سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

رب، رت، رج، رح، رخ، رد، رز


رب‌ّالنوع روزى کور است٭
٭ ايرج ميرزا گويد:
به يونان اين مَثَل مشهور باشد که ربّ النوع روزى کور باشد (...؟)
رُب دارم، اما نه به اين غليظى!
طلبه‌اى که عادت داشت کلمات را از مخرج ادا کند براى خريدن رُبّ به دکان بقالى رفت و گفت: حاج‌آقا، ربع دارى؟ بقّال جواب داد: دارم امّا نه به اين غليظى!
رتبهٔ حرف سخنور زِ سخن‌سنج‌ پرس (قاسم ديوانه)
رجّاله ز پيش و شه ز دنبال آيد
رحم آوردن بر بدان ستم است و نيکان (سعدى)
نظير:
عفو کردن ظالمان جور است بر مظلومان (سعدى)
ـ ترحم بر پلنگ تيزدندان ستمکارى بوَد بر گوسفندان (سعدى)
ـ ستم بر ستم پيشه عدل است و داد (سعدى)
نيزرک: با بدان بد باش با نيکان نکو
رحمت به کفن دزد اوّلى٭
رک: صد رحمت به کفن دزد اوّلى
٭يا: رحمت به کفن دزد قديم
رحم خوب است اگر در دل کافر باشد
رخت دو جارى را در يک طشت نمى‌شود شست!
رقابت و حسادت بين دو جارى را به هيچ طريق نمى‌توان از ميان برد
نظير: بقچه دو تا هوو را مى‌شود پهلوى هم پهن کرد، بقچهٔ دو تا جارى را نمى‌شود
رخت مسيحا نکشد هر خري
٭............................. محرم دولت نشود هر سرى (نظامى)
رَخْش مى‌بايد تا تن رستم کشد٭
نظير:
دو صد من استخوان بايد که صد من بار بر دارد
ـ سينهٔ فرهاد بايد تا غم شيرين کشد
٭تمثّل:
عاشق که جامِ مَى کشد، بر ياد رويِ وى کشد جز رخش رستم کى کشد، رنج رکاب روستم (سنائى)
رخ مرد را تيره دارد دروغ٭
رک: زبان را مگردان به گرد دروغ
٭........................ بلنديش هرگز نگيرد فروغ
رخنه بر يأجوج بستن کار اسکندر است (جامى)
رخنه کاندر قصر يابى از قصور قيصر است٭
رک: از بى‌عرضگى تازى است که روباه...
٭........................... هر خلل در کارها بينى ز نقصان دل است (جامى)
ردّ احسان غلط است
ردّ خلق قبول خداست
نظير: قبول حق بوَد ردّ خلايق
ردِّ دشمن قبول دوست است
ردِّ دوستان قبول دشمنان است
رزق تو بر تو ز تو عاشق‌تر است ٭
رک: خدا روزى‌رسان است
٭..................... هان توکّل کن ملرزان پا و دست (مولوى)
رزق را روزى‌رسان پر مى‌دهد (صائب)
رک: خدا روزى‌رسان است


همچنین مشاهده کنید