دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

که می آید چنین یارب مگر مه بر زمین آمد


که می آید چنین یارب مگر مه بر زمین آمد    چه گرد است اینکه می‌خیزد که جانان هم‌نشین آمد
که میراند جنیبت را که میدان عنبر آگین شد    کدامین باد می جنبد که بوی یا سیمین آمد
صبوری را دلم در خاک من جوید نمی‌یاید    غبار کیست این یارب که در جان حزین آمد
بتی و آفت تقوی و دین آخر نمی‌دانی    که در شهر مسلمانان نباید این چنین آمد
الا ای باد شبگیری به گلبرگ بنا گوشش    مجنبان زلف زنجیرش که من دیوانه خواهم شد
چو دیدم خال و خط آن پری رو را بدل گفتم    گرفتار او شوم در دام او زین دانه خواهم شد


همچنین مشاهده کنید