو است و ناله از گردون! (يا: زور بر گاو است و ناله از گردون)٭
		نظير:
		زور را گاو مى‌زند ناله را گردون مى‌کند
		ـ خاله‌ام زائيده، خاله‌زام هو کشيده! (عا).
			٭سنائى در بيان اين معنى گفته است:
			بارِ رفتن بر اشتر است وليک	نالهٔ بيهده دَراى کند
	رنج خود و راحت ياران طلب٭
		نظير: خنک آنکه آسايش مرد و زن	گزيند بر آسايش خويشتن (سعدى)
			٭ سايهٔ خورشيد سواران طلب	............................ (نظامى)
	رنج سخت کليد راحت است
		رک: به راحتى نرسيد آنکه زحمتى نکشيد
	رنج غربت بِهْ که اندر خانه جنگ٭
		رک: بلاى سفر بِهْ که در خانه جنگ
			٭پا تهى گشتن بِهْ است از کفش تنگ	............................... (مولوى)
	رنج مشو راحت رنجور باش٭
			٭.......................	ساعتى از محتشمى دور باش (نظامى)
	رنج همدرد که داند؟ همدرد ٭
		رک: اندوه دلِ سوخته دل‌سوخته داند (سعدى)
			٭ .....................	شرح آن هست به بى‌دردان سرد (جامى)
	رند را بند و قحبه را پند سود نکند
		نظير:
		خوى بد در طبيعتى که نشست	نرود تا به وقت مرگ از دست (سعدى)
		ـ ترک عادت موجب مرض است
		ـ توبهٔ گرگ مرگ است
	رنديّ و هوسناکى در عهد شباب اولى (حافظ)
	رنگِ رخساره خبر مى‌دهد از سرِ ضمير٭ (سعدى)
		نظير:
		رنگ زردم را بين حال زارم را بپرس
		ـ عاشقى پيداست از زاريِّ دل (مولوى)
			٭ گر بگويم که مرا حال پريشانى نيست	............................. (سعدى)
	رنگرز به ريش خود درمانده (از مجمع‌الامثال)
	رنگِ زردم را ببين احوال زارم را بپرس
		رک: رنگ رخساره خبر مى‌دهد از سرّ ضمير
	رنگِ مداد علما افضل از خون شهداست
		ترجمه‌اى است از حديث معروف 'مدادالعلماء فضل من دماءالشهداء'